پاک نژاد وجنبش فتوشاپی
نو اصولگرایی یا راست رادیکال که در سه سال گذشته در کل کشور و خاصه در نفت جولان میداد امروز چالش اصلی وزیر نفت در به راه انداختن تکاپوی تولید است. ممکن است بگویید چطور؟ یک گفتمان سیاسی چطور میتواند مانع تولید نفت و گاز کشور شود و اصولا اینها چه ربطی به هم دارند. مرور اتفاقات این سه ساله که این جریان در نفت حاکم بود این واقعیت را روشن تر میسازد.
مهدی افشارنیک
نو اصولگرایی یا راست رادیکال که در سه سال گذشته در کل کشور و خاصه در نفت جولان میداد امروز چالش اصلی وزیر نفت در به راه انداختن تکاپوی تولید است. ممکن است بگویید چطور؟ یک گفتمان سیاسی چطور میتواند مانع تولید نفت و گاز کشور شود و اصولا اینها چه ربطی به هم دارند. مرور اتفاقات این سه ساله که این جریان در نفت حاکم بود این واقعیت را روشن تر میسازد.
در این سه سال اولین چیزی که به اصول کاری نفتی های حاکم بدل شد وارونه نمایی و تبلیغات پر دامنه از آن به نفع یک جریان سیاسی بود. بارها و بارها وزیر و مدیرعامل شرکت نفت در خصوص فاز یازده پارس جنوبی به زنگنه و تیم قبلی وزارت نفت طعنه زدند که بیست سال کشور را معطل کردند و ما آمدیم کشور را از این ورطه نجات دادیم. در صورتی که این روندی که وزارت اوجی در فاز 11 دنبال کرد از زمان زنگنه شروع شده بود اگرحرکتی در جهت تقویت صنایع داخل بود پس زنگنه هم در آن شریک بود. اگر حرکتی ضد شرکتهای بزرگ دنیا مثل توتال بود، قبلی ها هم در آن سهیم بودند و نمیشود آن را به قسمت خوبهای پروژه و بدهای پروژه بدل کرد.
اما اوجی و خجسته به راحتی با پرگویی و بی اعتنا به انتقادات اینها را میگفتند. این سبک نواصولگرایی نفتی است. اصرار بر غلط و جا انداختن آن با تکرار زیاد. بعد در اجرای فاز یازده چه چیزی دیدیم؟ حفاری هرچاه به جای آنکه سه یا چهار ماهه تمام شود( روتین معمول پارس جنوبی) به ده ماه و بالاتر، حتی کشیده شد. راجع به این خجسته و اوجی هیچ اما نگفتند.در واقع گاز فاز یازده آنجا که باید به کمک مصرف داخل و صنایع و پتروشیمی ها میامد؛ به ساحل نرسید اما آنجا که باید خوراک تبلیغات سیاسی اوجی میشد،گاز آمده بود و مشعل هم روشن شده بود و تنور سیاست را داغ کرده بود.
این سبک نواصولگرایی نفتی بود. تولید واقعی تنورش سرد وتنور تبلیغات داغ. زمستان کم گاز داشتیم و میلیارد دلار ضرر به صنایع، اما به جایش تبلیغات گرم داشتیم در طعنه به زمستان سخت اروپا و اینکه قرار است چه سختی هایی بکشند.
صف شکنان نواصولگرایی مهندسان و نیروهای عملیاتی در پیشانی میادین نفتی و گازی نبودند در اطاق های راحت و نرم روابط عمومی بودند. گرافیست های روابط عمومی بودند که هر چی بهشان امر میشد را گراف و اینفو میساختند. نواصولگرایی نفتی اینگونه تولید و توسعه را هدف میگیرد. واقعیت کوشش را قلب میکند و به فرآورده ای تبلیغی بدل میسازد. پیشگامان توسعه بدل میشوند به هنرمندان گراف ساز...
وارونه سازی از واقعیت میدانی یکی از مهم ترین خصوصیات نواصولگرایی نفتی بود. عملیات سکو گذاری در فاز11 در سوم آذرماه 1401 شکست خورده بود، نزدیک بود فاجعه رخ دهد و شناور غرق شود،پروژه نیمه کاره رها شد اما آقای خجسته مهر در روایت این موضوع از واژه حماسه سخن گفت.
در تولید ساده ترین نوع گاز برای مصرف داخلی خودمان ماندیم و اتان را نمیتوانیم به اندازه برای مردم تامین کنیم و به ناترازی 300 میلیون متر مکعبی رسیدیم بعد اقای خجسته صحبت از تولید هلیوم میکرد که گازی است که در مرتبه های بالای چرخه تولید گاز، تولید میشود. نان شب مان جور نیست پی کیک دسر لاکچری میرفتیم.
پاک نژاد امروز نه تنها با این افراد که مسندهای مهمی را اشغال کرده اند مواجه است بلکه با این رسوخ گفتمان وارونه نمایی هم که میراث این جماعت است، رو درو روست. باید ارزش کار و توسعه را به این صنعت برگرداند. باید ارزش مهندس خط اول و صف شکن را از دست گرافیست ها و فتوشاپ کارها بگیرد و به صاحبان اصلی برگرداند. درحالیکه کشور منابع مالی لازم ندارد، سطح سرمایه اجتماعی در نفت در پایین تر سطح است و اعتماد کارکنان به تهران و دستگاه وزارت در حداقل ممکن است. مشکلات معیشتی کارکنان این قدر جدی است که اعتصاب کارکنان در مناطق عملیاتی ساز هر روزه شده،تحریم کمر توسعه و تولید و بهره برداری نفتی وگازی کشور را شکسته است، کوچکترین سخن از رنج های تحریم؛ این تهمت را روانه گوینده میسازد که امیدش به غرب و روابط با آنهاست و کشور معطل میماند تا روابط با غرب گرم شود.... در این میانه حرکت از سیاست های فتوشاپی به صف و ستاد اصلی و واقعی، واقعا انقلابی در رشته ها و بافته های جا افتاده ی این سالهای اخیر است.