یک میلیارد عید مبارکی!
بنا بر برخی از بررسیهای تاریخی، هخامنشیان بهعنوان اولین سلسله پادشاهی ایران باستان که بر مادها فائق آمده و پرچم یک ابرقدرت را در فلات ایران به اهتزاز درآوردند، مراسم نوروز را از بابلیان فراگرفته و آن را بهعنوان بخشی از ساختار حاکمیتی خود بسط دادند.
بنا بر برخی از بررسیهای تاریخی، هخامنشیان بهعنوان اولین سلسله پادشاهی ایران باستان که بر مادها فائق آمده و پرچم یک ابرقدرت را در فلات ایران به اهتزاز درآوردند، مراسم نوروز را از بابلیان فراگرفته و آن را بهعنوان بخشی از ساختار حاکمیتی خود بسط دادند. از آن دوران، مراسم نوروز جایگاه ویژهای در زندگی ایرانیان پیدا کرده و در همه حکومتهای ایران ادامه پیدا کرد.
تأمل بر فلسفه نوروز و بهار، موضوعی است که میتوان از آن در تقویت آسایش فردی، مدیریت استرس و در یک کلام سبک زندگی سود جست. برابری طول روز و شب در اولین روز از سال نو، یادآور تعادل است؛ وزن متعادل، خلقوخوی متعادل و زندگی متعادل همگی مواردی هستند که در زبان فارسی به کار گرفته میشوند. درباره هریک از این موارد، نوشتههای بسیاری وجود دارد؛ ولی به اختصار میتوان گفت که حفظ تعادل در ابعاد مختلف زندگی، ویژگیای است که قطعا نقش مهمی در کیفیت زندگی دارد. به لحاظ اجتماعی نیز خودرأیی، تعصب و تندروی ویژگیهای متضاد تعادل هستند؛ اینکه حتم داشته باشیم «حق با من است» و دیگری «هیچ حقی ندارد»، کمترین سنخیتی با مفهوم عید نوروز ندارد. اگر برداشت ما از حق، بیشتر نسبی باشد تا مطلق، قاعدتا این موضوع آستانه تحمل ما را در برابر همسایه، همکار، دیگر شهروندان و در یک کلام همزیستی مسالمتآمیز با دیگر انسانها و حتی دیگر موجودات افزایش میدهد.
بخشی از منازعات و درگیریهای زندگی امروزی در این است که ما فقط به خودمان حق میدهیم. بدیهی است وقتی که ما برای طرف مقابل هیچ حقی قائل نشویم، احتمال انواع برخوردهای خشونتآمیز افزایش مییابد. این موضع در رانندگی که مشخصا بخشی از احساس منفی ما در زندگی شهری را رقم میزند، بهخوبی دیده میشود. تعادل به ما کمک میکند که حتی اگر فردی از خیابان یکطرفه وارد شده و راه ما را سد کرد، به خود اجازه ندهیم به هر شیوهای با او برخورد کنیم؛ چراکه یک شخصیت متعادل، دارای این ویژگی است که کمتر چیزی میتواند او را از کوره به در برد.
درست است که خشم بیشتر از آنکه ماهیت روانشناختی داشته باشد، وابسته به عوامل متعدد بیرونی است، ولی وقتی متعادلبودن، در فهرست ارزشهای فرد جایگاه بالایی داشته باشد، رواداری را به ارمغان خواهد آورد. بدیهی است وقتی خود را به رواداری پایبند بدانیم، تابآورتر هم خواهیم شد. توضیح اینکه روان آدمی اینگونه است که وقتی در معرض انواع استرسهای حاد و مزمن قرار گیرد، آستانه تحملش کاهش یافته و در نتیجه با هر واحدی از استرس، به هم ریخته و واکنشهای هیجانی از خود بروز میدهد، ولی یکی از مبانی ذهنی یک فرد متعادل این است که چیزهای کمی وجود دارند که ارزش داشته باشند به دلیل آنها به هم ریخته و بهاصطلاح، «خون خود را کثیف کنند».
