|

گذار از قدیم به جدید

گر‌چه تنها عده‌ای اندک ممکن است مبدع سیاستی باشند، ما همه می‌توانیم درباره آن داوری کنیم. پریکلس آتنی اقتصاد، علم پرشور و نشاطی نیست و شاید ملال‌آور هم باشد؛ به‌خصوص وقتی از «نظریه‌پردازی اجتماعی باشکوه به سبک آدام اسمیت و کارل مارکس دست می‌کشد» (اقتصاد حکم می‌راند‌؛ صحت و سقم این علم ملال‌آور- دنی رودریک) و با معادلات ریاضی، مدل‌سازی و... در هم می‌آمیزد.

گر‌چه تنها عده‌ای اندک ممکن است مبدع سیاستی باشند، ما همه می‌توانیم درباره آن داوری کنیم. 

پریکلس آتنی

اقتصاد، علم پرشور و نشاطی نیست و شاید ملال‌آور هم باشد؛ به‌خصوص وقتی از «نظریه‌پردازی اجتماعی باشکوه به سبک آدام اسمیت و کارل مارکس دست می‌کشد» (اقتصاد حکم می‌راند‌؛ صحت و سقم این علم ملال‌آور- دنی رودریک) و با معادلات ریاضی، مدل‌سازی و... در هم می‌آمیزد. مدل‌هایی که تجرید دنیای خارج‌ هستند. اینکه اما جمع بزرگی از دانشجویان و همکاران یک اقتصاددان -دکتر مسعود نیلی- به تجلیل او بنشینند، امر عجیبی است. اگر این امر برای یک استاد ادبیات یا تاریخ، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و... واقع می‌شد، عجیب نبوده و نیست و بسیار هم سابقه دارد؛ اما درباره یک استاد اقتصاد دانشگاه شریف، به نظر امری کم‌سابقه و شاید بی‌سابقه‌ است. بخشی از این امر، یقینا در ربط با خصوصیات این اقتصاددان برجسته است؛ دانش عمیق، پایبندی به اصول اخلاق حرفه‌ای، متانت و فروتنی (که این یکی را از مهم‌ترین صفت یک اقتصاددان برمی‌شمرند) و... . بخشی دیگر شاید ناشی از تغییر جهان بیرونی و مناسبات و روابط درونی کشورمان و نیز تغییر نگرش دانشجویان و نخبگان به علم اقتصاد است؛ گسترش بازارهای مالی و پولی، فناوری‌های نوین، شبکه‌های اجتماعی و... که فهم و درک حداقل‌های اقتصادی را به امری لازم و ضروری تبدیل کرده است. در داخل کشورمان نیز تحولات عمیقی به لحاظ اجتماعی و اقتصادی رخ داده است؛ از کاهش درآمدهای نفتی و بزرگ‌تر‌شدن اقتصاد غیر‌نفتی، از کسب‌وکارهای اینترنتی تا گسترش بازار بورس و سهامدار‌شدن تقریبا دو‌سوم جمعیت کشور (سهام عدالت) تا مهاجرت و تبادلات ارزی بین خانوارها و... . از همه شاید مهم‌تر، وصل‌شدن زندگی روزمره مردم به تصمیمات اقتصادی دولت (از قیمت بنزین و ارز تا توزیع یارانه‌ها و...‌) باشد که اقتصاد را سر «سفره» مردم آورده است. در حوزه نخبگان نیز با جریان بزرگی مواجهیم که عطش آنان برای فهم پدیده‌های اقتصادی، با کلی‌گویی‌های ایدئولوژیک و شعارهای سیاسی چند دهه قبل، آنچنان که علم اقتصاد در کشورمان با آن گرایش‌ها پا گرفت، سیراب نمی‌شود و به دنبال پاسخ علمی مسائل اقتصادی‌اند‌؛ اینکه چرا تورم به وجود می‌آید؟ چه عواملی موجب بروز پدیده بی‌کاری می‌شوند؟ نسبت سرمایه‌گذاری با رشد و توسعه چیست؟ نظام ارزی مناسب برای کشورهای نفتی کدام است؟ و... . دیگر نمی‌توان همچون روزگار گذشته و با جازدن «ایدئولوژی» به‌جای «علم اقتصاد» و سیبل‌کردن امپریالیسم، استعمار، استثمار و...، ندیدن کم‌دانشی و غفلت خود و وجوه ایجابی، عقب‌ماندگی اقتصادی کشور را توضیح داد و تبیین کرد و ذهن‌های کنجکاو را دست‌به‌سر کرد. 

