|

در حاشیه بیانیه 900 امضایی

حدود 900 نفر از شخصیت‌های شناخته‌شده کشوری در بیانیه‌ای هشدارآمیز نسبت به برخی سیاست‌های ضدانسجامی جاری که مغایر همبستگی و مصالح ملی است، ابراز نگرانی کردند. شخصیت‌های

حدود 900 نفر از شخصیت‌های شناخته‌شده کشوری در بیانیه‌ای هشدارآمیز نسبت به برخی سیاست‌های ضدانسجامی جاری که مغایر همبستگی و مصالح ملی است، ابراز نگرانی کردند. شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای در عرصه‌های علم، فرهنگ، هنر و سیاست در این بیانیه با اشاره به مواضع یکی از استانداران شمال غرب کشور و نیز رویدادهای شهر ارومیه و برخی دیگر از شهرستان‌های غربی کشور، به دولت هشدار دادند که استمرار چنین رویکردها یا اقداماتی می‌تواند موجب تحمیل هزینه‌های بزرگی به ملت ایران شود.

در میان امضاکنندگان بیانیه، شخصیت‌هایی همچون استاد عبدالمجید ارفعی، استاد حسن انوری، استاد ژاله آموزگار، استاد علی‌اصغر داد‌به، استاد میرجلال‌الدین کزازی، استاد علی‌اشرف صادقی، استاد کاوه بیات، استاد نصرالله پورجوادی و خانواده هنرمند پورناظری، استاد داریوش پیرنیاکان و صدها استاد و محقق و هنرمند و فعال سیاسی به چشم می‌خورد. این بیانیه ناظر بر برخی سوءتدبیرها در اداره امور جاری کشور است. هرچند ریشه این رویدادها را می‌توان به صورت تاریخی ‌تحلیل و ارزیابی کرد و به‌ویژه نقش سیاست‌های فرهنگی کشور در چند دهه گذشته را باید در این زمینه مورد ارزیابی و آسیب‌شناسی قرار داد، اما وقوع برخی رویدادهای غیرمنتظره و موضع‌گیری‌های این دسته از مسئولان بر نگرانی‌ها افزود. در تاریخ پس از انقلاب، امضای چنین بیانیه‌ای توسط گروه درخور توجهی از شخصیت‌های برجسته فرهنگی، علمی، پژوهشی و سیاسی هیچ سابقه مشابهی ندارد. این ویژگی مهم یعنی بی‌سابقه‌‌بودن چنین موضع‌گیری‌هایی، با وفاق صدها نفر از شخصیت‌های فرهنگی، نمایانگر نارضایتی بخش بزرگی از اندیشمندان و محققان وطن‌دوست از روندهای جاری در سیاست‌های فرهنگی است. 

در دهه‌های اخیر بر اثر سوءتدبیرهای روی‌داده، بخش بزرگی از میراث فرهنگی و تمدنی و محیط زیست و حتی مناسبات اجتماعی در کشور دچار کژکارکردی یا تخریب شده است. متأسفانه این وضعیت منجر به بروز پدیده‌هایی همچون گسترش محلی‌گرایی شده است. وقوع تشنج در کازرون و با تلفات انسانی در پی طرح تقسیم این شهرستان، وقوع تنش منجر به کشته‌شدن گروهی از هم‌وطنان در ماجرای نصب تابلوی حد‌فاصل دزفول و اندیمشک و برخی رویدادهای مشابه، نشانی از گسترش محلی‌گرایی در کشور است، بی‌آنکه دستگاه تدبیر در کشور به صورت کارشناسی در پی شناخت ابعاد و چرایی بروز آن باشد. افراط در بومی‌سازی ساختار دولت در شهرستان‌ها و استان‌ها، بومی‌سازی ساختار پذیرش دانشجو با عوارض فراوان و سیاست‌های مشابه دیگری که در چند دهه گذشته طراحی و اجرا شده، امروز عوارض سوء خود را نمایان می‌کند. بیش از هر زمان دیگری کشور نیازمند انسجام و هم‌گرایی است.

برای مواجهه با شرایط پیچیده شکل‌گرفته، کشور نیازمند همراهی نهادهای مدنی، احزاب و سمن‌ها برای توسعه، آبادانی و عمران ‌است. همچنین در بنیان هر سیاست هویتی یا اجتماعی یا فرهنگی که مورد توجه دولت قرار دارد، باید به صورت کارشناسی نسبت این سیاست با مصالح ملی ارزیابی و سنجیده شود. باید در حکمرانی، امر ملی مقدم بر هر موضوع دیگری باشد. اما متأسفانه وضع موجود نمایانگر بی‌توجهی فراوان در این زمینه است. بیانیه‌ امضاشده اگر‌چه با بی‌توجهی برخی از فعالان مواجه شد که روزنه‌گشایی را به‌‌عنوان شعار برگزیدند‌ یا برخی اصلاح‌طلبان که تمام توجهشان کسب پست و مقام است، اما بی‌توجهی آنان نمی‌تواند خللی در واقعیت جاری کشور ایجاد کند. اگر آنان دلخوش و سرمست پست و مقام و موقعیت خود هستند، اما ‌چهره‌های علمی و فرهنگی و بزرگان فرهنگ و هنر و بسیاری از اندیشمندان و فضلای کشور مسیر دیگری برگزیده‌اند. نگرانی این دسته، نه پست و مقام و رانت بلکه سرنوشت و مصالح کشور است. خوشبختانه روزبه‌روز شاهد توجه بخش بیشتری از هم‌وطنان به ایرانیت و سرنوشت کشور هستیم؛ حتی اگر گروهی از سیاست‌مداران راهی دیگر برگزینند. امروز مصالح و منافع ملی مهم‌ترین دغدغه گروه شایان توجهی از ایرانیان است. آیا سیاست‌مداران کشور و دولتمردان متوجه این مهم هستند؟