تصمیمگیری در بحرانهای بینالمللی
هر واحد سیاسی تحت شرایط و مقتضیات گوناگونی با محدودیتهایی در فرایند تصمیمگیری مواجه است. این عوامل داخلی یا بیرونی مانع از اتخاذ تصمیمات شتابزده و هیجانی برای سیستم میشود و در بین انواع مدلهای گوناگون تصمیمگیری، مانند مدل عقلایی، رضایتبخش، فزاینده، بینش فوقالعاده و... سعی میشود مدل مختلط که در واقع عصارهای از مدلهای موجود است، جایگزین بقیه مدلها شود.
هر واحد سیاسی تحت شرایط و مقتضیات گوناگونی با محدودیتهایی در فرایند تصمیمگیری مواجه است. این عوامل داخلی یا بیرونی مانع از اتخاذ تصمیمات شتابزده و هیجانی برای سیستم میشود و در بین انواع مدلهای گوناگون تصمیمگیری، مانند مدل عقلایی، رضایتبخش، فزاینده، بینش فوقالعاده و... سعی میشود مدل مختلط که در واقع عصارهای از مدلهای موجود است، جایگزین بقیه مدلها شود. در این مدل، تصمیمگیرندگان به طور همزمان جنبهها و دیدگاههای خرد و کلان را در سیاستگذاری مورد توجه قرار میدهند یعنی تصمیمگیرندگان تحت تأثیر امکانات موجود کوشش میکنند ضمن آنکه برای اتخاذ استراتژی معین تمامی جوانب را در نظر بگیرند، در همان حال توجه خویش را بر پارهای مسائل و جنبههای سیاست خارجی نیز معطوف میکنند، در واقع ممکن است با توجه به امکانات موجود در مقاطع و تحت شرایط و مقتضیات گوناگون، تصمیمگیرندگان حوزه بررسی خویش را محدود یا وسیع کنند.
فشار بر سیستم مبنی بر انتقام متقابل و اتخاذ رویکردی سخت، گاهی وقتها اوضاع را بههمریخته میکند. خواسته یا نخواسته تقابل مستقیم بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم غاصب صهیونیستی صورت گرفته است. مهار بحران و استراتژی بازدارندگی صحنهای است که در عرصه دیپلماسی به دست میآید و اکنون زمان برای بازی دیپلماتیک گسترده شده است؛ رژیم صهیونیستی یک ضربه زده و یک ضربه کاری در بیخ گوش خود دریافت کرده است، البته شکی در آن نیست که این رژیم باید متنبه شود که زدن کنسولگری و سفارتخانه و... بدون پاسخ نخواهد ماند، اما میزان ضربه دوم باید عمل بازدارندگی را برای سیستم ایجاد کند. در جنگ اوکراین ملاحظه میکنید ایالات متحده آمریکا دوشادوش متحدان اروپایی خود به صورت غیرمستقیم جنگ را هدایت میکند، زیرا ورود مستقیم به جنگ با روسها خسارت محض برای هر دو طرف است، بنابراین سیاست بازدارندگی حکم میکند در عین حال که روسها باید مهار شوند، از طرف دیگر سعی میشود شعلههای ویرانگر جنگ، بین دو قدرت بینالمللی زبانه نکشد و دامنگیر نشود. اسرائیل اکنون در دام جنگ غزه گرفتار شده است، تقریبا هیچ دورهای از موجودیت این رژیم غاصب در برابر افکار عمومی تا این میزان متزلزل نبوده و به این شدت در جهان در حال منزوی و منفور شدن نبوده است و برای جستن از چنین گردابی که در آن فرو رفته، نیاز به بلبشوی جدیدی در صحنه بینالمللی دارد تا مهرههای بازی را در شطرنج باخت به نفع خویش دگرگون کند و سپس شروع به مظلومنمایی کند، پس بازی جمهوری اسلامی باید سنجیده و خردورزانه باشد. تهاجم موشکهای کروز و پهپادهای شلیککشده به اسرائیل هم ترس و هم خشم این رژیم را زیاد کرده است. فراموش نکنیم آمریکا نسبت به اسرائیل تعهد ایدئولوژیک دارد تا از هستی و کیان این رژیم جنایتکار، همیشه و در هر زمانی حمایت کند.
چنانکه دیدیم سامانه پدافندی آمریکا با کمک انگلیس و فرانسه در منطقه عکسالعمل نشان داده است و به دنبال آن علاوه بر کمکهای مالی ارسال تسلیحات پیچیده به این رژیم نیز افزایش خواهد یافت. فراموش نکنیم اسرائیل از لحاظ وسعت نسبت به کشور ما فوقالعاده کوچک است، بنابراین قدرت مانور داخلی و لجستیکی ما بالاست. اولویت سیاست ما در حال حاضر انسجام و وحدت داخلی بین مردم و حاکمیت است، این تحکیم وحدت ابتدا در میدان اقتصادی به دست میآید، چنانکه ملاحظه میشود متأسفانه با یک هیاهوی داخلی و بینالمللی یا شنیدن صدای شیپور جنگ واحد پول ملی به شدت سقوط میکند و با افزایش قیمت طلا و دلار زندگی روزمره مردم با مشکلاتی مواجه میشود. جمهوری اسلامی ایران، شعاع و میدان وسیعی در منطقه دارد که هر کدام دارای قدرت مانور بالایی است، از عراق تا سوریه، یمن، خلیج فارس، دریای عمان و... بنابراین استراتژی جنگ رویارو و بلندمدت در خاک جمهوری اسلامی ایران بازی پیچیده و سختی است که آینده آن را نمیتوان متصور شد. اگر این اقدام ضروری به شمار میآید، متحدان منطقهای ما نیز باید آماده باشند، ما در طول سالیان زیادی در منطقه سرمایهگذاری کردهایم و اکنون زمان آن است تا از ما حمایت کنند.