|

سازگاری با کمبود آب در ایران

بحران آب ایران در حال ورود به پارادایم جدیدی است که اثرات آن در زندگی روزمره میلیون‌ها نفر قابل مشاهده است. امروزه متوسط مصرف سالانه آب در ایران حدود 96 میلیارد مترمکعب تخمین زده می‌شود که این رقم حدود هشت درصد بیشتر از کل منابع آب تجدیدپذیر ایران (89 میلیارد مترمکعب) یا حدود 50 درصد بالاتر از آستانه کمبود کشور (حدود 53 میلیارد مترمکعب) است.

بحران آب ایران در حال ورود به پارادایم جدیدی است که اثرات آن در زندگی روزمره میلیون‌ها نفر قابل مشاهده است. امروزه متوسط مصرف سالانه آب در ایران حدود  96 میلیارد مترمکعب تخمین زده می‌شود که این رقم حدود هشت درصد بیشتر از کل منابع آب تجدیدپذیر ایران (89 میلیارد مترمکعب) یا حدود 50 درصد بالاتر از آستانه کمبود کشور (حدود 53 میلیارد مترمکعب) است. بر اساس اطلاعات موجود، حدود نیمی از جمعیت روستایی ایران در منطقه با بحران حاد یا استرس بالای آب زیرزمینی به سر می‌برند. راه‌حل‌های عملی را که به‌طور بالقوه می‌توانند به ایران در مقابله با بحران شدید آب کمک کنند، می‌توان به راه‌حل‌هایی که به دنبال آن هستند، دسته‌بندی کرد:

1- بهبود بهره‌وری آب؛ به عنوان مثال، نوسازی آبیاری، گسترش گلخانه‌ها و بهینه‌سازی الگوی محصول و...

2- به‌طور انتخابی برخی از فعالیت‌های فشرده (عمقی) آب باید خاتمه یابد.

اولا با توجه به عدم تعادل گسترده بین عرضه و تقاضای پایدار برای آب، کاهش بالقوه نهایی در مصرف آب توسط راه‌حل‌های هدفمند بهره‌وری برای تغییر محاسبات در ایران کافی نخواهد بود. اگرچه سیستم‌های آبیاری مدرن می‌توانند به میزان قابل توجهی در مصرف آب در سطح مزرعه صرفه‌جویی کنند، اما اثربخشی کلی آنها در کاهش مصرف آب در سطح حوضه کم است. علاوه بر این، بیش از نیمی از زمین‌های آبی (یعنی یک‌چهارم کل زمین‌های کشاورزی) در ایران برای چنین تحولی مناسب تلقی نمی‌شود؛ بنابراین مقادیر آبی که می‌توان در ایران از طریق نوسازی آبیاری صرفه‌جویی کرد، در مقایسه با مقادیر فراوان آبی که باید برای کاهش بحران جاری (حدود 44 میلیارد مترمکعب) صرفه‌جویی شود، بسیار ناچیز خواهد بود.

ثانیا هزینه‌های سالانه سازگاری با کمبود آب در ایران از طریق کاهش کشاورزی حدود ۲۵ میلیارد دلار یا حداکثر 5.5 درصد از تولید ناخالص داخلی پیش‌بینی‌شده ایران در آینده خواهد بود.

بر اساس تحلیل کارشناسی موارد زیر پیشنهاد می‌شود:

1- تولیدات کشاورزی باید به میزان قابل توجهی کاهش یابد. حتی در صورت عدم کاهش در نظر گرفته‌شده در کشاورزی، این احتمال وجود دارد که کمبود آب و فرسودگی خاک منجر به کاهش ناخواسته و کنترل‌نشده در تولید بخش کشاورزی در درازمدت شود. برای جبران کاهش میزان غذای مورد نیاز کشور، ایران باید سالانه 300 دلار اضافی برای هر نفر برای واردات مواد غذایی هزینه کند.

2- سیاست‌گذاران باید از شعار تجلیل از خودکفایی غذایی دست بردارند که با توجه به محدودیت منابع طبیعی و دسترسی ایران به فناوری، تنها بار سنگینی بر دوش محیط زیست و نسل‌های آینده است. در عوض تمرکز باید بر تضمین امنیت غذایی کشور باشد، بدون نگرانی از اینکه غذا از کجا نشئت می‌گیرد. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) امنیت غذایی را این‌گونه تعریف می‌کند: وضعیتی که زمانی وجود دارد که همه مردم در همه زمان‌ها دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی به غذای کافی، ایمن و مغذی داشته باشند که نیازهای غذایی و غذای آنها را برآورده کند. بنابراین امنیت غذایی هیچ فرضی پیشینی درمورد اینکه غذا از کجا منشأ می‌گیرد، ندارد، بلکه روی دسترسی عادلانه و پایدار غذا به مردم تمرکز می‌کند.

3- کارشناسان باید تلاش‌های خود را برای ایجاد یک چارچوب مؤثر حکمرانی آب که شامل یک حساب دقیق از در دسترس‌بودن آب و مجموعه‌ای از قوانین عادلانه و مقرون‌به‌صرفه برای توزیع آب بین ذی‌نفعان مختلف باشد، اختصاص دهند. کارشناسان همچنین باید واقعیت‌های موضوع را به وضوح و صادقانه برای مردم و سیاست‌گذاران توضیح دهند و از اظهارات پوپولیستی (مثلا صرفه‌جویی در کشاورزی و آب امکان‌پذیر است) یا استدلال‌های بی‌محتوا (مثل «بحران آب» در مقابل «ورشکستگی آب»)اجتناب کنند.