آسیبشناسی ناکامی دولت در عبور از بحرانها و ناترازیها
تدبیر چیست؟
در سالی که گذشت و مقارن با آغاز به کار دولت چهاردهم و ریاستجمهوری دکتر پزشکیان که محصول حضور همراه با تردید فقط نیمی از مردم در انتخابات بود، وقوع حوادث ناگوار برای متحدان منطقهای ایران مانند ترور اسماعیل هنیه در تهران و در نخستین روز کاری رئیسجمهور و متعاقب آن شهادت تعدادی از رهبران مقاومت در لبنان و فلسطین و کشتار بیسابقه مردم غزه توسط اسرائیل، سقوط دولت بشار اسد و در نهایت روی کار آمدن ترامپ، رئیسجمهور تندرو و همپیمان اسرائیل در آمریکا از یک سو و استمرار بحرانهای داخلی مانند ناترازیها در گاز و برق و سوخت و تعطیلیهای پیدرپی کشور و ادامه تحریمها همراه با کاهش درآمد ارزی کشور و در نتیجه افزایش کمسابقه نرخ ارز و گرانی و تورم شدید از سوی دیگر، دولت را در موقعیت بسیار دشواری قرار داد.
در سالی که گذشت و مقارن با آغاز به کار دولت چهاردهم و ریاستجمهوری دکتر پزشکیان که محصول حضور همراه با تردید فقط نیمی از مردم در انتخابات بود، وقوع حوادث ناگوار برای متحدان منطقهای ایران مانند ترور اسماعیل هنیه در تهران و در نخستین روز کاری رئیسجمهور و متعاقب آن شهادت تعدادی از رهبران مقاومت در لبنان و فلسطین و کشتار بیسابقه مردم غزه توسط اسرائیل، سقوط دولت بشار اسد و در نهایت روی کار آمدن ترامپ، رئیسجمهور تندرو و همپیمان اسرائیل در آمریکا از یک سو و استمرار بحرانهای داخلی مانند ناترازیها در گاز و برق و سوخت و تعطیلیهای پیدرپی کشور و ادامه تحریمها همراه با کاهش درآمد ارزی کشور و در نتیجه افزایش کمسابقه نرخ ارز و گرانی و تورم شدید از سوی دیگر، دولت را در موقعیت بسیار دشواری قرار داد. اینک با توجه به چنین شرایطی علل ناکامی دولت در اجرای وعدههای انتخاباتی و برنامههای خود و اداره امور مملکت را در دو محور عواملی که خارج از اراده دولت چهاردهم بوده و دیگر عللی که به سیاستها و برنامهها و عملکرد دولت بازمیگردد، مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) عواملی که خارج از اراده دولت بوده است:
• تحولات و حوادث پیشآمده در منطقه خاورمیانه بعد از عملیات
طوفان الاقصی و ازدسترفتن بخشهایی از امکانات و نیروهای مقاومت و تغییر آرایش سیاسی و ورود بازیگران جدید به معادلات تأثیرگذار منطقه بهویژه پس از سقوط دولت سوریه و انتخاب رئیسجمهور و نخستوزیر جدید لبنان و نقشآفرینی ترکیه و عربستان و کاهش نفوذ ایران در سوریه و لبنان و پیامدهای حاصل از آن از جمله عوامل مهمی بود که سیاست خارجی ایران در منطقه را با چالش جدی مواجه کرد که خارج از اراده دولت بود.
• وجود شوراها و ساختارهای متصلب تصمیمگیری در کشور، دولت را در اجرای انتصابات و برنامههای خود زمینگیر کرده است. با وجود اینکه رئیسجمهور ریاست برخی از شوراها مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و... را برعهده دارد، حتی از بهکارگماری رؤسای دانشگاههای کشور و رفع محدودیتها از فضای مجازی (به جز یکی، دو مورد) ناتوان بوده است.
• دو میراث نامبارک خالیبودن ذخایر ارزی و مخازن انرژی کشور و عدم سرمایهگذاری در دولتهای گذشته در این بخشها و همچنین وجود نیروی انسانی ناکارآمد حاصل از ورود انبوه افراد فاقد صلاحیت در دولتهای نهم و دهم به بدنه اداری و مدیریتی کشور که موجب ناکارآمدی و ناترازیهای فعلی شد نیز از دیگر عوامل خارج از اراده دولت قلمداد میشود.
ب) عواملی که در حوزه اختیارات رئیسجمهور و دولت بوده است:
• ایده پسندیده پزشکیان برای ایجاد وفاق و وحدت ملی به دلایلی از جمله فقدان آمادگی ذهنی و فکری در جناحهای گوناگون سیاسی کشور و نامفهومبودن ابعاد و گستره و کارآمدی وفاق ملی و محدودسازی وفاق به جریانهای سیاسی و غفلت ورزیدن از وفاق با مردم نافرجام مانده و وحدت سیاسی مورد نظر رئیسجمهور برای پشتوانهسازی و اجرای برنامههای دولت تحقق نیافته است.
