فروکاهیدن شأن نهاد قانونگذار
بیشک مهمترین مسئله حاکمیت در این مقطع زمانی، انتخابات مجلس شورای اسلامی و تحرکات و تبلیغات حول محور آن است. در بطن آن، موضوعاتی مانند مشارکتکردن و مشارکتنکردن به صورت گسترده مطرح است و طیفهای حامی هریک از دو رویکرد، به دفاع و تبیین از نظرات خود میپردازند؛ اما مسئله مهم دیگر، فارغ از این مقولهها که بسیار به آن پرداخته شده است و در آینده نیز به آن پرداخته خواهد شد، موضوع فروکاهیدن شأن مجلس و نمایندگان آن از سطح ملی به سطوح منطقهای و شعارهای منطبق بر آن است. این معضل با توجه به اینکه در ایران بعد از انقلاب، با تغییرات بنیادینی که ایجاد شد و قوه قانونگذاری با دو مجلس به یک مجلس تبدیل شد، تبعات بیشتری داشته است.
بیشک مهمترین مسئله حاکمیت در این مقطع زمانی، انتخابات مجلس شورای اسلامی و تحرکات و تبلیغات حول محور آن است. در بطن آن، موضوعاتی مانند مشارکتکردن و مشارکتنکردن به صورت گسترده مطرح است و طیفهای حامی هریک از دو رویکرد، به دفاع و تبیین از نظرات خود میپردازند؛ اما مسئله مهم دیگر، فارغ از این مقولهها که بسیار به آن پرداخته شده است و در آینده نیز به آن پرداخته خواهد شد، موضوع فروکاهیدن شأن مجلس و نمایندگان آن از سطح ملی به سطوح منطقهای و شعارهای منطبق بر آن است. این معضل با توجه به اینکه در ایران بعد از انقلاب، با تغییرات بنیادینی که ایجاد شد و قوه قانونگذاری با دو مجلس به یک مجلس تبدیل شد، تبعات بیشتری داشته است. درواقع نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیشازاین نیز درگیر مسائل محلی و منطقهای بودهاند و تا حدی بر مسئولیت ملی آنان خدشه وارد کرده بود؛ اما در این مقطع زمانی، رنگ و بوی قومی و منطقهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و شعارهای در راستای آن، بیش از هر زمان دیگری هویداست. کافی است به سطح شعارهای انتخاباتی نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی در این دوره و در شهرهای مختلف نگاهی گذرا شود تا تنزل شأن و جایگاه نمایندگی مردم را که پیشازاین نیز دچار خدشه بود، بعینه ببینیم. البته دراینمیان، اندک نامزدهای مطرح کشوری یا دارای سابقه مسئولیت ملی، تا حدودی از این رقابت تنزل فاصله دارند؛ اما اکثریت نامزدهای دیگر به این ورطه خطرناک سقوط کردهاند. ماحصل این تنزل شأن جایگاه نمایندگی، بدونشک مجلسی میشود که درگیر با مطالبات منطقهای و قومی است و چنان غرق در این موضوعات خواهد شد که رسالت اصلی و بنیادین خود را به محاق فراموشی خواهد سپرد.
این امر به افول هرچه بیشتر خروجیهای این مهمترین نهاد کشور میانجامد که عمدهترین مسئولیت را در پیشگاه مردم دارد. اما علت این امر را باید در رویکردها جستوجو کرد. رویکردهایی که نفرات برجسته سیاسی و دارای نگاه و تفکر ملی را طرد کرده و افرادی را در عرصه انتخاب عرضه میکند که ناشناخته و فاقد بینش سیاسی عمیق و نگاه کلان هستند. بدونشک پروسه تأیید صلاحیت و نظارت استصوابی با تضعیف احزاب و جریانات سیاسی دراینمیان نقش اصلی را دارد. اگر این پروسه با محوریت منافع ملی و نظرداشت مؤلفههای خاص ایران انجام میشد، بیگمان این سطح از تنزل گفتمان انتخاباتی را در این مقطع شاهد نبودیم. متأسفانه تقدم کمیت بر کیفیت در این پروسه به شکل محسوسی نمایان است؛ به نوعی که تعدد کاندیداهای بیتجربه و ناشناخته برای توجیه کمی تعداد افراد تأییدصلاحیتشده بر ردصلاحیت افراد باتجربه و صاحبنظر غلبه کرده است. متأسفانه این اقدام که با سینه سپرکرده از آن دفاع میشود، بیشازپیش بر عمق این مشکل افزوده است. مشکلی که باعث واکنش مردم شده و خواهد شد؛ واکنشی که مردم درصدد اعلام و در پی اعمال خواست خود برای تغییر شرایط موجود با تأکید بر اصلاح رویکردهای فوق خواهند بود.
* دکترای حقوق بینالملل عمومی، پژوهشگر میهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه