|

دستاورد نفرت‌پراکنی قومی در شمال غرب؟

انتخابات مجلس دوازدهم در 11 اسفندماه در حالی برگزار شد که در غیاب نیروهای سیاسی مستقل و نیز جبهه اصلاحات و ردصلاحیت گسترده چهره‌های سیاسی پیش‌بینی می‌شد مانند انتخابات مجلس هفتم و مجلس یازدهم و انتخابات سیزدهم ریاست‌جمهوری میزان مشارکت واجدان شرایط کاهش درخورتوجهی داشته باشد و به زیر 45 درصد برسد.

انتخابات مجلس دوازدهم در 11 اسفندماه در حالی برگزار شد که در غیاب نیروهای سیاسی مستقل و نیز جبهه اصلاحات و ردصلاحیت گسترده چهره‌های سیاسی پیش‌بینی می‌شد مانند انتخابات مجلس هفتم و مجلس یازدهم و انتخابات سیزدهم ریاست‌جمهوری میزان مشارکت واجدان شرایط کاهش درخورتوجهی داشته باشد و به زیر 45 درصد برسد.

متولیان برگزاری انتخابات برای فایق‌آمدن بر مسئله کاهش شدید مشارکت در انتخابات چندگانه اخیر برخی روش‌ها را به کار گرفتند تا بلکه از این رویکرد مشارکت انتخاباتی افزایش یابد. افزایش شمار تأیید صلاحیت‌شده‌های انتخاباتی در شهرستان‌های کوچک‌تر و نیز تأیید صلاحیت برخی داوطلبان نمایندگی گمنام و ناشناخته ازجمله روش‌هایی بود که تا حدودی موجب شد انتخابات در برخی نقاط رنگ و بوی رقابت گروه‌های خویشاوندی و طایفه‌ای و قومی و قبیلگی به خود بگیرد. این موضوع البته در چند انتخابات گذشته نیز مسبوق به سابقه بود، بی‌آنکه از سوی نهادهای علمی یا تحلیلگران مستقل به جد و از مناظر مختلف ارزیابی و آسیب‌شناسی شود.

