مذاکره مستقیم/مذاکره غیرمستقیم
بیش از چهار دهه است که به این سؤال پاسخ مشخصی داده نشده که با ابرقدرتی مانند آمریکا باید مذاکره مستقیم داشته باشیم یا غیرمستقیم؟ عملکرد دولتها در این برهه نشان میدهد خود را به مذاکره با واسطه محدود کرده است. این در حالی است که از نظر دینی، متون قرآنی و روایی و سیره معصومان (ع)، منعی برای گفتوگوی مستقیم با دیگر کشورها وجود ندارد.
بیش از چهار دهه است که به این سؤال پاسخ مشخصی داده نشده که با ابرقدرتی مانند آمریکا باید مذاکره مستقیم داشته باشیم یا غیرمستقیم؟ عملکرد دولتها در این برهه نشان میدهد خود را به مذاکره با واسطه محدود کرده است. این در حالی است که از نظر دینی، متون قرآنی و روایی و سیره معصومان (ع)، منعی برای گفتوگوی مستقیم با دیگر کشورها وجود ندارد.
بهتازگی آقای حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، فرمودهاند: «مذاکرات هستهای فقط دو طرف دارد: ایران و آمریکا! ایران و ایالات متحده برای نخستین بار یک تصمیم منطقی گرفتهاند و به واسطه این تصمیم جدید با حذف واسطهها، بخشی از مشکلات خود را کنار گذاشتهاند». دلیل این امر، بسیار مهم است: «بارها که ایران و آمریکا به توافق نزدیک میشدند، اصل توافق فدای منافع برجامی واسطهها میشد؛ واسطهای مثل روسیه که برجام را تحتالشعاع جنگ اوکراین قرار داد یا چین که بسیار خرسند است که سالی یک میلیارد دلار تخفیف نفتی از ایران میگیرد. من معتقدم کشور ما نیز باید از این شرایط استفاده کرده، تابوها را کنار گذاشته و به سمت تنوع مناسباتی حرکت کند. حتی کشورهای اروپایی که نتوانستند مسیر خرید واکسن کرونا را برای ایران فعال کنند؛ اما در موضوع برجام برای خود منافعی را در نظر گرفتهاند».
دستاورد جدید دستگاه دیپلماسی را باید ارج نهاد و از بانیان آن تشکر و قدردانی کرد. بهراستی مذاکره غیرمستقیم مبالغ زیادی از جیب ملت ایران را به حلقوم دیگر کشورها ریخت. حاکمنبودن «اصول اولیه حکمرانی» باعث میشود اصل بدیهی فوق در طول چهار دهه و نیم نادیده گرفته شود. پس هرچند باید از دستاندرکاران سیاست خارجی تقدیر کرد که به این باور جدید رسیدهاند؛ اما همچنان این سؤال باقی است که فهم این اصل بدیهی نیاز به فکر و تجربه چند دههای داشت!؟ سؤال مهمتر این است که آیا درحالحاضر برای دیگر اصول بدیهی نیز در حال هزینهدادن هستیم!؟