سختخوانی حوزههای دیگر!
دانشجوی مهندسی بودم که برای نخستین بارعلاقهمند شدم تا در مورد جامعهشناسی مطالعه کنم. اما نتیجه عجیب بود؛ هیچ کتاب جامعهشناسی مناسبی پیدا نمیکردم. کتابهای جامعهشناسی در آن زمان یا کتابهای درسی دانشگاهی بودند که انگار با زبانی دیگر نوشته شده بودند، یا کتابهایی بودند درخصوص خلقوخوی ایرانیان که کمتر نشانهای از دانش نظری در آن مییافتم.
دانشجوی مهندسی بودم که برای نخستین بارعلاقهمند شدم تا در مورد جامعهشناسی مطالعه کنم. اما نتیجه عجیب بود؛ هیچ کتاب جامعهشناسی مناسبی پیدا نمیکردم. کتابهای جامعهشناسی در آن زمان یا کتابهای درسی دانشگاهی بودند که انگار با زبانی دیگر نوشته شده بودند، یا کتابهایی بودند درخصوص خلقوخوی ایرانیان که کمتر نشانهای از دانش نظری در آن مییافتم. شاید کتاب «جامعهشناسی نخبهکشی» مرحوم رضاقلی از اولین کتابهایی بود که نسل ما؛ دهههای ۵۰ و ۶۰ میتوانست آن را بخواند. این حکایت مشترک بسیاری از افرادی است که تمایل به مطالعه یک حوزه دیگر پیدا میکنند. همین که یک دانشجو یا دانشآموخته غیرفلسفه، علاقه به فلسفه پیدا میکند و نخستین کتابهای فلسفی را دست میگیرد، نتیجهاش اغلب کنارگذاشتن فلسفه از فهرست علاقهمندیهایش است! چراکه کتابهای فلسفه برای فلسفهخواندهها نوشته میشود. این همان چیزی است که فیلسوفهای جدید مانند «آلن دوباتن» تلاش کردند تا پاسخی برای آن بیابند. آلن دوباتن بر اساس همین ایده بود که مسائل زندگی واقعی را با دانش فلسفه پیوند زد و از این طریق توانست مفاهیم فلسفی را برای مخاطب کتابخوان خود قابل دسترس کند. او فلسفه را با زبان ساده و درباره مسائل واقعی روزمره و قابل تجربه مینوشت. او به خواننده قدرت میداد تا به عشق یا شغل خود عمیقتر نگاه کند. دوباتن البته با تأسیس مدرسه فکری خود و برگزاری دورههایی آزاد، این تلاش را به خوبی پیش برد و تعداد زیادی از فلسفهدوستان را با فلسفه آشتی داد. اما این چالش فراتر از فلسفه یا جامعهشناسی درخصوص همه حوزههای دانشی صادق است. همانطور که خواندن کتابهای مدیریتی برای یک مهندس یا جامعهشناس یا سیاستخوانده همان اندازه بیگانه است که شروع فلسفهخواندن برای آن دانشجوی مهندسی. مشکل خواندن کتابهای حوزههای دیگر به چندین عامل مختلف بازمیگردد. اگر بخواهیم این چالشها را برای کتابهای مدیریتی فهرستبندی کنیم، شامل این موارد هستند:
۱- فقدان ارتباط با دنیای واقعی: کتابهای مرجع دانشگاهی اغلب دارای ارتباط با وضعیت صنعت و کسبوکار ایران نیستند؛ گویی نمیتوانیم خود و کسبوکارمان را در آن مفاهیم بیابیم.
۲- زبان تخصصی غیرقابل فهم: حوزههای مختلف، ازجمله مدیریت، دارای زبان تخصصی خود هستند و همین مسئله باعث میشود خواندنشان با سختی روبهرو شود و گاه چنان حوصلهسربر شود که کتاب را کنار میگذاریم.
۳- فقدان تصویر کلان: هر دانشی تاریخچه خاص خود را دارد. اغلب کتابهای شناختهشده خود یکی از قطعات این پازل بزرگ هستند. گاهی لازم است از این قطعات فاصله بگیریم تا بتوانیم تصویر کلان را ببینیم.
تلاش گزیدهخوانی
گزیدهخوانی تلاشی است تا این سه چالش را رفع کند. کتابهای گزیدهخوانی سری کتابهایی هستند با این هدف، تا در هر فصل یک حوزه و یک موضوع به چنین صورتی بازخوانی شود. در کتاب نخست از این سری کتابهای گزیدهخوانی، حوزه مدیریت استراتژیک و موضوع رقابت و رقابتپذیری با این عینک دیده شده است. شش متن (مقاله کتاب یا گزارش) از ۱۹۹۰م تا اکنون انتخاب شدهاند و خلاصه خیلی کوتاهی (چندصفحهای) از آنها آمده است. در ادامه مفاهیم کلیدی معرفیشده در آن متنها، در قالب یادداشتهایی با قلم امیر ناظمی به زبان سادهتر و همراه با مثالهایی از شرکتهای پیشروی جهانی و شرکتهای ایرانی تشریح شدهاند تا بتوان آن مفاهیم را با دنیای واقعی پیوند زد. در کتاب گزیدهخوانی در حدود ۲۰ یادداشت در مورد مفاهیم مدیریت استراتژیک آمده است و در قالب روند تاریخی رشد این مفاهیم معرفی شدهاند.