بهمن ۵۷ و آرمان برابری فرصتها
ایجاد فرصت برابر برای همه اعضای جامعه یکی از مهمترین دغدغههایی بود که در دهه ۵۰ ذهن انقلابیون را که طالب ایجاد تغییرات اساسی در نظام سیاسی و اجتماعی کشور بودند، به خود مشغول کرده بود.
ایجاد فرصت برابر برای همه اعضای جامعه یکی از مهمترین دغدغههایی بود که در دهه ۵۰ ذهن انقلابیون را که طالب ایجاد تغییرات اساسی در نظام سیاسی و اجتماعی کشور بودند، به خود مشغول کرده بود. فرصت برابر برای آموزش و شکوفایی استعدادها، فرصت برابر برای ثروتاندوزی و کسب مال حلال، فرصت برابر برای رشد و توسعه مناطق محروم کشور، همه و همه آرزوهایی بودند که دلسوزان آن روزهای کشور را به تحرک و تلاش وامیداشتند. از نگاهی دیگر، اتفاقا همین مبحث یکی از عوامل اصلی توفیق جریان انقلاب در جذب گسترده تودههای مردم و شکلگیری بزرگترین و شکوهمندترین نهضت مردمی عصر حاضر بود. شروع فعالیتهای عمرانی و رفاهی در مناطق محروم کشور که با عنوان جهاد سازندگی از همان روزهای نخست استقرار حکومت انقلابی محقق شد، هدف زدودن آثار محرومیت از مناطق روستایی و دورافتاده کشور را که رنجور از بیتوجهی طولانی حاکمان بودند، دنبال میکرد و تجلی همین آرزو و آرمان انقلابیون بود. حجم باورنکردنی فعالیتهای راهسازی و گسترش شبکه آب و برق و مخابرات در سالهای نخست انقلاب با وجود محدودیتها و ناآرامی و جنگ داخلی بهترین شاهد این مدعاست. آرمان برابری فرصتها به بهترین نحو در تدوین قانون اساسی نظام جدید مورد توجه قرار گرفت و قانون اساسی وظایف و تکالیف سنگینی را در این حوزه برعهده دولت و حکومت گذاشت.
گفتنی است قانون اساسی حتی به این نکته ظریف هم توجه دارد که محرومیت یک شهروند از دارایی موروثی خانوادگی یا دشواری دسترسی او به تسهیلات بانکی نباید مانع استفاده او از ایدههای خلاقانهاش در میدان کارآفرینی و خلق ثروت شود.
اینک با نگاهی گذرا و سطحی به شرایط امروز جامعه میتوان دریافت که آرمانهای برابریجویانه انقلابیون و دغدغههای هوشمندانه تدوینکنندگان قانون اساسی تا چه میزان مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفتهاست. درواقع میتوان گفت ناآرامیهای سالهای نخست و سپس درگیرشدن در جنگی نابرابر با دشمنی که مورد حمایت قدرتهای جهانی بود، مقدمات این کمتوجهی و فراموشی را فراهم آورد و این فراموشی در سالهای بعد نیز تداوم یافت. بهاینترتیب نابرابریهای آزاردهنده بهویژه نابرابری در میدان فرصتها بار دیگر امکان بروز و ظهور پیدا کرد و جامعه در مسیری متفاوت با آرزوی انقلابیون آرمانگرای دهه ۵۰ پیش رفت.
امروزه بسیاری از ناظران و کارشناسان دلسوز رشد سریع نابرابریها و اختلاف شدید درآمد در جامعه را مانع بزرگ توسعه بلندمدت کشور و حتی سم مهلکی برای وحدت ملی میدانند. با این حال به باور نگارنده نابرابری در حوزه فرصتها بسیار دردناکتر و معنیدارتر از دیگر مظاهر نابرابری است. نابرابری فرصتهای آموزشی، نابرابری فرصتهای شغلی و استخدامی، نابرابری از نظر واگذاری برخی اموال و داراییها ازجمله نابرابریهای سرنوشتساز در جامعه امروز ایران بوده و هستند.
هرچند قانون اساسی ایجاد فرصت آموزش رایگان را برای همه شهروندان جزء تکالیف دولت میداند، اما با اعمال محدودیت برای بودجه آموزش و پرورش شرایطی را فراهم آورد که در کنکور سال جاری در بین سه هزار رتبه اول سهم مرفهترین دهک ۲۴۰ برابر محرومترین دهک بود؛ نابرابری حیرتانگیزی که شاید در معدود جوامع اتفاق بیفتد. علاوهبراین فرصتهای آموزشی در سطوح بالا نیز گاه با نابرابری معنیداری توزیع میشود. بهعنوان نمونه چند سال پیش معلوم شد صدها بورس تحصیلی خارج از کشور بدون رعایت تشریفات لازم به دردانههای مقامات ردهبالای وابسته به فلان جریان سیاسی تخصیص داده شده است.
در حوزه فرصتهای شغلی و استخدامی نیز ملاحظات برحق امنیتی سالهای نخست انقلاب بهترین بهانه را به دست فرصتطلبان داد تا دردانههای خود را بهعنوان افراد امین و قابل اعتماد در بهترین موقعیتهای شغلی منصوب کنند. درنتیجه اکنون مشاهده میکنیم در شرایطی که بااستعدادترین و فرهیختهترین جوانان کشور امکان استخدام ندارند و ناگزیر از پذیرش مشاغل متفرقه هستند، فرزندان کمتجربه و کمسواد فلان فرد متنفذ به طرفهالعینی کرسی استادی فلان نهاد علمی یا عضویت هیئتمدیره فلان شرکت بزرگ را با نهایت فروتنی و ایثار پذیرا میشوند.
اما عملکرد در حوزه واگذاری اموال و داراییها از این هم دلآزارتر بوده است. واگذاری خارج از ضوابط برخی املاک مسکونی در اختیار نهادها به عزیزان وابسته به بعضی جریانهای سیاسی، واگذاری برخی بنگاههای اقتصادی به مؤسسات خیریه تحت مدیریت بعضی از عزیزان مورد اعتماد و... فرصتی بزرگ را برای «جلوافتادن» در اختیار گروه برخوردار قرار داد؛ به گونهای که اینک با بررسی و ریشهیابی تشکیل بعضی داراییهای افسانهای بیهیچ تردیدی میتوان به مواردی از تملک این قبیل داراییهای اعطایی با قیمت اندک و شرایط بسیار آسان برخورد که فرصت بیبدیل ثروتاندوزی را برای گروه برخوردار فراهم کرده است.
سرفصلهای متعددی را برای ظهور نابرابری فرصتها در جامعه امروز ایران میتوان برشمرد که به این موارد اندک بسنده میکنم. این نابرابریها هر روز جمع بیشتری از انقلابیون کهنهکار دهه ۵۰ را به این باور میرساند که انقلاب شکوهمند اسلامی کشورمان نیازمند یک پالایش درونی بسیار جدی است و در این پالایش باید کسانی که از نردبان فرصتهای نابرابر بالا رفته و به جمع مرفههای بیدرد پیوستهاند، برای اثبات ادعای دلبستگی به انقلاب به جای توسل به شعارهای گوشنواز باید همه اموالی را که با ارتباطات آنچنانی خود کسب کردهاند، به صندوق جامعه مظلوم و محروم ایران امروز بازگردانند.