• ناهماهنگی بین اعضا و ارکان دولت و کابینه و اظهار نظرهای متفاوت و مغایر با وعدههای رئیسجمهور به مردم هنگام انتخابات ریاستجمهوری توسط برخی از وزرا و معاونان رئیسجمهور و ضعیفبودن برخی از وزیران و مدیران ارشد از دیگر عوامل ناکامی دولت محسوب میشود.
• در حالی که رئیسجمهور مسئول اجرای قانون اساسی است و ریاست شورای عالی امنیت ملی را برعهده دارد اما اجرای سیاستهای تعامل سازنده با کشورهای منطقه و دیگر قطبهای قدرت در جهان و بازسازی روابط بینالمللی و اصلاح روند سیاست خارجی کشور با چالش جدی روبهرو شده است که در این میان عملکرد ضعیف دولت قابل توجه است، البته عدم توازن بین مسئولیتهای قانونی رئیسجمهور و اختیارات محدود این چالش را تشدید کرده است.
قدان سازوکار مناسب برای ارتباط با مردم و گفتوگو با آنها از دیگر چالشها و عوامل ناکامی دولت و شخص رئیسجمهور است. در حال حاضر به نظر میرسد رئیسجمهور و دولت در صحنه افکار عمومی کشور غایب هستند.
تدبیر چیست و چه باید کرد؟
در گام نخست رئیسجمهور با عنایت به اینکه پس از رهبری شخص دوم و عالیترین مقام اجرائی کشور است، باید بنا بر وظایفی که قانون اساسی بر عهده ایشان گذاشته است، با شجاعت و جرئت وارد میدان شود و با تصمیمات قاطع و سنجیده و مبتنی بر مشورت با صاحبنظران و بهرهگیری از تجارب گذشته درباره مسائل مهم کشور اظهار نظر و اقدام کند.
دکتر پزشکیان باید صادقانه مشکلات و دغدغههای خود را با مردم در میان بگذارد و عمق و وسعت بحرانها و پیامدهای آنها را بازگو کند، وفاق با مردم را تجربه کند، به افکار عمومی احترام بگذارد و سازوکارهای مناسب برای ارتباط سازمانیافته با مردم ایجاد کند.
اداره کابینه و دولت را با اقتدار پیگیری کند و به ناهماهنگیهای درون دولت پایان دهد و در ایجاد انضباط و افزایش کارایی در دولت همت گمارد. نظارت افکار عمومی بر دولت را بر نظارت دستگاههای دیگر اولویت ببخشد و در صورت لزوم نسبت به اصلاح و ترمیم کابینه اقدام کند. (مانند برکناری معاون پارلمانی و...)
رئیسجمهور برای حل مشکلات اساسی کشور باید طرح و برنامه داشته و آن را به اطلاع عموم مردم برساند و با تعامل با ارکان قدرت و قوای مقننه و قضائیه نسبت به اجرای آنها اقدام کند.
رئیسجمهور باید به گونهای رفتار کند که مردم حضور او را احساس کنند و همانگونه که در چند اقدام محدود مانند رفع فیلترینگ، بازگرداندن برخی از استادان و دانشجویان به دانشگاه، توقف اجرای قانون حجاب و گشت ارشاد، آن را حس کردند. ادامه چنین اقداماتی ولو اندک میتواند امیدواری مردم به آینده را افزایش دهد.
رئیسجمهور باید درباره مصرف انرژی و بحرانهای اقتصادی پیشرو مانند مشکلات ناشی از کمبود آب که بهزودی در کشور نمایان خواهد شد، با مردم گفتوگو کند و برای اصلاح نظام مصرف در کشور تدبیر و برنامهریزی کند. در این مسیر دولت باید کاهش مصرف را از خود آغاز کند سپس مردم را به همکاری و مشارکت دعوت کند.
دولت باید کاهش هزینههای دستگاههای اجرائی و ریختوپاشهای گسترده مانند هزینهکردن برای جشنها و مناسبتها که همیشه توسط مردم و داوطلبانه انجام میشده و همچنین کاهش بودجه دستگاهها و مؤسسات و مراکز دولتی و عمومی و غیردولتی تبلیغاتی و بیبازده را در دستور کار خود قرار دهد.
آنچه ذکر شد هشداری است به دولت تا با شرایط و دیگر بحرانهای پیشروی کشور با قامت افراشته در مسند کار و فعالیت به وظایف قانونی و ملی خود عمل کند.