مثلا اینکه در صف ایستادهایم و نفر پشت سر ما، حداقلِ فاصله فیزیکی را رعایت نکرده و با صدای بلند با گوشی خود مشغول صحبت است، موضوعی است که میتواند بهراحتی بسیاری از ما را آشفته کرده و زمینه بگومگو و حتی یک مشاجره تمامعیار را فراهم کند. با وجود آنکه شخصیت متعادل، مبادی آداب بوده و بهخوبی آداب اجتماعی را فراگرفته و در زندگی به کار میگیرد، اصلا این انتظار را ندارد که دیگران نیز مثل او رفتار کنند. به این ترتیب موقعیت وصفشده، بیشتر از آنکه شخص متعادل را عصبانی کند، زمینه همدلی را برای او فراهم میکند. نکته دیگر، ترجیعبند دیدوبازدیدهای نوروزی -عید شما مبارک- و معنای آن -آرزوی سالی خوش برای شما- است. اگر در نظر بگیریم فقط نیمی از جمعیت ۸۷ میلیون نفری ایران هریک به پنج خانواده سر زده و هر خانواده نیز حداقل سه عضو داشته باشد، با احتساب حداقل آمار بازدید، احتمالا یک میلیارد بار، «عید شما مبارک» و «آرزوی سالی خوش برای شما» در کشور به زبان آورده شده و شنیده میشود. طبیعتا در این فضای مثبتگویی، احساسات مثبتی نظیر شادی، سرزندگی، نشاط و... بین افراد و متعاقبا در جامعه افزایش خواهد یافت. حال اگر بتوان احساسات مثبت ناشی از تعارفات نوروزی را تداوم بخشید، احتمالا فضای مثبت ایام نوروز نیز ادامه خواهد یافت.
برای دستیابی به این هدف، باز لازم است که به تاریخ رجوع کنیم. اگرچه بین تاریخدانان اتفاق نظر وجود ندارد که دین رسمی هخامنشیان، زردشتی بوده است، ولی براساس کتیبههای آن دوره، آنان به اهورامزدا به عنوان خدای بزرگ باور داشتهاند. براساس این، از آن زمان دین زردشت در زندگی مردم وجود داشته و از اصول آن در روابط اجتماعی خود بهره میبردند. از آن تاریخ، حداقل آموزهای که از آن دین در اذهان بسیاری از ما ایرانیان جای گرفته است، «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» است. در ایام نوروز به دلیلی که ذکر شد، نیکی گفتار به پندار و کردار سرایت کرده و فضای مثبتی را ایجاد میکند. پس درصورتیکه تلاش کنیم در طول سال با دیگران و خود نیکگفتارتر شده و به آنان احترام بگذاریم، تلاش کنیم با لایههای مختلف افکار خود بیشتر آشنا شده و مانع از آن شویم که انواع و اقسام افکار ناکارآمد، احساسات منفی قدرتمندی نظیر غم، خشم و نگرانی را در ما تشدید کنند، در نهایت مانع از شکلگیری رفتارهایی با پیامدهای منفی نظیر پرخاشگری و خشونت خواهیم شد. روشن است که صلح در درون، نتیجه تعادل و نیکاندیشی است. آنچه به ما کمک میکند به این صلح درونی دست یابیم، چیزی جز انجام فعالیتهایی که غنای درون را عمق میبخشند، نخواهد بود. البته جای بسی تعجب است که چگونه حافظ با آنهمه دقت میکروسکوپی که به زندگی داشته است، در ستایش پرستو به عنوان پیامآور بهار و نوروز هیچ شعری نگفته است. غیر از آنکه در قرن هفتم، از اواخر زمستان تا اواسط بهار، آسمان شیراز جولانگاه پرستوهای شاد نبوده باشد:
آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار/ هر گیاهی که به نوروز نجنبد، حطب است