|

چالش مدرنیته با خشونت

زمانی که آبراهام لینکلن، رئیس‌جمهور شانزدهم ایالات متحده، با عزمی راسخ و اراده‌ای قوی ایالات شمالی آمریکا را متحد کرد تا علیه آپارتاید برده‌داری ایالات جنوبی آن کشور که عمدتا ثروتمند بودند، متحد شوند و با پدیده زشت و شوم برده‌داری مقابله کنند، تصور نمی‌رفت مناطق جنوبی با داشتن سرمایه عظیم و کشتزارهای حاصلخیز و سترگ خود تسلیم شوند؛ اما لینکلن با هوش، درایت و سرنوشت ماورایی خود این مهم را در تاریخ ثبت ‌و لغو برده‌داری در آمریکا را به اسم خود ماندگار کرد.

زمانی که آبراهام لینکلن، رئیس‌جمهور شانزدهم ایالات متحده، با عزمی راسخ و اراده‌ای قوی ایالات شمالی آمریکا را متحد کرد تا علیه آپارتاید برده‌داری ایالات جنوبی آن کشور که عمدتا ثروتمند بودند، متحد شوند و با پدیده زشت و شوم برده‌داری مقابله کنند، تصور نمی‌رفت مناطق جنوبی با داشتن سرمایه عظیم و کشتزارهای حاصلخیز و سترگ خود تسلیم شوند؛ اما لینکلن با هوش، درایت و سرنوشت ماورایی خود این مهم را در تاریخ ثبت ‌و لغو برده‌داری در آمریکا را به اسم خود ماندگار کرد. تاریخ گذشت؛ گرچه سیاهان و رنگین‌پوستان در آمریکای متمدن ظاهرا تفاوتی با سفیدپوستان ندارند و نداشتند، اما این جریان هر‌از‌گاهی به شکلی خشونت‌آمیز عریان می‌شود و فوران کرده و خود را مجسم می‌کند. در اوج قرن بیستم شاهد هستیم مارتین لوترکینگ، این آفریقایی‌تبار سیاه‌پوست، بزرگ‌ترین جنبش مدنی و نافرمانی اجتماعی در آمریکا را برای احقاق حقوق برابر سیاهان در مقابل سفیدپوستان هدایت و رهبری کرد که حاصل آن اگرچه از‌دست‌دادن جان وی بود، اما نهضت کاتالیزور مؤثری برای ادامه مسیر بهتر زندگی برابر و آزاد شد. در اروپای متمدن و مدرن شاید اتفاق‌هایی از این دست در داخل مرزهایش کمتر روی داده باشد، اما همواره اروپا با کوله‌باری از نقض حقوق انسان‌ها در آن‌ سوی مرزهایش مواجه بوده است. فارغ از بعد استثمار‌ و استعماری که در جهان سوم و کمتر‌توسعه‌یافته داشته، در برهه‌ای از زمان با حمایت مستقیم از تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها، زمینه را برای رشد خشونت آماده کرده است. اکنون در گردونه چرخش قرن بیست‌و‌یکم، به راحتی نسلی در حال انقراض است؛ در وحشیانه‌ترین حملات و ترور انسان‌ها در سرزمینی از خاورمیانه هیچ کودکی در امنیت نیست و اوج خشونت به مرز جنون رسیده است.‌ رئیس و یکی از پایه‌گذاران چنین خشونتی در دل تمدنی کاملا مدرن، با تشویق‌های پیاپی مورد حمایت از طرف کنگره آمریکا قرار می‌‌گیرد. 

جایی که افکار عمومی جهان ‌علیه چنین خشونت عریانی اعلام برائت می‌کند، لابی‌های قدرت و ثروت به راحتی افکار عمومی جهان را به سخره می‌گیرند. اما سؤال این است که با کدام منطق، سیاست‌مداران به خود اجازه می‌دهند با بازی‌های کودکانه، جهان را فریب دهند و شکل تقدس روی خشونت بنشانند؟ در این بین، حضور شخص ایلان ماسک و کف‌زدن او برای نتانیاهو، مضحک‌تر از هر صحنه دیگری است. باید از ایشان که برای ساختن تمدن نوین و مدرن بیش از هر‌کس دیگری برای انسانیت برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کرده،‌ پرسید این تناقض از کجا ناشی می‌شود؛ در جشن جنایتکاران با شادی و شعف شرکت می‌کنید‌ و چنین حیله‌ورزانی را مورد حمایت قرار می‌دهید؟ و درست در همان مراسم و درون همان کنگره، آزادی‌خواهی را می‌بینیم که با تمام شجاعت و ایستادن در قله شرافت، با بلندکردن پلاکارد مقصر نسل‌کشی، جنایتکاران را رسوای عالم می‌کند. خانم رشیده طلیب، نماینده مجلس از ایالات میشیگان که مدل شرافت و دلاوری را بر گردن می‌آویزد. زمانی ژان ژاک روسو، فیلسوف برجسته فرانسوی در برابر آموزه‌های عصر تمدن قد برافراشت و تمدن مدرن را فاسد اعلام و مطرح کرد اگر مؤسسات اجتماعی از طبیعت تبعیت می‌کردند، بشر کمتر رو به فساد می‌رفت. قطعا حمله او به پیشرفت‌ها و فناوری مادی دستاوردهای بشری در غرب نبوده‌، او به اساس تفکر و خالی‌بودن آن حمله کرده است. مرلو پونتی، فیلسوف پدیدارشناس، ناتمام‌بودن و مبهم‌بودن را از ویژگی‌های تمدن مدرن می‌داند؛ همان جلوه‌های زشتی که انسانیت و تمدن مدرن را سلاخی می‌کند‌. مسیر به پیش خواهد رفت و انسانیت صلح، آرامش و همزیستی مسالمت‌آمیز را تجربه خواهند کرد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها