|

انتخابات مجلس، بحران اقتصادی و پوپولیسم

هرگاه کشوری با بحران اقتصادی روبه‌رو شده و دچار افت شدید رشد اقتصادی و افزایش نرخ بی‌کاری یا همراه با تورم با نرخ بالا شده باشد، درصد زیادی از جمعیت کشور دچار فقر می‌شود و دهک‌های میانی نیز با فشار اقتصادی زندگی می‌کنند.

هرگاه کشوری با بحران اقتصادی روبه‌رو شده و دچار افت شدید رشد اقتصادی و افزایش نرخ بی‌کاری یا همراه با تورم با نرخ بالا شده باشد، درصد زیادی از جمعیت کشور دچار فقر می‌شود و دهک‌های میانی نیز با فشار اقتصادی زندگی می‌کنند. این شرایط موجب می‌شود هنگام انتخابات، فضایی برای شعارهای تند ایجاد شود. در واقع انتخابات یک بازار رأی است، مردم رأی خود را عرضه می‌کنند و کاندیداها تقاضای رأی می‌کنند. اما مردم برای اینکه به یک کاندیدا یا فهرستی از کاندیداها رأی دهند، باید شعارها و وعده‌های آنان را مطابق خواسته‌ها و تمایلات خود بدانند. طبیعی است در این شرایط، کاندیداها با هدف کسب رأی به شعارهای جذاب و فریبنده اقتصادی می‌پردازند. معمولا در این شرایط به سیاست‌های بازتوزیعی افراطی می‌پردازند؛ سیاست‌هایی مانند پرداخت یارانه‌های بیشتر، اعطای وام‌های با نرخ بهره پایین برای ازدواج، مسکن یا حتی اجاره خانه و مانند آن شعارهایی است که در شرایط بحران اقتصادی برای مردمی که در تنگناهای اقتصادی قرار گرفته‌اند، جذابیت دارد. همچنین در این شرایط، رقابت میان کاندیداها در این وعده‌ها زیاد شده و سعی می‌کنند شعارهای افراطی‌تری بدهند. وعده‌هایی که معمولا امکان تحقق ندارند و سازوکار منطقی نیز برای عملی‌کردن آنها وجود ندارد، اما قدرت جذب رأی دارند و فرد را به مقصد می‌رساند. ایران از دهه 90 وارد شرایط رکود عمیق شد و در انتخابات 1400، آقای رئیسی با انبوهی از وعده‌های اقتصادی با پشتوانه هفت هزار صفحه‌ای که تاکنون کسی آن را رؤیت نکرده است و در غیاب رقبای واقعی به میدان آمد و به دولت سیزدهم رسید. اکنون که حدود 30 درصد جمعیت ایران زیر خط فقر قرار دارد و حدود 60 میلیون نفر از جمعیت یارانه دریافت می‌کنند. شاخص فلاکت در سال 2023 برای ایران، رتبه 19 از میان 157 کشور جهان است.

 متأسفانه شیب شاخص فلاکت در دو سال اخیر تندتر شده و با میانگین جهانی فاصله زیادی دارد. این شاخص که اولین‌بار توسط آرتور اوکن مطرح شد، از اهمیت زیادی برخوردار است. این شاخص بیان‌کننده درجه و سطح زندگی سخت مردم یک کشور است. بالابودن شاخص فلاکت به معنای سطح نامطلوب زندگیِ اکثریت شهروندان در یک کشور است. از آنجایی که شاخص فلاکت بالا به معنای نرخ بالای بی‌کاری و تورم است، و هر دو بر سطح فقر و قدرت خرید مردم اثرگذار است؛ بنابراین بالابودن نرخ آن به معنای گستره رنج مردم یک کشور است.

 نکته مهم‌تر اینکه اگر این شاخص در مدت زیادی بالا باشد و زندگی مرارت‌بار مردم، تداوم داشته باشد، در این صورت این امر نشانه این است که اقتصاد در یک سیکل معیوب قرار گرفته و نتوانسته سرمایه‌گذاری لازم برای رشد بادوام را ایجاد کند. جذب فناوری‌های جدید رخ نداده است و بستر سیاسی و حکمرانی نتوانسته فضای لازم برای شکوفایی اقتصادی را تحقق ببخشد و به عبارت دیگر نهادهای سیاسی و اقتصادی دچار ناکارآمدی شدید شده‌اند. طبیعی است که در این فضا، یأس و ناامیدی بر مردم حاکم شده، نرخ مهاجرت افزایش یافته و با پدیده خروج سرمایه مواجه شده‌ایم و نهایت اینکه آینده‌ای برای رونق اقتصادی متصور نیست.

بنابراین با توجه به بالابودن شاخص فلاکت و تجارب مشابه در گذشته نه چندان دور در ایران و تجارب دیگر کشورها، توقع این بود که در انتخابات مجلس دوازدهم، تشکل‌های سیاسی به سمت شعارهای اقتصادی روی آورند تا بتوانند آرای مردم را به خود جلب کنند. اما با کمال تعجب، در این انتخابات شعارهای اقتصادی کمتر مورد توجه قرار گرفت. به عنوان مثال، ائتلاف مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (امنا) که برخی اعضای شناخته‌شده آن نبویان، رسایی و کوچک‌زاده هستند، شعار اصلی خود را «نه به فساد» بیان کرده است. این شعار ناظر به تقابل و نفی قالیباف و جریان متبوع وی است. در سخنان آنان هیچ وعده روشن اقتصادی وجود ندارد. هیچ سازوکاری نیز دیده نمی‌شود. آنان به کلیاتی مانند اقتصاد عدالت‌محور و اقتصاد مقاومتی و مانند آن بسنده کرده‌اند. آنان از اصل شفافیت آرا به‌ویژه در مجلس نیز گفته‌اند و البته برای صحت‌سنجی این ادعا جا دارد این تشکل منابع مالی ورود به انتخابات مجلس را در سطح کشور شفاف بیان کند. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی موسوم به شانا نیز ادامه راه مجلس انقلابی یازدهم را وعده داده است. چنانچه روشن است تشکل‌های مهمی که حدادعادل نام چنار و پاجوش بر آنها نهاد، هیچ وعده اقتصادی روشنی برای جذب آرا ندادند. درحالی‌که معمولا در این شرایط وعده‌های افراطی توزیعی و فقرزدایی جذابیت دارد. به نظر می‌رسد این تفاوت مهمی را بیان می‌کند. تشکل‌های یادشده با علم به اینکه مردم به طور گسترده در انتخابات شرکت نکرده و نسبت آرای باطله نیز در میان شرکت‌کنندگان بالاست، در نتیجه مخاطب خود را گروه‌های خاصی از مردم قرار دادند و رقابت نیز در موارد خاص وجود داشت. 

و از منظری دیگر، انتخابات خاصیت خود را به طور واقعی از دست داده است. تداوم شاخص فلاکت، امید بهبودی شرایط را از مردم گرفته و از سوی دیگر تشکل‌های فعال نیز که خود از عوامل اساسی به‌وجودآورنده شرایط موجود هستند نیز دغدغه معیشت مردم را ندارند. از مجموع شعارها و نوع انتخاب آنها، حذف جریان مقابل، تداوم مجلس یازدهم، اینترنت ملی، شدت‌بخشیدن به طرح صیانت را می‌توان از دغدغه‌های اصلی جریانات رقیب در این انتخابات نام برد.