شطرنج سیاست
رأی کامل به کابینه پیشنهادی دولت چهاردهم نشان از هوش و درایت کامل مجموعه حاکمیت و دولتی است که از ابتدا بنای هماهنگی کامل برای پیشبرد اهداف خویش را سرلوحه خود قرار داده است. در این میان آنچه رنگ تفاوت را به سوی رنگینکمان منقوش در آسمان «سرنوشت ملت» نمایان میکند، عملکرد رئیس دولت و وزرایی است که فارغ از هر گرایش و حزبی، به نفع جامعه قدم و رقم خواهند زد. اینک بهانهها در انجام امور اصلاحی کشور هیچ محلی از اعراب نخواهد داشت؛ چراکه خواست و مطالبات مردمی بر سفره خالصسازی سیاست دیروز پهن نیست و مطالبهگر واقعی بر حل مشکلات خویش هستند.
رأی کامل به کابینه پیشنهادی دولت چهاردهم نشان از هوش و درایت کامل مجموعه حاکمیت و دولتی است که از ابتدا بنای هماهنگی کامل برای پیشبرد اهداف خویش را سرلوحه خود قرار داده است. در این میان آنچه رنگ تفاوت را به سوی رنگینکمان منقوش در آسمان «سرنوشت ملت» نمایان میکند، عملکرد رئیس دولت و وزرایی است که فارغ از هر گرایش و حزبی، به نفع جامعه قدم و رقم خواهند زد. اینک بهانهها در انجام امور اصلاحی کشور هیچ محلی از اعراب نخواهد داشت؛ چراکه خواست و مطالبات مردمی بر سفره خالصسازی سیاست دیروز پهن نیست و مطالبهگر واقعی بر حل مشکلات خویش هستند.
سالیان متمادی است که جامعه ایران از بازی شطرنج در سیاست خسته و درماندهاند و این آخرین شانس در حرکت مهرههایی است تا پیادهنظامهای تازهنفس بر فیلهای پیر پیشی گیرند. چنین اتحادی در رأی اعتماد به کابینه دولت، فارغ از جامعهپسندی، نوید «نوگرایی در سپهر سیاسی» ایران است که نشان از مسیری همگام با اتفاقات سالیان اخیر دارد که دولت و حاکمیت بر «وفاق ملی» به نتیجه رسیدهاند، شاید مرهمی بر زخمهای درماننشده باشد.
در شرایط خاص امروز، ضرورت وفاق ملی از نیازمندیهای اولیه جامعه ایرانی است، بدان شرط که این تعریف جامع در کلیه ارکان زندگی فرد فرد آنها تبلور اجتماعی داشته و فقط در سیاست و بهرهمندی سیاسی گروهی خاص خلاصه نشود.
از ابتدای شروع ماراتن انتخابات، شعار «وفاق ملی» تنها یک سروده ادبی و برخاسته از جو و احساس آنی نبوده و نیست که خود نقشه راه سیاسی جدید و تلنگری است بر «ذهن بیدار و هوشیار» حاکمیت و دولتی منتخب تا از دل آن ساحل آرامش ولو در کوتاهمدت بر پهنه سیاست کرانه گیرد. راهی جز این مسیر قابل ترسیم نبود که بتوان آرامش را هرچند نسبی، بر جامعه حاکم کرد. تاریخ ایران بهویژه بعد از انقلاب و در شرایط فعلی چنین مسیری را میطلبید تا معدل حکومت و دولت در امتحان ملت، نمره قابل قبولی بگیرد.
حال تمام اوراق امتحانی در کلاس درسی که ناظر آن با تمام قوا چشم به قلمها دوخته بود -خالی از هر تقلبی- به بایگانی فرصتها سپرده شد، شاید روزی کمکیار دستاندرکاران بالادستی قرار بگیرد تا از دل آن تجربهای تاریخی را در خاطرات خویش بنگارند. بازی سیاست در ایران عموما بازی برنده و بازنده بوده و به همین سبب دولتها در رسیدن به اهداف خویش از همیاری و همکاری ملت به دور بوده و بر یکهتازی خویش اصرار ورزیدهاند. با این توصیف خطمشی دولت جدید میتواند تا حدودی از کسر اعتبار پیشینیان بکاهد و توأمان در توسعه و آبادی کشور تلاش کند. بدیهی است چنانچه دولت چهاردهم بتواند این فرصت تاریخی را مغتنم شمرده و فاصلهاش را با ملت کمتر کند، شاید بتوان گفت بعد از مدتهای مدید «گفتمان اجتماعی» جایگزین «انتظار سیاسی» شده و قطار اصلاحات به مقصد نهایی خواهد رسید؛ در غیر این صورت مکررا شاهد اعلام نوعی بیتوجهی از جنس اعتراضاتی غیرقابل کنترل خواهیم بود.