|

دانشگاه به‌مثابه نهاد مولد فکر، آرمان و رؤیا

این روزها خبر تعلیق، اخراج یا تمدید‌نکردن قرارداد جمعی از استادان دانشگاه‌های کشور در حال تبدیل‌شدن به یک مسئله اجتماعی است. سؤال این است که چرا دولت و قدرت سیاسی در ایران تصمیم گرفته است چنین رویه‌ای را در پیش بگیرد؟

این روزها خبر تعلیق، اخراج یا تمدید‌نکردن قرارداد جمعی از استادان دانشگاه‌های کشور در حال تبدیل‌شدن به یک مسئله اجتماعی است. سؤال این است که چرا دولت و قدرت سیاسی در ایران تصمیم گرفته است چنین رویه‌ای را در پیش بگیرد؟ می‌دانیم بر‌عکس دوران سنت که قدرت سیاسی و دولت سرنوشت همه عرصه‌ها به‌ویژه حوزه فکر و اندیشه را برعهده داشت، در دوران مدرن امروزی، این نهادهای علمی، دانشگاهی و فرهنگی هستند که مسئولیت تولید و پردازش آرمان و ایده و آرزو و رؤیا را برای یک جامعه و مردمانش بر‌عهده گرفته‌اند و مکانیسم پذیرش یا رد یک آرمان و ایده هم گفت‌وگو و دیالوگ است. در واقع در جوامع موفق و دموکراتیک مسئول تولید آرمان‌ها به شکل طبیعی روشنفکران، فیلسوفان، پژوهشگران، دانشگاهیان، نویسندگان، ادیبان و شاعران هستند؛ اما در ساختارهای سیاسی سنت راهبر، این مولدان فرهنگ و آرمان، حذف و به حاشیه رانده می‌شوند و دولت و سیاست به منبع اصلی تولید و کنترل و پایش آرمان‌ها تبدیل می‌شود. دولت سنت راهبر از عرصه تولید فرهنگ و آرمان (دانشگاه و انجمن و حزب و...) و ابزارهای فرهنگی (تریبون‌ها و رسانه‌ها) نه برای تولید و ترویج آرمان‌های دانشگاه پایه؛ بلکه برای تولید و بازتولید آرمان‌های سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده می‌کند. در چنین شرایط یک‌سویه‌ای زمینه‌ای برای تولید رؤیا و آرمان در نهادهای تخصصی نظیر دانشگاه‌ها باقی نمی‌ماند؛ چون ایده‌های جدیدی تولید نمی‌شود؛ بلکه تنها یک ایده و نگاه و آرمان به روش‌های مختلف ترویج می‌شود. در حوزه تولید و ترویج و پشتیبانی از آرمان‌ها و رؤیاها در جامعه چند نهاد متفاوت داریم که هرکدام کارکردها و نقش‌های خاص اما مکمل و همگرا دارند؛ نهاد علم و فرهنگ که کارش تعریف و خلق آرمان و آرزوها و رؤیاها است. نهادهای اجتماعی نظیر خانواده، شهر و مدرسه و کافه و انجمن‌ها و رسانه‌ها، میدان‌های مصرف و مبادله و گفت‌وگو و درونی‌کردن این آرمان‌ها و ایده‌ها و آرزوها هستند.         

 نهاد بعدی نهاد اقتصاد است که کارش استخراج منابع اقتصادی برای رسیدن به این آرمان‌هاست و مکانیسم آن هم پول است. نهاد بعدی سیاست است که کارش تدوین قوانین، برنامه‌ها و مدیریت و هماهنگ‌کردن منابع و نهادها برای تحقق آرمان‌هاست. حال چه اتفاقی در جامعه ایران افتاده است؟ نهاد سیاست، نقش و کارکرد تمام این نهادها را تصاحب کرده است. سیاست می‌خواهد هم آرمان تعریف کند و هم آن را درونی کند. هم پول تحقق آن آرمان‌ها را تأمین کند و هم به دنبال تحقق آن است. این است که اکنون آرمان و رؤیاهای موجود در کتاب‌ها، داستان‌ها، فیلم‌ها، محتوای برنامه‌های رسانه‌ای، بیلبوردها و جشنواره‌ها را اهل دانشگاه و فرهنگ تعریف نکرده‌اند؛ بلکه سیاسیون تعریف کرده‌اند.

اخراج و تعلیق استادان دانشگاه و پژوهشگران و نویسندگان ضربه جبران‌ناپذیری به نهاد تخصصی تولید آرمان و رؤیا در جامعه ایرانی می‌زند. یادمان باشد که کار قدرت سیاسی، زمینه‌سازی و ایجاد فضا و فرصت و پشتیبانی مطلوب برای تولید و ترویج فکر، آرمان و رؤیا و سپردن آن به نهادهای تخصصی علمی، دانشگاهی و فرهنگی است. هر نوع محدودیت برای این نهاد تخصصی، به‌مثابه محروم‌سازی نسل‌های امروز و آینده ایران‌زمین از افکار و رؤیاهای درون‌زاست که پیامد آن مرگ رؤیا، ناامیدی اجتماعی، اعتبارزدایی از دانشگاه و مهاجرت نسل‌هایی است که باید در این کشور بمانند و رؤیای ایرانیان را بسازند. جامعه امروزین ما به امید، خلق رؤیا و تحقق رؤیا نیاز دارد.

* استادیار ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی