آیا غرب با توسعه ایران مخالف است؟
بسیاری از ایرانیان در یک دیدگاه درباره توطئه ضدایرانی اتفاق نظر دارند؛ اینطرفیها معتقدند که غرب مانع توسعه ایران است تا بتواند کماکان سواری بگیرد و منابع ما را به غارت برد و ارباب باشد، آنطرفیها معتقدند غرب به توسعه ایران حسادت میکرد و از پیشرفتهای ما نگران بود، بنابراین کافه را به هم ریختند تا بتوانند بدون مزاحم سواری بگیرند و منابع ما را به غارت برند و ارباب باشند.
بسیاری از ایرانیان در یک دیدگاه درباره توطئه ضدایرانی اتفاق نظر دارند؛ اینطرفیها معتقدند که غرب مانع توسعه ایران است تا بتواند کماکان سواری بگیرد و منابع ما را به غارت برد و ارباب باشد، آنطرفیها معتقدند غرب به توسعه ایران حسادت میکرد و از پیشرفتهای ما نگران بود، بنابراین کافه را به هم ریختند تا بتوانند بدون مزاحم سواری بگیرند و منابع ما را به غارت برند و ارباب باشند. کمونیستها هم که رفاه غرب را گواه بر بیاعتباری نسخه پیچیدهشده مارکس در راه رفاه خلق میبینند، به هر بهانهای غربستیزی را راهگشای تبلیغات خود میانگاشتند و میانگارند و مشوق اینگونه توهمات بودهاند. درواقع در دنیای واقعی، مصادیق برخلاف این توهم توطئهاند. مثلا ارتقای کره جنوبی رهیده از جنگ داخلی و فقر مطلق به یکی از توسعهیافتهترین کشورهای جهان فقط بازار ثروتمندتر و سودآورتری برای تبادل و تجارت به جهان و خصوصا غرب پدید آورده است. پیش از آن ژاپن بود و آلمان غربی و پس از آن تایوان، ترکیه، چین و مالزی و سپس تایلند و اکنون هند، عربستان، اندونزی و امارات. یعنی آیا در این جهان فقط کینه ایران را که از منابع طبیعی متنوعتر و بیشتری هم بهرهمند است، در دل داشتهاند و مردم ایران را گریزان و اقتصادمان را ویران کردهاند؟ ما از اواخر قاجار به داشتن ذوب آهن بهعنوان ابزار تولید و توسعه صنعتی از دید حیثیتی مینگریستیم و حامیان غربی ایران در مراجعات ما اجرای چنین پروژهای را از دیدگاه اقتصادی «امکانسنجی» میکردند و پاسخ منفی میدادند. هزینه ساخت یک صنعت ذوب آهن قدیمی کورهبلند و قیمت تمامشده آهن آن که مستلزم شهرسازی، احداث خط آهن برای انتقال سنگ آهن و زغالسنگ، کشیدن خط لوله انتقال نفت، ساخت کارخانه برق، تربیت کادر در ایران و خارج و ساخت شهر صنعتی بود، از دید غربیها اولویت نداشت. دیدگاه حاکمیت و دولت ایران فرق میکرد و حق داشتند! یعنی برای حرکت توسعه باید در هر حال شهرسازی صنعتی، احداث خطوط ریلی، خطوط لوله انتقال نفت و کارخانه برق و تربیت کادر بهعنوان هزینه زیربنایی انجام میشد و آن هزینهها از لحاظ ملی نباید در «امکانسنجی» تولید به حساب هزینه پروژه گذاشته میشد! از دید علمی مهندس مشاور غربی، این هزینهها تولید را گران میکرد و نزد کارفرما موجب شرمساری میشد!
