بزرگنماییهای گوبلزی در بخش کشاورزی
یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات آلمان در ایام جنگ جهانی دوم، مبتکر روش تبلیغاتی تحت عنوان «دروغ بزرگ» است. او که اصول تبلیغاتی خود را بر مبنای 11 اصل تدوین کرده بود، اعتقاد داشت که دروغ باید چنان عظیم باشد که هیچکس باور نکند که «کسی اینچنین حقیقت را تحریف میکند». شاید پدیده تبلیغات گوبلزی در آن کوران و برای آلمانی که خود آغازگر و موتور اشتعال جنگ بود، قابل توجیه باشد، اما با شگفتی سالهای متمادی است که مدیریت بخش کشاورزی کشورمان و در تریبونهای مختلف، ضمن بزرگنمایی از ظرفیتهای پایدار این بخش، در ترسیم آینده نیز گرفتار نوعی تحریفات روش گوبلزی شده است.
یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات آلمان در ایام جنگ جهانی دوم، مبتکر روش تبلیغاتی تحت عنوان «دروغ بزرگ» است. او که اصول تبلیغاتی خود را بر مبنای 11 اصل تدوین کرده بود، اعتقاد داشت که دروغ باید چنان عظیم باشد که هیچکس باور نکند که «کسی اینچنین حقیقت را تحریف میکند». شاید پدیده تبلیغات گوبلزی در آن کوران و برای آلمانی که خود آغازگر و موتور اشتعال جنگ بود، قابل توجیه باشد، اما با شگفتی سالهای متمادی است که مدیریت بخش کشاورزی کشورمان و در تریبونهای مختلف، ضمن بزرگنمایی از ظرفیتهای پایدار این بخش، در ترسیم آینده نیز گرفتار نوعی تحریفات روش گوبلزی شده است. در ذیل به پارهای از این بزرگنماییها اشاره میشود:
وزیر جهاد کشاورزی دولت نهم اعلام کرد که ظرفیت تأمین غذای 300 میلیون نفر در کشور وجود دارد. رئیس دولت نهم گفت به هر خانواده ایرانی هزار متر مربع باغشهر با یک رأس گاو میدهیم! آقای رجایی رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی گفت: با توجه به ظرفیتهای طبیعی و انسانی و همچنین در صورت تأمین شرایط تکنولوژیکی مورد نیاز در کشور، زمینههای تأمین غذا برای یکونیم تا دو میلیارد نفر در کشور وجود دارد (خبرگزاری جمهوری اسلامی، مهرماه 1389). رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تعاون گفت: ایران قابلیت تولید مواد غذایی برای بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را دارد که با برنامهریزی در این حوزه میتوانیم میزان ارزآوری محصولات کشاورزی را افزایش بدهیم (فروردین 1401). عباسعلی نوبخت، معاون وزیر جهاد کشاورزی، روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت و در دومین همایش بهینهسازی اماکن و تأسیسات که در استان البرز برگزار شد، گفت: ما با حکمرانی درست آب و درنظرگرفتن بارندگی سالانه و تکیه بر آن و احصای نیازها میتوانیم آب مورد نیاز دو میلیارد نفر را تأمین کنیم (تابناک). امیرقلی جعفری در دیدار اعضای کمیسیون کشاورزی گفت که ایران به دلیل شرایط اقلیمی این ظرفیت را دارد که بتواند جمعیت ۷۰۰ میلیونی همسایگان خود را از انواع محصولات کشاورزی تأمین کند. حمیدرضا آرامی کارشناس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: اگر به هر ایرانی 300 متر زمین بدهیم، یک میلیارد نفر در کشور زندگی خواهند کرد. گرچه این اشارات حدیثی مفصل دارد اما مصاحبه معاون تحقیقاتی وزیر جهاد کشاورزی بر این شگفتیها افزود. مجتبی خیامنکویی، رئیس سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، در دومین رویداد فناوریهای کشاورزی اظهار کرد: براساس فرمایشات مقام معظم رهبری امنیت غذایی مسئله درجهیک کشور است که اهمیت این موضوع بعد از جنگ اوکراین نیز بهدرستی برای همه مشخص شد.
وی ادامه داد: هرچه جلو میرویم منابع ما محدود میشود، نباید به توان اکولوژیک خود فشار بیاوریم اما کنار آن تولید باید افزایش یابد. وی خاطرنشان کرد: اگر ما به معنی واقعی کلمه تولید گندم را دانشبنیان کنیم، بدون شک از صادرکنندگان گندم نیز خواهیم بود. در حال حاضر 142 میلیون تن غذا نیاز داریم که 125 میلیون تن آن را در کشور تولید میکنیم. ظرف چند سال حداقل در محصولات راهبردی تا بیش از 90 درصد قابلیت خودکفایی داریم. آقای نکویی بلافاصله در فرازی دیگر گفتند که ظرف چهار سال آینده علاوه بر تأمین نیاز داخلی، نیاز برخی از کشورهای دوست و همراه را در مقاطعی که نیاز به غذا دارند، تأمین میکنیم. اندکی تعمق در سخنان فوق از معاونت تحقیقاتی، پرسشهایی را در مخاطبان ایجاد میکند. با عنایت به واردات 45 درصد مواد غذایی مورد نیاز، باید در برآورد 142 میلیون تن غذای مورد نیاز مورد اشاره ایشان تردید و برای تحقق تأمین خودکفایی و حتی صادرات به کشورهای دوست حداقل انتظار 250 میلیون تن تولید را در داخل کشور داشت. اکنون پرسش این است که با چه سازوکار و برنامه اجرائیای وعده تولید 125 میلیون تن را در چهار سال آینده دادهاند؟ اگر پیشبینی چهار سال آینده را مدنظر قرار دهیم، پس باید انتظار افزایش سالی بیش از 30 میلیون تن محصول را در کشور داشته باشیم؛ چنین وعده نامحتملی البته با فراز قبلی این سخنان که وعده تأمین 90 درصد محصولات مورد نیاز در چند سال آینده را داده بود، تفاوتی آشکار دارد. ایکاش آقای نکویی توضیح میدادند که زمینهسازی صدور گندم «به معنای واقعی کلمه دانشبنیان برای گندم» یعنی چه؟ و کلام آخر اینکه با چه روشی در کنار نگرانی درست خودتان از کاهش منابع اما تولید را افزایش میدهید. آیا بهتر نیست به جای چه کار خواهیم کرد به چه کار داریم میکنیم نیز پرداخته شود؟