|

ورزش بانوان در محلات

سه روز در هفته در میان یکی از زیباترین پارک‌های شهر تهران به کلاس ورزش می‌روم. از خانه‌مان در خیابان سی تیر پیاده یک ربع راه است، فاصله درست برای رفتن به هر کلاسی؛ می‌خواهد مدرسه باشد یا کلاس‌هایی که در سراهای محلات یا فرهنگسراها برگزار می‌شوند.

سه روز در هفته در میان یکی از زیباترین پارک‌های شهر تهران به کلاس ورزش می‌روم. از خانه‌مان در خیابان سی تیر پیاده یک ربع راه است، فاصله درست برای رفتن به هر کلاسی؛ می‌خواهد مدرسه باشد یا کلاس‌هایی که در سراهای محلات یا فرهنگسراها برگزار می‌شوند. در مجموعه ورزشی‌مان همه چیز عالی است. خانم مدیر ورزش بانوان جدی و مهربان است. با همه خانم‌ها از دور سلام و تعارف می‌کند و مربی ما، خانم اسماعیلی خوشرو و آرام هم کلاس را برایمان به مکانی بهشتی تبدیل می‌کند، به‌طوری که با وجود شلوغی کلاس همه واقعا از ساعتی که در کنار هم به ورزش می‌پردازیم، لذت می‌بریم. بعضی از هم‌شاگردی‌ها هم او را کمک می‌کنند، در نگه‌داشتن نظم پنهان کلاس و شمردن حرکات. ما وسایل مختصر ورزشمان را هر بار با خودمان می‌بریم. اما کلاس‌های دیگر از وسایل پیچیده‌تر و گاه دستگاه‌های بزرگ‌تری مثل تردمیل و ادی‌بیکال و دوچرخه‌های فیکس‌شده به زمین استفاده می‌کنند. خانم رخش خورشید، مدیر مجموعه از اینکه دستگاه‌ها قدیمی و فرسوده‌اند، نگران است و آرزو می‌کند شهرداری بتواند کفپوش‌های از جنس پلاستیک فشرده سالن بزرگ کلاس را که فرسوده شده‌اند و گاهی قلمبه کَنده می‌شوند، در آینده نزدیک عوض کند. به‌هرحال ما خوشحالیم و روی زیراندازهایی که خودمان از خانه می‌بریم به راحتی  ورزش می‌کنیم. 

خانم‌های دوستدار چابکی و نشاط کلاس ما همه با هم دوست شده‌اند و می‌خواهند در کلاس‌ها اولویت اسم‌نویسی با ما قدیمی‌ترها باشد و بتوانیم در آخرین سانس هر ماه اسم‌مان را برای ماه بعد بنویسیم و به خانه برویم. در حالی که قانون مجموعه این است که آخر هر ماه در یک روزِ غیرکلاس، خانم‌ها باید به آنجا مراجعه کنند، در صف بایستند و برای هر کلاسی نام‌نویسی کنند. گاه ممکن است گنجایش 60 یا 65 نفری یکی از کلاس‌ها پر شود و فردی که دیر رسیده نتواند ثبت‌نام کند. به‌هررو، ما 900 نفر هنرجو داریم که 600 نفر آن را بانوان تشکیل می‌دهند. کلاس‌ها واقعا ارزان‌اند و خانم‌ها قدردان مجموعه و مربی‌های خوب و مدیران درجه یک آن!

خانم خورشید می‌گویند: «شهریه ما از دولتی‌ها 40 درصد هم کمتر است. در شمال شهر تهران کلاس‌های خصوصی چندین برابر ما شهریه می‌گیرند». البته آنها دستگاه‌هاشان بهترند و کلاس‌هاشان استانداردتر. اما صفای کلاس ما، نزدیکی‌اش به خانه‌هامان در فاصله پیاده‌روی و نشاطی که بعد از ورزش با موسیقی روز به همه‌مان دست می‌دهد، و خلاصه کیفیت آن محیط سرسبز و مصفا را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کنیم.

