ابعاد اجتماعی و روانشناختی تولدهای تقویمی
سونامی تولدهای نمایشی
آیا میل به تولد لاکچری (تقویمی و مناسبتی) یا سزارین خارج از موعد که از حدود 15 سال پیش در ایران مُد شده است، میتواند امتیازی برای نوزاد یا افتخاری برای مادر باشد؟
آیا میل به تولد لاکچری (تقویمی و مناسبتی) یا سزارین خارج از موعد که از حدود 15 سال پیش در ایران مُد شده است، میتواند امتیازی برای نوزاد یا افتخاری برای مادر باشد؟ آیا شناسنامهای که تاریخ تولد رُند 8/8/88، 9/9/99، 1/1/01، 2/2/02 یا 3/3/03 دارد، از ارزش و اعتبار بیشتری برخوردار است؟ این زایمانهای زود یا دیررس، چقدر ارزش بهخطرانداختن جان مادر و سلامت جنین را دارد؟ هرچند برای آن دسته از زنان باردار و نوزادانی که با زایمان طبیعی در معرض خطر یا بیماری قرار میگیرند، رستمزایی یا سزارین یک عمل نجاتبخش و مفید است. در مهمترین و مشهورترین اشارات پزشکی شاهنامه که شرح تولد رستم است، بهعلت درشتبودن جثه نوزاد به دستور سیمرغ، موبد پزشکی، او را با شکافتن پهلوی مادرش رودابه بهصورت غیرطبیعی به دنیا میآورد. فردوسی بیش از 50 بیت به تشریح جزئیات تولد رستم اختصاص داده است. در بیت دوم به تابیدن سر بچه که در اصطلاح پزشکی امروز مانور «ورسیون» نامیده میشود، بهخوبی اشاره شده است:
بیاورد یکی خنجر آبگون / یکی مرد بینا دل پُرفسون
شکافید بیرنج پهلوی ماه / بتابید مر بچه را سر ز راه
چنان بیگزندش برون آورید/ که کس در جهان این شگفتی ندید
طبق این روایت شاهنامه، «رستمینه»، «رستمزایی» و «رستمانه» در زبان فارسی جایگزین «سزارین» شده است. نقلشده، ژولیوس سزار، امپراتور روم نیز در قرن اول پیش از میلاد بهعلت جثه بزرگ با زایمان غیرطبیعی و به این روش زاده شده است. آمارها نشان میدهد تاریخ تولد رُند نوزادان در این روزهای خاص بیش از میانگین بوده و براساس آمار سازمان ثبت احوال در سالهای 1395، 1396 و 1398 به حدود شش، پنج و چهار هزار رسیده است. این در حالی است که نرخ تولد روزانه در طول یک دهه اخیر حدود سه هزارو 800 مورد بوده است.بهگفته پزشکان متخصص زنان و کودکان: «چنانچه نوزاد به هر دلیل با روشهای مصنوعی زایمان، پیش از تکمیلشدن دوره بارداری و زودتر از موعد زاده شود، بهاحتمال زیاد با مخاطراتی مواجه خواهد شد. وقتی جنین برای تولد به حدی از بلوغ برسد، بهطور طبیعی پالسهای تولد مانند دردهای زایمان و پارهشدن کیسه آب که نشان از پایان دوره تکاملی جنین است، ظاهر میشود. اواخر بارداری برای وزنگیری و تکامل سیستم عصبی و تنفسی، لوله گوارش و سلولهای مغز نوزاد حیاتی است. زایمان زود یا دیررس علاوه بر ایجاد نارساییهایی چون شوکهای دمایی و عدم کنترل قند خون، بیشفعالی، زردی، آسم و آلرژی، دیابت، اوتیسم، بیقراری و عدم ترشح هورمون اُکسیتوسین، موجب اختلال روابط عاطفی بین مادر و فرزند شود. حتی ممکن است نوزاد در این شرایط به ظاهر سالم و وزن نرمال داشته اما از نظر تکامل ارگانها و دستگاههای داخلی بدن دچار نارسایی باشد. تولد دیرهنگام نیز خطراتی از جمله کمشدن مایع دور جنین، آسیب به ریه و ایست قلبی نوزاد، مشکلات بینایی و حتی نابینایی به همراه دارد. سندروم مرگ ناگهانی نوزاد، نارسایی کلیوی، عفونت و مشکلات تنفسی، قلبی و مغزی، تقلیدنکردن صدا در ششماهگی، عدم واکنش به صداهای بلند، غان و غوننکردن در یکسالگی، سربرنگرداندن، مشکلات دندانی و اختلالات رشد فیزیکی و یادگیری از دیگر آسیبهای جسمی و روانی است که بهعلت زایمانهای زود یا دیرهنگام در جنین ایجاد میشود».