چنان‌که همین اخیرا در مناظره‌ای شاهد زوال این نگرش به مسائل اقتصادی بودیم‌؛رویارویی دو جهان قدیم و جدید (محمد مالجو – مسعود نیلی) که یک سو همچنان بر تنور شعار‌ها و کلی‌گویی‌ها می‌دمید و سوی دیگر با عدد و رقم و... استدلال خود را طرح و از آن دفاع می‌کرد. مناظره علم و ایدئولوژی شاید!

در جهان امروز، آنچه حاکم است علم اقتصاد است. علمی که به قول دکتر مسعود نیلی چه در دانشگاه‌های آمریکا، فرانسه و انگلیس و چه دانشگاه‌های مسکو، پکن و افغانستان دارای سرفصل‌ها و دروس مشابه است. علمی که «مجموعه‌ای از مدل‌هاست که تنوع وسیعی از امکانات را به‌جای مجموعه‌ای از نتایج از پیش بسته‌بندی‌شده می‌پذیرد»‌ (دنی رودریک). مدل‌هایی که در ربط با سیاست، فرهنگ، تاریخ و... متغیرهای تأثیر‌گذار بر پدیده‌های اقتصادی را وزن‌دهی و اولویت‌بندی می‌کنند و «شبیه نقشه نیمه‌کاره‌ای قطعه‌ای از زمین را چراغانی می‌کند» (همان). اما این علم مانند فیزیک یا شیمی نیست؛ چرا‌که با اراده آزاد انسان‌ها سرو‌کار دارد؛ با عاملیت و حق انتخاب انسان‌ها‌. «برخلاف یک صخره یا یک سیاره، انسان‌ها عاملیت دارند، آنها چیزی را انتخاب می‌کنند که انجام می‌دهند. کنش‌های انسان‌ها تنوع شبه‌نامتناهی‌ای از احتمالات را رقم می‌زند» (همان) اما این انتخاب‌ها بر مبنای «انتخاب عقلایی» آحاد اقتصادی است. منظور از عقلایی‌بودن انتخاب‌ها نیز آن است که «آحاد اقتصادی «منافع» و «هزینه‌ها»ی هر گزینه را منظور کرده و بر اساس آنها تصمیم می‌گیرد» (مبانی اقتصاد- مسعود نیلی). عقلانیتی که البته در چارچوب شاخه «اقتصاد رفتاری» معانی جدید و بدیعی نیز یافته است.

این امر به نظر نقطه مرکزی و کانون تثبیت‌شده علم اقتصاد در جهان امروز است. بااین‌حال، همچنان مورد مجادله سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران کشورمان است؛ سیاست‌مدارانی که به لحاظ معرفتی یا منفعتی نمی‌توانند یا نمی‌خواهند این حق «انتخاب» و «عاملیت» را بپذیرند و گروهی به‌اصطلاح اهل فکر که حق انتخاب مردم در حوزه اقتصاد را برخلاف حوزه فرهنگ و سیاست، مضر و خطرناک می‌پندارند.

دکتر نیلی، اقتصاددانی است که به‌وضوح نشان داد مبنای تمام تلاش‌های علمی و حرفه‌ای‌اش، باور به خرد جمعی و عاملیت انسان ایرانی و حق انتخاب وی است؛ از «برنامه سوم توسعه» و اصلاح ساختارها در جهت آزادی و گشایش کسب‌وکارها و جلوگیری از مداخلات دولت تا «حساب ذخیره ارزی» به‌عنوان نهاد سرمایه‌گذاری و رفاه نسل‌های آینده و «استراتژی توسعه صنعتی» و همراهی در نهادسازی برای تربیت اقتصاددانان مدرن (دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف) و تلاش برای آوردن علم اقتصاد به متن جامعه از طریق رسانه‌ها و بطن سیاست‌گذاری‌ها که این دو آخری هنوز پروژه‌هایی ناتمام‌اند و تکمیل آنها می‌تواند مهم‌ترین تحول توسعه‌ای کشور را رقم بزند.

شاید همین‌ها برای فهم چنان تجلیلی از این اقتصاددان برجسته کفایت کند‌؛ اینکه «نگاهی جدید» به اقتصاد و شور و عشق به حل مسائل پیچیده آن را به قصد پیشرفت و توسعه و رفع فقر و نابرابری در ایران عزیز فراهم کرد.