اما همه چیز به کلاس بهشتی ما محدود نمی‌شود. آقای دکتر علی‌پور، مدیر مالی و اداری مجموعه ورزشی، مدرس دانشگاه و انسانی فرهیخته است و به مسائل کلی نیروی انسانی شاغل در حوزه ورزش شهرداری نیز نظر دارد. او معتقد است که «سازمان‌های متولی ورزش، علاوه بر نگاه به بحث‌های راهبردی سلامت و بهداشت کشورمان، باید عملا و در سطح اجرا نیز مراقب نیروی صف شاغل در امور ورزشی باشند، تا ایشان مجبور نشوند به دنبال شغل‌های دوم و سوم باشند». در ضمن، ورزش هنوز به داخل خانه‌ها نرفته و همه گروه‌های سنی، در رده‌بندی‌های کودکان و نوجوانان، جوانان، میانسالان و سالمندان همه ورزش نمی‌کنند. تازه خانم‌ها واقعا فرصت‌های کمتری دارند و مثل همیشه برای شوهران و فرزندان خود فداکاری می‌کنند و از خودشان می‌زنند. در عوض ورزش در پارک‌های شهری ما الان بیشتر در اختیار آقایان سالمند است.

واقعیت این است که باید در همه محلات شهرمان شرایط ورزش‌کردن برای همه، ازجمله بانوان، به روشی ارزان و آسان فراهم شود. بعدازظهرها درِ حیاط مدارس رو به مردم محل باز شود تا در آن ورزش همگانی و بازی برقرار شود. فوتبال و والیبال و تمام ورزش‌های معمول و محلی... و حتی بازی‌های بومی و محلی مهاجرانی که بازی‌هایشان را با خود به کلان‌شهر آورده‌اند. دیروز فیلمی می‌دیدم از عده زیادی از مردان جوان افغان که روز جمعه‌شان را وسط میدان آزادی به نوعی کُشتی می‌پرداختند، چیزی شبیه کشتی گیله‌مردی که در گیلان و مازندران معمول است و خیلی اطوار و قانونی ندارد و سریع به آخر می‌رسد. چرا نباید حال خانواده‌ها در محل با این بازی‌های دسته‌جمعی خوب‌تر شود؟ این حال خوب از محلات به مناطق و سپس به کل شهر تسری پیدا خواهد کرد! اگر ما بتوانیم آن شعار خوب «شهر ما خانه ما» در دوره آقای کرباسچی یا «تهران، شهری برای همه» را که در دوره شهرداری آقای حناچی تبلیغ می‌شد، عملا در ذهن شهروندان هر شهر کشورمان زنده نگه داریم، آن‌گاه این «مشارکت محلی، مشارکت محلی» که همه مسئولان می‌گویند و می‌خواهند و گاه خودشان هم نمی‌دانند از چه حرف می‌زنند، در عمل محقق خواهد شد.

از نظر حمزه علی‌پور حلقه مفقوده در ارتباط نخبگان علمی و دانشگاهی ما با سازمان‌های ورزشی است. اگر برنامه‌ریزی‌ها علمی و بر اساس داده‌های دقیق و کارشناسی‌شده باشند، اگر در کنار ارتقای مکان‌های ورزشی محلی و جلب کوچک و بزرگ و زن و مرد به حرکت و نشاط، به تغذیه همه گروه‌های سنی نیز فکر شود، سلامت به مردم ما باز خواهد گشت. او می‌گوید سازمان ورزش می‌تواند به‌صورت پایلوت در سراهای محلات اقدام به تأسیس بخشی کند که استعدادسنجی و سلامت‌سنجی بچه‌های محل و بانوان را انجام دهد. این کار با معاینه و تجزیه و تحلیل وضعیت بدنی، وزن بدن، دقت در تناسب و سلامت اندام (کجی ستون فقرات، افتادگی لگن و...) به سادگی انجام می‌شود و با محور قراردادن سلامت ساکنان محل، اهمیت حضور آنان در جامعه محلی به آنها یادآور می‌شود. یکی از موضوعات مرتبط با ارتقای کیفیت مکان‌های ورزشی و سلامت مردم، جلب گردشگران است که در بازی‌های آسیایی ما بیشترین حضور از 25 کشور مختلف را داشتیم. پس ورزش بهانه‌ای خوب برای همبستگی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و افزایش هویت و جاذبه کشورمان نیز هست.