|

انتخابات و مسابقه ترس

در مرحله دوم انتخابات یکی از دوستان جامعه‌شناس، پیامی فرستاد و از اینکه انتخابات و تبلیغات انتخاباتی وجهی از اظهار ترس درباره پیروزی حریف یافته بود، نگران بود و این را امری نامطلوب می‌دانست. اشاره این دوست، من را بر آن داشت که در حافظه خود بکاوم تا ببینم ماجرا چگونه است و حاصلش این یادداشت شد.

در مرحله دوم انتخابات یکی از دوستان جامعه‌شناس، پیامی فرستاد و از اینکه انتخابات و تبلیغات انتخاباتی وجهی از اظهار ترس درباره پیروزی حریف یافته بود، نگران بود و این را امری نامطلوب می‌دانست. اشاره این دوست، من را بر آن داشت که در حافظه خود بکاوم تا ببینم ماجرا چگونه است و حاصلش این یادداشت شد. اگر یادتان باشد، در انتخابات 2016 ایالات متحده آمریکا که به پیروزی دونالد ترامپ انجامید، یکی از مهم‌ترین وعده‌های او، جلوگیری از ورود مهاجران از مرز مکزیک بود و این وعده انتخاباتی بر آن تکیه داشت که ورود این عده، اولا جرم و جنایت را در آمریکا بالا می‌برد و ثانیا بازار کار را برای آمریکایی‌ها تنگ می‌کند و همین ترس از مهاجران لاتین‌تبار، یکی از عوامل موفقیت او در آن انتخابات شد؛ ترسی که همچنان در این انتخابات نیز یکی از ابزارهای جلب آرای بخش بزرگی از آمریکایی‌های سفیدپوست و موطلایی است. اما استفاده از ترس برای جلب نظر رأی‌دهندگان تنها در انحصار ترامپ نبود. در انتخابات 2020، اردوگاه رو‌به‌روی او نیز از ابزار ترس، برای موفقیت حداکثر بهره را برد، آنجا که ترس از انتخاب مجدد ترامپ سبب اتحاد گسترده در صفوف مخالفان او شد، تا آنجا که میزان آرای مأخوذه در آن انتخابات رکورد زد و هر دو اردوگاه رقیب، از عامل ترس برای حداکثر بسیج نیروها بهره بردند، به طوری که رأی نفر دوم و بازنده انتخابات سال 2020 از رأی برنده انتخابات 2016 بیشتر شد. اما فقط در آمریکا نبود که ترس از مهاجران غیرقانونی یا حتی ترس از خود کاندیدا سبب چنین بسیج آرایی شد. احتمالا ماجرای برگزیت و آنچه را که در انگلستان گذشت، به یاد دارید. رفراندوم خروج انگلستان از اتحادیه اروپا. در آن ماجرا هم مهاجرترسی، یکی از عوامل مهم بسیج رأی‌دهندگان شد و حتی در بین برخی ایرانیان ساکن انگلستان، به‌عنوان مهاجران به آن کشور نیز صحبت از این بود که باید جلوی ورود مهاجران به انگلستان گرفته شود.‌یعنی حتی مهاجران هم مخالف مهاجران بودند و این هیچ نبود، جز قدرت بسیج‌کنندگی ترس. در همین روزها که انتخابات کشورمان در جریان بود، انتخابات دیگری هم در کشور فرانسه انجام می‌شد؛ انتخابات پارلمان فرانسه. انتخابات در این کشور سازوکار ویژه‌ای دارد و در دو مرحله برگزار می‌شود. پس از انتخابات پارلمان اروپا که نتیجه‌اش پیروزی راست افراطی این کشور در آن انتخابات بود، «مکرون» را به‌عنوان رئیس‌جمهور، به این نتیجه رساند تا اعلام انتخابات پیش از 

موعد کند.  در مرحله اول انتخابات، راست افراطی به رهبری «لوپن» پیروزی درخور‌توجهی به‌ دست آورد و پا به مرحله دوم نهاد. اما این اتفاق سبب موجی از ترس در جامعه فرانسه و راه‌افتادن «مسابقه ترس» شد. تا اینجا فکر کنم معلوم شده باشد که وقتی مسابقه ترس راه بیفتد، برنده آن کسی است که بیشتر بترسد و در فرانسه هم همین‌گونه شد و در عین تعجب همگان، جریان چپ این کشور که مدت‌هاست به حاشیه رفته، دوباره سر برآورد و راست افراطی که خود را برنده بی‌چون‌و‌چرای این انتخابات می‌دید، فعلا از سلطه بر پارلمان و به‌دست‌گرفتن قدرت بازماند. در انتخابات ریاست‌جمهوری کشور خودمان هم کم‌وبیش همین اتفاق افتاد. در ابتدا یکی از طرف‌ها که با چهار کاندیدا (دو کاندیدای اصلی و دو کاندیدای پوششی) در انتخابات حاضر شده بود، مسابقه ترس را آغاز کرد.  آنها با این عنوان که رقیب تک‌نفره‌شان در صورت پیروزی دولت سوم حسن روحانی را راه خواهد انداخت، سعی کردند از جریان‌سازی و بسیج‌گری ترس استفاده کنند، به طوری که هر چهار کاندیدای این جریان فکری، بی‌هیچ درنگی و از همان لحظه شروع مناظرات، به پیگیری‌کنندگان جدی انتخابات هشدار می‌دادند که اگر کاندیدای تک‌نفره، پیروز انتخابات باشد، بی‌تردید کشور شاهد ادامه دولت روحانی خواهد بود. اما اینکه این بازی ترس چقدر ثمربخش است، معلوم نبود و باید صبر می‌کردیم تا نتایج انتخابات معلوم شود. آرا که اعلام شد و آقای پزشکیان و جناب جلیلی که به دور دوم رفتند، معلوم شد که آن هشدار ترس چندان کارساز نبوده ولی اعلام آرا، یک نتیجه ناخواسته را برای آنان که مسابقه ترس را آغاز کرده بودند، به همراه  داشت؛ ترس بخشی از جامعه که به هر دلیل از شرکت در انتخابات پرهیز داشتند. این عده که تا قبل از اعلام نتایج آرا، حداکثر یک ناظر بی‌انگیزه بودند، ناگهان متوجه شدند که اتفاقی در شرف وقوع است که می‌تواند با هر‌چه آنان تا آن زمان دیده بودند و تصور داشتند، متفاوت باشد و حداقل، همان چیزی را که هر روز در زندگی از سر می‌گذراندند، چندین برابر کند و این سبب راه‌افتادن موجی از ترس و وحشت شد؛ موجی که خواه‌ناخواه وارد همان «مسابقه ترسی» شد که اتحاد چهارگانه «اصلی-پوششی» آغازکننده آن بودند، ولی احتمالا هیچ وقت گمان نداشتند که مسابقه‌ای که خود با آن جدیت شروع کرده‌اند، این‌گونه تغییر ماهیت داده و به سوی خودشان برگردد و حاصل، افزوده‌شدن نزدیک به 10 درصد واجدان شرایط به رأی‌دهندگان و پیروزی قاطع کاندیدای «مقابل چهار»  شد.  هرچه بود و هر‌چه هست، مسابقه ترس، مسابقه‌ای معمول در انتخابات جهان است، ولی برنده آن، الزاما آن کسی نیست که مسابقه را شروع می‌کند.