الگوی کشت، غایبی در اقتصاد بیالگو
امحای مزارع خیار در جیرفت به دلیل نبودن خریدار و آنهم در یکی از خشکترین سالهای قهر نزولات آسمانی، خبر سادهای به نظر نمیرسد؛ خبری که بهتنهایی نشان از فقدان هدایت هوشمندانه متولیان و برنامهریزان تولید کشاورزی است؛ تولیدی که آب مصرفی آن نهفقط از ذخایر رو به پایان منابع، بلکه به بهای افسردگی بیشتر تولیدکنندگان از رمق افتاده نیز انجام میشود.
امحای مزارع خیار در جیرفت به دلیل نبودن خریدار و آنهم در یکی از خشکترین سالهای قهر نزولات آسمانی، خبر سادهای به نظر نمیرسد؛ خبری که بهتنهایی نشان از فقدان هدایت هوشمندانه متولیان و برنامهریزان تولید کشاورزی است؛ تولیدی که آب مصرفی آن نهفقط از ذخایر رو به پایان منابع، بلکه به بهای افسردگی بیشتر تولیدکنندگان از رمق افتاده نیز انجام میشود. اگر نرخ بسیاری از مواد غذایی در سیستم توسعهنیافته از بازار مصرف را با بسیاری از کشورهای دنیا مقایسه کنیم، از قیمتهای پایین آنها در کشورمان دچار شگفتی میشویم. نرخهای پایینی که تاوان آن را بیش از هر چیز منابع سوخت و ذخایر محدود و رو به زوال آب و نیز کشاورزانی میپردازند که جز این حرفه چارهای برای تأمین معیشت ندارند. خبر امحای مزارع خیار در جیرفت بنا بر سابقه در عرصه سرگردان تولید کشاورزی نه اولین و نه آخرین رخدادهایی از این دست است. همهساله شاهد آن هستیم که اگر تولیدکنندگان تن به نرخهای تضمینی و درآمد ناچیز محصولات اساسی ندهند، ناگزیر بر سر میز قمار تولیدات محصولات غیریارانهای مینشینند؛ قماری که سرانجام بازنده آن منابع محدود و تجدیدناپذیر و نیز تولیدکنندگان این عرصه هستند. کشاورزانی که دسترنج نیروی کار و هزینههای متأثر از تورم بالا را میپذیرند، سرانجام به امحای کومههای انبوه گوجهفرنگی، پیاز، هندوانه و... بر سر سفره فلاکت ناشی از رکود در بازار مینشینند. چه باید کرد؟
سالهایی از ایام دولتهای یازدهم به بعد شاهد وعده تدوین الگوی کشت کلان کشور از جانب متولیان این حوزه بودهایم؛ الگویی که به ازای جلسات پرشمار و هزینههای زمان و اعتبار، در عرصه واقعی تولید رونمایی نشد. اگر که برنامهریزی هوشمندانهای برای هدایت و مشاوره که چه محصولی، در چه سطح و منطقهای تولید شود تا اقتصاد خرد تولید کشاورزان همسوی اقتصاد کلان شود، قطعا باز هم شاهد تراژدیهایی از قبیل آنچه در جیرفت اتفاق افتاده، خواهیم بود. ای کاش متولیان عرصه تولید کشاورزی بیش از آنکه وقتهای جبرانناپذیر خود را در سفرهای کلیشهای یا همایشهای سنتی سالانه صرف کنند، ساعتی را به تفکر برای «چه باید کرد»ها بپردازند؛ ساعتی که ای بسا افزون بر 70 سال عبادت در راستای منافع ملی اثرگذار خواهد بود.
درحالحاضر متولی بخش کشاورزی در تقابلی با ساختاری سنگین و فربه، انتظارات آرمانی و غیرعملی بالادستیها، گزارشهای نمایشی و بیپشتوانه سنتی خود و مهمتر از همه الگوی سنتی مصرف آب رو به پایان قرار دارد. ارائه تصویری واقعی هرچند تلخ از شرایط موجود به افکار عمومی و منابع پرسشگر و انتخاب راهی متفاوت با آنچه تاکنون پیموده شده، از فوریتهای پیشرو است. در شرایطی که فناوریهای هوش مصنوعی جهشی پرشتاب به نظامهای اقتصادی توسعهیافته جهان میدهد، خبر امحای تولیدات کشاورزی در مزارع کمآب زیبنده کشور ما نیست؛ کشوری که در پیشینه پرافتخارش مبتکر بهرهوریهای پایدار در اقلیمهای کویری خود بوده است. اگر عزمی راسخ برای دگرگونی شجاعانه از دور باطل کنونی انجام نشود، در فردایی محتوم و بیحضورِ ما این تحول اجتنابناپذیر خواهد بود. ای کاش که طنین صدای کفگیر مصرف را در ته دیگ تولید بشنویم؛ وگرنه فردا خیلی دیر است.