|

در میانه قیمومیت و مردم‌سالاری

هنگامی که در اواخر دهه 1980، پایه‌های کشورهای وابسته به اردوگاه شرق لرزید و در دهه 1990 مانند یک دومینو، یکی پس از دیگری سقوط کردند؛ دوران جنگ سرد به پایان رسید. برخی از متفکران «پایان تاریخ» و پیروزی جهانی سرمایه‌داری، بازار آزاد و دموکراسی را ادعا کردند. به اعتقاد آنان بشر در یک دوراهی تقابلی قرار گرفته بود که با اعلام بن‌بست‌‌بودن یک راه، تنها یک مسیر برای او باقی ماند.

هنگامی که در اواخر دهه 1980، پایه‌های کشورهای وابسته به اردوگاه شرق لرزید و در دهه 1990 مانند یک دومینو، یکی پس از دیگری سقوط کردند؛ دوران جنگ سرد به پایان رسید. برخی از متفکران «پایان تاریخ» و پیروزی جهانی سرمایه‌داری، بازار آزاد و دموکراسی را ادعا کردند. به اعتقاد آنان بشر در یک دوراهی تقابلی قرار گرفته بود که با اعلام بن‌بست‌‌بودن یک راه، تنها یک مسیر برای او باقی ماند. از منظر دیگر در دنیای معاصر دو نوع حکومت اقتداگرا که در اردوگاه شرق تجلی یافته و حکومت‌های مبتنی بر دموکراسی تشریح شد که با به‌پایان‌رسیدن حکومت‌های اقتدارگرای جهان شرق، دموکراسی گزینه دیگر در دسترس تلقی می‌شد؛ اما این امر حداقل در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای شوروی سابق اتفاق نیفتاد. در مطالعه‌ای که در 135 کشور دارای سابقه اقتدارگرایی در بازه زمانی 1975- 2000 انجام شد، این نتیجه به دست آمد که این کشورها از وضعیت تک‌حزبی حاکم به چندحزبی و گاه ده‌ها حزبی تغییر یافته‌اند و انتخاباتی با وجود احزاب برگزار می‌کنند اما معمولا تنها یک حزب، حزب حاکم بوده و قدرت را در دست داشته و سایر احزاب تا زمانی فعال خواهند بود که خطری برای قدرت حاکم نداشته باشند. این نشان می‌دهد که گرچه حکومت‌های جدید از اقتدارگرایی پیشین فاصله گرفته‌ بودند اما دموکراسی در این کشورها رخ نداده است. به عبارت دیگر عناصری ترکیبی از دو نظام سیاسی در این نوع از حکومت‌ها یافت می‌شود، ماهیتی اقتدارگرا با پوششی از عناصر دموکراسی به نمایش درآمده است. در دنیای جدید، شرط پایداری مردم‌سالاری محدودشدن قدرت اجرائی و دوره‌ای‌بودن آن است که برای دستیابی به آن به چهار عنصر اساسی نیاز است. اولین عنصر احزاب مستقل و قوی است.

 احزاب مستقل کارکردهای متعددی دارند. در این احزاب، کادرهایی تربیت می‌شوند که توانایی اداره حکومت را در سطوح مختلف پیدا می‌کنند. پشتوانه‌های علمی برای تبیین وضع موجود و ارائه سیاست‌ها شکل می‌گیرد و از پوپولیسم تا حد زیادی فاصله می‌گیرد و در زمانی که قدرت را در دست ندارند، دولت مستقر را ارزیابی کرده و از این طریق روند مدیریت جامعه اصلاح می‌شود. دومین عنصر، وجود نهادهای مدنی و صنفی است که هرکدام در زمینه‌ای خاص در ارزیابی وضع موجود و برای ارائه راه‌حل‌ها تلاش می‌کنند. سومین عنصر، رسانه‌های آزاد است که رفتار حکومت را زیر ذره‌بین می‌برند. چهارمین عنصر که پس از عناصر یادشده، جایگاه دارد، انتخابات است. در واقع انتخابات عنصر چهارم و تکمیل‌کننده این حلقه است. احزاب مستقل قوی یا وجود ندارند یا امکان حضور ندارند، نهادهای مدنی مستقل کنترل و تضعیف می‌شوند و در نهایت رسانه‌ها نیز با محدودیت بسیار مواجه هستند.  اسفندماه سال جاری دو انتخابات مجلس دوازدهم و مجلس خبرگان ششم در کشور برگزار خواهد شد و در شرایطی که شاید ایران در پیچیده‌ترین دوران تاریخی خود به سر می‌برد و با ابرچالش‌هایی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، بین‌المللی و زیست‌محیطی مواجه است، اما افول سرمایه اجتماعی امکان مشارکت را کاهش داده است. فائق‌آمدن بر مشکلات بزرگ نیازمند عزم ملی است و این امر در شرایط کنونی فقط با اصلاح نگاه و عمل ممکن است.