تسلط حرفهای در مدیریتهای سیاسی
در نظامهای دموکراتیک تغییرات مدیریت در سطوح بالای دولت تابع نتایج انتخابات پارلمانی و حزبی است. معمولا حزب برنده با اتکا به آرای مردم به خود اجازه میدهد که مدیریتهایی را در سطح وزیران و سازمانهای مؤثر دولتی در اختیار بگیرد. در جاهایی دیده میشود که دولتهای جدید با تغییرات پارلمانی، در انتصاب وزرا یا مدیران مؤثر برای خود آزادی عمل قائلاند. در ایران که شیوه ویژه خود را دارد، احزاب مستقل به آن مفهوم وجود ندارند که توقع داشته باشند با اتکا به آرای عمومی آرمان ویژه خود را اجرا کنند، اما نفوذ و رقابت جناحهایی از هماندیشان همشهری یا تعلقات صنفی و هیئتی یا مشترکات رزمی و بزمی موجب میشود که در پایان کشمکشهای انتخاباتی، با توجه به پیروزی قطعی یا نسبی جناحی بر جناح دیگر برخی تغییرات بنیادی در مدیریتهای سیاسی انجام شود، با این گمان که گماشتگان در اینگونه انتصابات سیاسی برای مدیریت اجرائی نیازی به احاطه حرفهای در مدیریتی که منصوب شدهاند، ندارند و کافی است بتوانند زمام امور سازمان تابعه خود را در اختیار بگیرند.
در نظامهای دموکراتیک تغییرات مدیریت در سطوح بالای دولت تابع نتایج انتخابات پارلمانی و حزبی است. معمولا حزب برنده با اتکا به آرای مردم به خود اجازه میدهد که مدیریتهایی را در سطح وزیران و سازمانهای مؤثر دولتی در اختیار بگیرد. در جاهایی دیده میشود که دولتهای جدید با تغییرات پارلمانی، در انتصاب وزرا یا مدیران مؤثر برای خود آزادی عمل قائلاند. در ایران که شیوه ویژه خود را دارد، احزاب مستقل به آن مفهوم وجود ندارند که توقع داشته باشند با اتکا به آرای عمومی آرمان ویژه خود را اجرا کنند، اما نفوذ و رقابت جناحهایی از هماندیشان همشهری یا تعلقات صنفی و هیئتی یا مشترکات رزمی و بزمی موجب میشود که در پایان کشمکشهای انتخاباتی، با توجه به پیروزی قطعی یا نسبی جناحی بر جناح دیگر برخی تغییرات بنیادی در مدیریتهای سیاسی انجام شود، با این گمان که گماشتگان در اینگونه انتصابات سیاسی برای مدیریت اجرائی نیازی به احاطه حرفهای در مدیریتی که منصوب شدهاند، ندارند و کافی است بتوانند زمام امور سازمان تابعه خود را در اختیار بگیرند.
اما برای مدیریت در سازمانهای تخصصی فقط دریافت حکم انتصاب کافی نیست؛ کسب احترام کارشناسانه همکاران تحت ریاست و رعایت شئون حرفهای آنان هم لازم است. اگرچه در نظامهای دموکراتیک در هر دولت مقام وزارت رنگ سیاسی هم دارد، اما به این معنی نیست که دست هرکسی را که وفاداری حزبی داشته باشد، از میان خویشاوندان و همشهریان و حوزههای حزبی بگیرند و به استناد وفاداری و برندهشدن در انتخابات به وزارت بگمارند. برای مثال سروکار وزارتخانه بهداری و بهداشت با هزاران پزشک و متخصص وابسته به جامعه و خدمات پزشکی است، یا در وزارت دادگستری با جامعه عظیم قضات و وکلا و استادان حقوق سروکار دارد، یا در وزارت امور خارجه با صدها کارشناس دیپلمات حرفهای داخل سیستم یا کارشناسان دانشگاهی یا مطبوعاتی مرتبط با دانش و تجربه سیاسی سروکار دارند، یا در وزارت اقتصاد و دارایی سروکارشان با هزاران کارشناس با سطوح بالای تجربه و دانش اقتصادی و سیاستهای پولی و مالیاتی و در وزارت صنعت با دهها هزار کارشناس درون یا بیرون سیستم است. همچنین در سازمانهای تخصصیتر مانند بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه که مستلزم سوابق فنی و آکادمیک برای سیاستگذاری و مدیریت است، ایجاب میکند که وزیر و رئیس مورد قبول و احترام و الهامبخش جامعه حرفهای تحت مدیریت خود نیز باشد؛ یعنی مورد قبول باشد یا دستکم نابغه مشهودی باشد که «نقص» تجربه و سوابق حرفهای را جبران بکند!
اگر شخصی مانند شادروان کاتوزیان رئیس دانشکده حقوق که اغلب قضات شاگرد او بودهاند، به ملاحظات حزبی وزیر دادگستری شود، مورد قبول جامعه قضائی خواهد بود. یا اگر پزشک کاردانی که تا ریاست مجتمعی بیمارستانی رسیده باشد، وزیر بهداشت و بهداری شود، مورد قبول و احترام جامعه پزشکی خواهد بود؛ یعنی احزاب یا گروههای سیاسی که با اتکا به گزینش مردم دولت را در اختیار میگیرند، قاعدتا باید به اندازه کافی از حمایتهای اجتماعی برخوردار باشند که بتوانند در هر مورد از میان حامیان سیاسی خود در «سطوح بالای» آن حرفه و تخصص «شخصیتهای» محترم و مقبول آن حرفه را در اختیار داشته باشند. معاونان وزرا که باید متعلق به همان ساختار حرفهای باشند و نمیتوان گماردن باجناق یا پسرخاله یا همسایه و همشهری را به بهانه اعتماد و وفاداری توجیه کرد. مدیریت سیاسی «تا حدی» میتواند جایگزین مدیریت حرفهای بشود، نه بیشتر. به کار گماردن اشخاصی که فاقد سواد کافی و تجربه مدیریت سازمان مورد ریاست خود نباشند و نتوانند احترام و پذیرش همکاران و زیردستان را جلب کنند، موجب بروز انحطاط و فساد میشود. در سازمانهای تخصصی گزینش مدیریتی که با هرم سازمانی و سوابق و پیمودن مدارج متعارف انطباق نداشته باشد، موجب واکنش و بیاعتباری مدیر و کاهش کارایی سازمان میشود.