دکتر ناهید خداکرمی، رئیس انجمن علمی مامایی ایران میگوید: «تجربه نشان داده کودکانی که با روش سزارین بهویژه سزارین انتخابی به دنیا میآیند ۳۰ تا ۵۰ درصد بیشتر به بیماری مبتلا میشوند».
گرچه وزارت بهداشت و درمان با رصد چندین تاریخ مناسبتی و تقویمی، چندسالی است در آستانه این ایام به اشکال مختلف با صدور بخشنامه و ابلاغیه به دانشکدهها و دانشگاههای علوم پزشکی و برنامهریزی برای حضور تماموقت کارشناسان، نظارت در اتاقهای عملِ بیمارستانهای دارای بلوک زایمان و همچنین هشدار و تذکر ماده ۳۳ به بیمارستانهای خصوصی، سعی در کنترل، نظارت و برخورد با متخلفان زایمانهای غیرضرور و خارج از قاعده دارد اما هنوز بازار سزارینهای لاکچری پُررونق و همچنان نسل بیمار این سونامی، هزینههای سنگینی را به خانوادهها، جامعه، نظام سلامت و سازمانهای بیمهای تحمیل میکند. اکنون آمار این زایمانها دو تا سه برابر استانداردهای جهانی و حتی بالاتر از بسیاری از کشورهای اروپایی است، بهویژه در روزهای رُند تقویمی که میزان تولد و هزینههای بیمارستانی آن رشد تصاعدی مییابد. گفته میشود نزدیک 60 درصد زایمانها در ایران به روش سزارین است. این در حالی است که به نقل از رئیس انجمن علمی مامایی، «۸۵ درصد بارداریها میتواند بدون هیچ مشکل و مداخلهای باشد.
در برخی استانها ازجمله گیلان بیش از ۸۰ درصد و در کل کشور ۵۶ درصد تولدها در اتاق عمل صورت میگیرد و در روزهای رند تقویمی، این رقم جهش قابل توجهی مییابد که بسیار مصیبتبار و نگرانکننده است». او تحمل درد زایمان طبیعی را بخشی از زندگی هر مادر دانسته و تأکید میکند حتی اگر مادری نگران درد زایمان است، میتواند به جای جراحی سزارین از روشهای بیدرد غیردارویی و دارویی استفاده کند. این مسئله در بسیاری از کشورهای دنیا و درباره بسیاری از افراد مشهور هم مطرح است که تمایل شدیدی به زایمانهای طبیعی دارند، چون میدانند با زایمان طبیعی و بدون مداخلههای پزشکی، شرایط جسمی بهتری خواهند داشت و حتی طول مدت بستریشدن کمتر و بازگشت به شرایط قبل از زایمان از نظر روحی و روانی آسانتر خواهد بود. حجم خونی که مادر طی زایمان طبیعی از دست میدهد، تقریبا نصف خونی است که در یک عمل جراحی سزارین از دست میرود. خطر بیهوشی مادر را تهدید نمیکند و نوزاد نیز از داروهای بیهوشی در امان میماند. همچنین به مادر و نوزاد اجازه میدهد تا در یک ساعت اول پس از تولد که به ساعت طلایی معروف است، با هم تماس داشته باشند و نوزاد از شیر آغوز که بسیار مفید است، تغذیه کند.
