|

نشاط و حرکت سالم در شهر پیاده و دوچرخه

هفته گذشته فیلم کوتاهی روی گروه مجازی دوستانه‌ ما‌ آمد که در آن خانم خبرنگاری از کسبه خیابان ایرانشهر درباره مسیر پیاده-‌دوچرخه آن خیابان می‌پرسید. مغازه‌داران جمله شاکی بودند و می‌گفتند از آن راه باریک درست استفاده نمی‌شود. پیام فیلم می‌خواست این باشد که احداث مسیر دوچرخه به نوعی غلط بوده است.

هفته گذشته فیلم کوتاهی روی گروه مجازی دوستانه‌ ما‌ آمد که در آن خانم خبرنگاری از کسبه خیابان ایرانشهر درباره مسیر پیاده-‌دوچرخه آن خیابان می‌پرسید. مغازه‌داران جمله شاکی بودند و می‌گفتند از آن راه باریک درست استفاده نمی‌شود. پیام فیلم می‌خواست این باشد که احداث مسیر دوچرخه به نوعی غلط بوده است. در عوض یاسمن خانم جوان نوشت: «من خودم ساکن محله ایرانشهرم و محل کارم هم دو سال در همین خیابان بود. معضل ترافیک تهران را هر روز به چشم می‌بینم و واقعا غیرقابل تحمل است. هیچ مسیری برای پیاده‌ها وجود ندارد. بخش بزرگی از پیاده‌رو که به دست کاسبان محل قبضه شده و برای استندهای تبلیغاتی یا دپوی جنس‌های اضافی آنهاست. محل عبور دوچرخه هم مسیر عبور موتور و جای پارکینگ آنها شده. حتی به پیاده‌ها اجازه عبور از آن مسیر را نمی‌دهند. چندین بار با چند موتورسوار درگیری لفظی پیدا کردم و جواب همه این بود: خانوم اینجا پیاده‌‌رو نیست محل عبور موتوره! برو تو پیاده‌رو!». در مقابل، پستی آمد که می‌گفت روزهای یکشنبه در شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا، بیش از ۱۲۷ کیلومتر از خیابان‌های شهر کاملا به روی ماشین‌ها و موتورها بسته می‌شود و فقط عابران پیاده، دوچرخه‌سواران و کالسکه بچه حق عبور از این خیابان‌ها را دارند‌ و هر یکشنبه به‌طور میانگین یک‌و‌نیم میلیون نفر از جمعیت بوگوتا به خوشی و شادی پای پیاده یا سوار بر دوچرخه از این خیابان‌ها استفاده می‌کنند. این «راه دوچرخه» Ciclovia شهرت جهانی دارد و دیگر کسی به خشونت و مواد مخدری که 50 سال پیش مایه شهرت این کشور بود، فکر نمی‌کند. در عوض، در پیاده‌روهای قلب تهران، مسیر پیاده‌رو را با میله‌های زشت و بی‌معنی آهنی مسدود کرده‌اند تا موتوری‌ها نتوانند رد بشوند و پیاده‌ها به زحمت بیفتند. اما موتوری‌ها نه‌تنها از پیاده‌روها رد می‌شوند و میله‌ها را هم دور می‌زنند، بلکه از خطوط ویژه اتوبوس هم به صورت انبوه، با سرعت و ویراژ‌ و اغلب در عکس جهت حرکت مجاز عبور می‌کنند‌ و پلیس هم با اندکی واهمه، برایشان دل می‌سوزاند که باید از این راه نان بخورند. نه راهنمایی می‌شوند و نه جریمه. به این ترتیب، خطوط ویژه دوچرخه نیز کم‌کم برچیده می‌شوند؛ مثل پلازای پیاده‌‌ مجاور «خانه شهر» (یا عمارت بلدیه قدیم) که می‌خواست فضایی باشد ویژه پیاده‌ها در مهم‌ترین میدان شهرمان، میدان امام خمینی.