در کنار این روش‌ها، در چند انتخابات اخیر و به‌ویژه در انتخابات جمعه مجلس دوازدهم برخی رفتارهای عجیب و کم‌سابقه با رنگ و بوی قومی و افراط‌گرایانه قومی و نفرت‌پراکنی قومی هم به سیاهه عجایب انتخابات اخیر اضافه شد. در استان‌های شمال غرب به‌ویژه در تبریز و نیز در استان آذربایجان غربی به صورت علنی و در زیر چتر حمایت از برخی نامزدهای دارای حامیان قدرتمند در لایه‌های مختلف قدرت تجمعاتی شکل گرفت که علیه تمامیت ارضی و نیز علیه دیگر هم‌وطنانی که در آن استان زندگی می‌کنند، اقدام به نفرت‌پراکنی شد. چند کارناوال هم برگزار شد. این اقدام چنان مشهود بود که برخی از تجزیه‌طلبان مستقر در خارج از کشور را واداشت تا از فضای به‌وجودآمده برای خود کلاهی دست‌وپا کردند و به حمایت از نامزدهایی با شعارهای افراطی قومی تحت عنوان هویت‌طلبان پرداختند. دست‌کم دو جریان تجزیه‌طلب و افراطی مستقر در خارج که در سال‌های گذشته علیه هم‌وطنان کُرد مستقر در آذربایجان غربی نفرت‌پراکنی می‌کنند، به صورت مشهود‌ حمایت خود از به‌اصطلاح هویت‌گرایان ترکیست را اعلام کردند. پیش‌بینی این جریان بر این پایه بود که در فضایی که بخش درخورتوجهی از شهروندان به دلایلی در انتخابات شرکت نمی‌کنند، با تحریک و تهییج هیجانات زودگذر می‌توان در انتخابات مجلس اثرگذار بود و با دوگانه ترک –کُرد می‌توان جای پایی در مجلس برای خود دست‌وپا کرد. حضور برخی افرد ازجمله یکی از مدیران اسبق استان آذربایجان غربی که به علت پرونده بسیار پیچیده فساد و دیگر اتهامات عجیب‌وغریب هم در ستاد انتخاباتی یکی از نامزدهای انتخابات مجلس حضور داشت، این روند را تشدید کرد. حضور برخی چهره‌ها که پیش‌ازاین سابقه حضور در برخی نهادهای قدرتمند منطقه‌ای را داشته‌اند، نیز مزید بر این امر شد که لایه‌هایی از افکار عمومی چنین تصور کند که گروه‌هایی از قدرت رسمی در پشت چنین تبلیغاتی است. برگزاری چند تجمع با حضور کم‌شمار تعدادی افراطی قوم‌گرا ازجمله در ارومیه، ماکو و نقده می‌توانست در صورت استمرار به خلق فاجعه‌ای منجر شود و هم‌وطنان کرد و آذری یا هم‌وطنان شیعه و سنی را رودرروی یکدیگر قرار دهد. خوشبختانه هوشیاری افکار عمومی و به‌ویژه شخصیت‌های معتمد و عقلای آذری و کرد موجب شد تا این بازی به‌غایت نسنجیده و تحریک‌کننده و مخاطره‌انگیز به هدف ضدملی خود نرسد؛ اما از آنجایی که این نخستین بار نیست که این افراطی‌ها چنین و معمولا به نام انقلابی‌گری دست به چنین رفتارهای مخاطره‌انگیزی می‌زنند، دور نیست تا چنین رفتاری به تحریک دیگران منجر شود و آنان نیز در تقابل با این جریان واکنشی بروز دهند و به این صورت فاجعه دردناکی رقم بخورد. تجارب دهه‌های گذشته دراین‌باره هنوز در یادها باقی است. دمیدن در چراغ جادوی قوم‌گرایی استعداد آن را دارد که به درگیری‌های مخاطره‌انگیز اجتماعی با هزینه‌های انسانی منجر شود. خوشبختانه اعلام نتایج در استان‌های پیش‌گفته نشان داد که از سویی میزان مشارکت در انتخابات در این دو استان و ازجمله در تبریز و ارومیه و ماکو و نقده و اشنویه مانند دیگر شهرهای کشور بود و رفتار مخرب این گروه چندان مورد استقبال افکار عمومی شهروندان فهیم این شهرستان‌ها قرار نگرفت و بیش‌ازپیش مشخص شد این جریان‌های افراطی و نفرت‌افکن نفوذ چندانی در افکار عمومی منطقه ندارند.

 افراط‌گری قومی تحفه‌ای نیست که خوشایند ایرانیان در هر کجای ایران باشد. دوم آنکه این رفتار نه‌تنها دستاوردی نداشت؛ بلکه موجب شد تا نامزدهای دیگری موفق به کسب آرای بیشتر شوند و به مجلس راه یابند؛ یعنی نتایج انتخابات برعکس انتظارات این گروه شد و از صندوق رأی چیزی بیرون آمد که در تعارض صددرصدی با خواسته افراطی‌های منطقه بود.

اما آنچه در اینجا غایب بود، برخورد و مواجهه مسئولانه و مبتنی بر انسجام ملی مسئولان امر بود که در برابر شعارهای انحرافی و تجزیه‌طلبانه و نفرت‌پراکنی این عده کم‌شمار سکوت کردند. آیا قرار است همچنان در این دو استان عده‌ای کم‌شمار؛ اما پرهیاهو که از امکانات و ظرفیت‌های نامشخص مالی این و آن استفاده می‌کنند، در فرصت‌های انتخاباتی یا در دیگر فرصت‌ها ازجمله در حواشی رقابت‌های ورزشی برای گرم‌کردن تنور انتخابات از سرمایه ملی و تمامیت ارضی خرج کنند؟ تا کجا این جریان کم‌شمار و بی‌پشتوانه قوی مردمی؛ اما پرهیاهو و افراطی دست‌شان برای نفرت‌پراکنی باز خواهد ماند؟