اکنون که با وجود عوارض معطوف به سلامت مادر و جنین و کاهش نرخ زایمان طبیعی، رویکرد روزافزون مادران به انجام سزارینهای لاکچری و نامتعارف، به یک معضل کشوری بدل و موجب کاهش نرخ باروری کل و مانع تعدد فرزندآوری شده، علاوه بر نقشی که سازمان ثبت احوال میتواند با افزایش بازه زمانی ثبت تاریخ تولد رُند در مهار این سونامی داشته باشد، با اجتناب از تصمیمگیریهای سختگیرانه، شتابزده، غیرعلمی و ارزیابینشده، بسترسازی سیاستهای فرهنگی مبتنی بر شناخت عوامل مؤثر اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روانشناختی و جمعیتشناختی و ترسیم یک مدل ارتباطی آگاهیبخش متکی به صنایع هنری، رسانههای جمعی و مشارکت وزارت بهداشت و درمان و سایر وزارتخانهها و سازمانهای ذیربط، میتوان خانوادهها را از عواقب جبرانناپذیر این پدیده آگاه کرد. به باور بسیاری از پژوهشگران اجتماعی، گسترش فضای مجازی و نفوذ شبکههای اجتماعی، برخی پدیدههای پوچ مادی مانند ارزشمندی اعداد و شمارهتلفنهای رند و زایمانهای لاکچری با آداب و آرایش خاص را بازتولید و به یک ژست کاذب اجتماعی در میان خانوادهها بدل کرده است. به لحاظ جامعهشناختی، این پدیده نشانه اپیدمی نوعی بحران هویتی، مُدگرایی و تنزل فرهنگی جامعه است. از منظر روانشناختی نیز اغلب بهعنوان جلوه شخصیت نمایشی یک خانواده خودکمبین، رقابتجو و تا حدی متمول با رگههای شخصیتی خودشیفته تلقی میشود که نهتنها نماد سرمایه و منزلت اجتماعی نیست، بلکه میتواند مصداق حسادت، میل به فردیت و دیدهشدن، برندینگ اجتماعی، خودخواهی و الصاق به لایههای بالای اجتماعی، واگرایی افراطی، فخرفروشی و مایه کژفهمی از مفهوم تمایزیافتگی اجتماعی یا دیگربودگی، خاصپنداری و تمایلات خاصنمایی در بین دوستان و حتی فضای مجازی باشد. این نوع مدگرایی و جلوهنمایی سطحی، ۸۰ تا ۹۰ سال پیش در آمریکا و اروپا رواج داشت. به گفته کاوه قادری روانشناس بالینی: «برخی از این افراد اغلب اوقات در حال نمایشدادن احساسات و زندگی روزمره خود هستند تا وانمود کنند چقدر زندگی خوشبخت و جذابی دارند و از حسرت دیگران به احساسات وصفناپذیرشان لذت میبرند».
در دوران عجیبی که ارزش نهاد خانواده، مطالعه کتاب و ارتقای آگاهی، رشد اخلاق اجتماعی و عاطفی، میل به نوعدوستی، شرافتمندی و کسب خرد ناب انسانی، روزبهروز کمرنگتر و جایگزین ضدارزشهایی چون تجملگرایی، طلاق عاطفی، فردگراشدن زندگی خانوادگی و قطع ارتباط با خویشاوندان و جلوهنماییهای سطحی و نازل بهویژه در فضای مجازی میشود، پرواضح است که بلاگرها و اینفلوئنسرهای اینستاگرامی، هریک به الگویی برای چشم و همچشمی مخاطبان بدل شده و از آغاز دوره بارداری و حتی پیشتر، به شکل خیرهکنندهای به جزئیات برنامههای خود برای زایمان در یک مکان و زمان خاص بپردازند. کم نیست تعداد مادرانی که تحت تأثیر اغواگری این جادوگران مجازی و چشم و همچشمی، با موهای رنگ و مِششده و براشینگ و آرایش و ناخنهای کاشتهشده، به اتاق عمل سزارین میروند تا موقع عکس و فیلم زیبا باشند و تصاویر اتاق زایمان خود را به آلبوم عکسهای بارداری، سونوگرافیهای سهبعدی جنین، مراسم نامزدی، عقد و عروسی و آرشیو کارتهای شناسایی خود اضافه کنند. به تعبیر یکی از متخصصان زنان و زایمان، به نظر میرسد برای برخی از این خانوادهها، نوزاد به عروسکی برای نمایش بدل شده و بیش از دغدغه تربیتی، تاریخ تولد لاکچری و صرف هزینههای چند صد میلیونتومانی برای جشن تولد و دیزاین اتاق بستری با بادکنک، کیک، نورپردازی، تصویربرداری و... اهمیت مییابد.