و اما بوگوتا... لوک تیلور در گاردین می‌نویسد: «در سال ۱۹۷۴ میلادی، یعنی درست 50 سال پیش، مردم ‌در اعتراض به خیابان‌هایی که در چنبره ماشین‌ها و موتورسیکلت‌ها گرفتار بودند، به خیابان‌ها آمدند و خواهان کاهش تعداد و حضور مداوم ماشین و موتور در شهر شدند. در‌واقع تعدادی از مردم هر هفته در روز مشخصی در محل تجمع حاضر می‌شدند و به اعتراض و مطالبه‌گری ادامه می‌دادند تا به تدریج مسئولان قبول کردند به حرفشان گوش بدهند. بسیاری از شهرهای بزرگ کلمبیا نیز سیاست مشابهی اتخاذ کردند و خیابان‌های شهرها در روزهای یکشنبه به روی هجوم خودرو و موتورسیکلت بسته است. بعدها شهرهایی مثل بوئینس‌آیرس و بنگلور هم سیاست‌های مشابهی را در پیش گرفتند و اکنون هر روز شمار بیشتری از خیابان‌های شهرها مجهز به خط عبور دوچرخه می‌شود. یک نتیجه مهم این سیاست، کاستن از آلودگی هوای شهر است. بررسی‌ها نشان می‌دهد هر یکشنبه و دوشنبه بعد از آن، هوای بوگوتا در پاکیزه‌ترین حالت خود است و به‌طور میانگین آلودگی هوا ۱۳ برابر کمتر می‌شود. به‌ویژه زنان از این سیاست شهری بهره برده و می‌برند و 12 درصدشان علاوه بر روزهای یکشنبه، در طول هفته نیز از مسیرهای دوچرخه استفاده می‌کنند. تجربه جهانی و گذشته شهرهای خودمان مثل یزد، تهران، اصفهان و قزوین نشان می‌دهد که استفاده از دوچرخه شخصی و «دوچرخه‌های عمومی» کار خوبی است. در شهر قزوین، دوستان فرهیخته من، شیدا و مهدی خطیبی، نهضتی برای دوچرخه‌سواری ‌راه انداختند که به خوبی جواب داد. چند سال پیش من هم از تهران به قزوین رفتم تا با آلن پطروسیان، رئیس انجمن دوچرخه‌سواری همگانی و هزارو 600 نفر از مردم قزوین سرتا‌سر شهر را پدال بزنیم. در شهر رشت نیز هشت سال پیش میدان شهرداری و خیابان‌های اطرافش به پیاده‌راهی زیبا تبدیل شدند. مغازه‌‌داران اولش نق می‌زدند، اما الان خیلی راضی‌اند؛ چون رونق پیاده‌راه و فروش‌شان بیشتر شده! به‌هررو، این داستان پیاده‌ و دوچرخه‌ و اصولا مجهزکردن شهر مدرن و شلوغ به وسایل نقلیه جمعی، چیزی است که باید اول تدارک و تبلیغ شود تا جا بیفتد و مردم از آن لذت ببرند‌ و شهرداری‌ها و پلیس هستند که باید همت کنند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد سیاست شهر در بستن خیابان‌ها به روی اتومبیل، باعث شد تا بسیاری از مردم بوگوتا دوچرخه‌سواری یاد بگیرند و برای اولین‌ بار بعد از دوران کودکی، دوباره اصلا سراغ دوچرخه بروند. تحقیقات همچنین نشان داد مردمی که روزهای یکشنبه از دوچرخه استفاده می‌کنند، در طول هفته هم ۵۸ درصد بیشتر از سایرین از دوچرخه برای رفت‌وآمد استفاده می‌کنند.

یاسمن می‌گوید: روشن است که برای تهران هم ده‌ها برنامه باید فکر و پیاده شود. وضع قوانین ترافیکی جدید برای موتورسوارها، ساخت پارکینگ طبقاتی برای کاسبان محل‌ و هزار راه نرفته و نیازموده دیگر بهتر از تخریب مسیری است که حداقل ما را در خیابان ایرانشهر کمی به رعایت حق پیاده و دوچرخه بر شهر امیدوار کرده بود. در تهران ما خیلی‌ها یقین دارند که هیچ‌کس در سطح شهر پیاده‌ها و دوچرخه‌سواران را جدی نمی‌گیرد. می‌گویند هر مدیر شهری می‌آید و به صورت نمایشی کاری را انجام می‌دهد تا بعد جانشین‌ او بدون مطالعه و فقط برای دهن‌کجی به مدیر قبلی، آن کار را برچیند. با این وجود، سال‌هاست همه می‌دانیم استفاده از دوچرخه می‌تواند از آلودگی و ترافیک کم کند‌ و روزهای تعطیل نشاط و جنبشی مدنی و شادمانه را در شهر به حرکت درآورد. به امید تحقق چنان روزهایی... .