انتخابات و وعدههای فردایی
انتخابات حتی در کشورهای پیشرفته و دارای دموکراسی نیز همراه با قدری پوپولیسم است. مطالعات انجامشده در شعارهای کاندیداها بهویژه در عرصه انتخابات ریاستجمهوری کشورهایی مانند آمریکا بهوضوح این امر را نشان میدهند. مطالعات آلسینا، پروتی و دیگران شاهد این مدعاست.
انتخابات حتی در کشورهای پیشرفته و دارای دموکراسی نیز همراه با قدری پوپولیسم است. مطالعات انجامشده در شعارهای کاندیداها بهویژه در عرصه انتخابات ریاستجمهوری کشورهایی مانند آمریکا بهوضوح این امر را نشان میدهند. مطالعات آلسینا، پروتی و دیگران شاهد این مدعاست. باوجوداین منتخبان در تلاش خواهند بود تا بخشی از وعدههای خویش را عملی کنند؛ ازاینرو مطالعه مقایسهای عملکرد دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در بیش از نیمقرن نشان میدهد که همه دموکراتها در دو سال نخست به ایجاد رونق اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری توجه داشته و در دو سال پایانی دوره ریاستجمهوری به مدیریت تورم توجه داشتهاند. برعکس جمهوریخواهان در دو سال نخست، به مدیریت تورم توجه داشته و سیاستی انقباضی پیش گرفتهاند. آنان در دو سال پایانی دوره به سیاستهای اشتغالزایی رو میآورند. این چرخش سیاستی با نگاه به اقتصاد سیاسی انتخابات قابل توضیح است. باوجوداین درجه پوپولیسم در آن جوامع محدود است؛ زیرا کاندیداها، احزاب را نمایندگی میکنند و احزاب نگاهی بلندمدت به سیاست دارند. بهعلاوه اینکه به دلیل شکلگیری ساختار بلندمدت حکومت و احزاب، دامنه اختلافات و تأکیدات نیز محدود است. از این گذشته، احزاب پشتوانههای فکری وعدههای انتخاباتی کاندیداها را فراهم میکنند و علاوه بر اصل وعده انتخاباتی به چگونگی تحققبخشیدن به منابع مالی آن نیز توجه نسبی دارند.
در کشورهایی مانند ما، احزاب و تشکلهای سیاسی مستقل به دلایل فرهنگی، حکومتی و هزینهداشتن فعالیتهای حزبی، رشد مناسبی نداشته و بیشتر در قالب محفل یا تشکلهای نخبهگرا تعریف میشوند. نتیجه چنین وضعیتی در انتخابات قابل مشاهده است. کاندیداها در انتخابات ریاستجمهوری، وعدههای نشدنی و غیرعلمی میدهند. وعده ساخت سالانه یک میلیون مسکن، کاهش تورم به نصف سال 1399 یعنی تحقق تورم 18درصدی، مبارزه با فساد و مانند آن؛ اما نهتنها هیچکدام رخ نمیدهد؛ بلکه بدتر نیز میشود؛ باوجوداین، هیچکس مسئولیت چنین وضعیتی را نمیپذیرد. یک دلیل آن اطمینان از رأی مجدد بدون حصول وعدههای یادشده است. شرایط به گونهای در انتخابات رقم میخورد که مردم ناراضی توانایی مجازات مقام یادشده را با رأیندادن و انتخاب رقیب قابل قبول ندارند.
خسارات فقدان تشکلهای سیاسی توانمند در انتخابات مجلس شورا و خبرگان مشهودتر است. تنگترکردن نظارت استصوابی و القای حس ناامیدی به مردم موجب شده است که شاهد حضور افرادی باشیم که القاکننده حس ناامیدی بیشتر به مردم هستند. به نمونههایی از خبرگان میتوان در این زمینه اشاره کرد. کاندیدای خبرگان رهبری در گیلان، از ضرورت تأسیس نانوایی در استان گیلان میگوید (شعار سال، 29 بهمن 1402) و کاندیدای خبرگان خراسان جنوبی به مردم وعده میدهد که در صورت رأی مردم خراسان جنوبی، او در کنار مسئولان استان برای شهرها و روستاهای استان برای رفع مشکلات تلاش خواهد کرد (خبر آنلاین، 5 اسفند 1402) و این در حالی است که وظیفه خبرگان رهبری نظارت بر عملکرد رهبری و انتخاب جانشین است. بهعلاوه اینکه جناب رئیسی خود ریاست قوه مجریه را برعهده دارد و چنین وعدههایی سوءاستفاده از قدرت محسوب میشود. در نشست ائتلاف کاندیداهای خبرگان تهران نیز، مسائلی گذشت که دون شأن خبرگان بوده است. کاندیداهای مجلس وضعیتی به مراتب عجیب تر دارند. وعدههایی که هیچ ارتباطی به جایگاه نمایندگی ندارد و نوع تبلیغاتی که وزانت لازم برای یک مقام سیاسی در آن دیده نمیشود.
ازجمله مواد قانون اساسی، قسمنامه نمایندگان است. نمایندگان به شرافت انسانی خود قسم میخورند که همواره به استقلال و اعتلای کشور، حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشند. در این ماده تصریح شده است که این پایبندی به دلیل وکالتی است که از مردم اخذ میکنند. وکیل باید به مصلحت موکل خود عمل کند. آیا طرحهایی مانند افزایش سن بازنشستگی با ویژگیهایی که مصوب شد، طرح حجاب اجباری، طرح جمعیت به گونهای که مصوب شد، افزایش هزینههای بودجهای و تحمیل کسری بودجهای فراتر از لایحه و در نتیجه تحمیل تورم بیشتر بر موکلان و تصویب مالیات بر عایدی سرمایه که آثار خود را در سال آینده نشان خواهد داد، میتواند نشان از عمل به وکالت باشد.
فقدان نظام حزبی و تمایل شدید و سریع به خالصسازی موجب شده است که پوپولیسم رشد زیادی بیابد و البته نماینده مجلس فعلی درصورتیکه مجدد رأی نیاورد، در وضعیتی بهتر مشغول فعالیت خواهد شد.