اما چرا با روسها امکانپذیر شد؟ زیرا برای ایران هزینه نداشت! روسها در آن زمان برای نیاز منطقهای و فروش مازاد گاز خودشان، نیاز به گاز طبیعی داشتند و ایران گاز خود را که در آن زمان مشتری نداشت، در مشعلهای نفتی میسوزاند. روسها خط لوله انتقال گاز ایران به شوروی را ساختند. سایت اصفهان را آمایش کردند. کارخانه ذوب آهن را ساختند. خطوط ریلی از معادن سنگ آهک گلگهر کرمان و زغال طبس به سایت ساخته شد. در ساخت خط لوله گاز هزاران تکنسین و جوشکار تربیت شد، شهر کارگری همایونشهر (پولادشهر کنونی) ساخته و کارخانه با ظرفیت اسمی فقط یک میلیون تن فولاد به روش کورهبلند ساخته شد. خط لوله گاز به شوروی قبلا آماده شده بود. کارخانه افتتاح شد. هزینه؟! هزینه آن از محل فروش گازی که در مشعلها در سر چاههای نفت میسوخت، تسویه شد. از محل بودجه متعارف ایران نبود! با کدام شرکت یا کشور غربی میشد و امکانپذیر بود که چنین پروژهای عملا رایگان اجرا شود؟ همین غربیها (شرکت ایتالیایی) وقتی زمینه آماده شد، قرارداد ذوب آهن مدرن احیای مستقیم با گاز متان را برای نصب در سایت بندرعباس ساختند و حمل کردند. چرا بعد از انقلاب ماشینآلات را از بندرعباس به اصفهان منتقل کردند؟ عقلشان نمیرسید؟ هنوز اغلب کارشناسان قدیمی که سر کار بودند! دلیلش این بود که در اصفهان زیرساختها و نیروی انسانی باتجربه برای کار فوری آماده بود! آقایان عالیخانی وزیر اسبق و موفق اقتصاد و حتی محمد یگانه رئیس اسبق با دانش و تجربه بانک مرکزی ایران هم اگر بعدها در تاریخ شفاهی خلاف این گفتهاند، ناشی از فراموشی است! اینکه غربیها نمیخواستند ما صنعتی شویم، افسانه ناشی از توهم توطئه قدیمی ایرانی و نیز تبلیغاتی شوروی بوده است که البته در پروژه اصفهان کمک خوبی به ما کردند و منتفع شدند و منتفع شدیم! آن کمک آغاز تمرکز صنعتی و نیروی انسانی و انتقال جمعیت از روستا به شهر را فراهم کرد که وقتی برنامه شتابزده توسعه اقتصادی شاه با بنبستهای تورمآفرین مواجه شد، سهم بزرگی هم در شکلگیری انقلاب داشت. بقیه پروژههای توسعه صنعتی در اهواز، تهران، بوشهر و پتروشیمی همه توسط غربیها انجام شد! چرا غربیها با توسعه ترکیه مخالف نبودند؟ چرا با کره جنوبی، تایوان و مالزی مخالف نبودند؟ و چرا اکنون با توسعه شتابان اندونزی، تایلند و عربستان مخالف نیستند؟ آیا فقط با توسعه ما مخالفاند؟ آنهم در زمانی که آن رقابت ایدئولوژیک سلطهطلبی مارکسیستی شوروی و چین هم دیگر مطرح نیست. چین خودش دومین قدرت اقتصادی جهان و بزرگترین بازیگر تجارت بینالمللی است و در روابط خارجی خود نیز نه به غرب میاندیشد و نه به روسیه.
متحد استراتژیک هیچکس هم نیست و فقط به منافع ملی خود میاندیشد. روسیه هم خصوصا پس از خودکامگیهای پوتین و درگیری در جنگ فرسایشی با اوکراین، نه اعتبار نظامی پیشین را دارد، نه از لحاظ صنعتی و بازرگانی بینالمللی جایگاه ویژهای در شأن آن کشور بزرگ دارد و نه در مسیر توسعه صنعتی و بازرگانی ایران عجالتا میتواند سهم مهمی در روابط بینالمللی خود با ایران داشته باشد. باید در نظر داشت که روسیه و چین نیز همچون دیگران، تحریم یکجانبه آمریکا علیه ایران را اعمال کردهاند و نپیوستن جمهوری اسلامی به پروتکلهای FATF نیز در هر حال در حکم بخشی از خودزنیها و مانعتراشیهای داخلی در بازگشت ایران به نظام بانکی و تجارت بینالملل است. اما انداختن تقصیرها بر گردن دیگران، راحتترین ابزار گریز از مسئولیت است.