اولین مصاحبه رئیسجمهور چالشها و تدابیر
مصاحبه اخیر رئیسجمهور با اصحاب رسانه و مطبوعات، مملو از نکات، بایدها و نبایدهایی بود که به منظور آرامش ملی و ایجاد اعتماد و امید به جامعه بیان شده است؛ جامعهای که بهشدت بوروکراسیزده شده و در سیستمی پیچیده، تاروپود آن در هم تنیده شده است.
مصاحبه اخیر رئیسجمهور با اصحاب رسانه و مطبوعات، مملو از نکات، بایدها و نبایدهایی بود که به منظور آرامش ملی و ایجاد اعتماد و امید به جامعه بیان شده است؛ جامعهای که بهشدت بوروکراسیزده شده و در سیستمی پیچیده، تاروپود آن در هم تنیده شده است. در همان نهادی که ایشان فرمان اجرائی کشور را صادر میکند، انبوهی از کارکنانی حضور دارند که میتوان با جمعیت کوچکی از آن همان بوروکراسی و کارها را چهبسا با کارایی بهتری اداره و هدایت کرد. این کارکنان محترم که از بیتالمال ارتزاق میکنند، درحالیکه باید در بخش خصوصی فعالیت داشته باشند و در کارخانهها و شرکتهای تولیدی و خدمات سرمایه عظیمی برای کشور به دست آورند، اکنون بیش از ظرفیت لازم در دستگاههای دولتی جذب شدهاند. رئیسجمهور رک و صریح مشکلات را بر زبان آورد، اما برای حل حتی ثلثی از آنان با موانع بسیاری مواجه است. آیا میتوان برای کلانشهری مانند تهران در سیستم آب، انرژی، جمعیت، هوا، زمین و... که دارای مشکلات اساسی است، چارهاندیشی کرد و راهحلی پذیرفتنی پیدا کرد؟ آیا میتوان برای اَبَربحرانهای محیط زیست، ناترازی و بحران انرژی بهویژه بنزین و دلاری که صرف واردات آن میشود و سپس دود میشود و شهرها و روستاها را آلوده میکند، راهحل پیدا کرد؟ آیا میتوان مشکل فقر و شکاف طبقاتی و تورم افسارگسیخته، کسری عمیق بودجه، ناترازی صندوقهای بازنشستگی و فیلترینگ فضای مجازی را حل کرد؟ ما منابع داریم و بسیار زیاد هم داریم، اما تبدیل آن از انرژیهای بالقوه به بالفعل راهبردی است که حتی اتخاذ آن مقداری دیر شده است.
زمان را سوزاندیم و هنور فکر میکنیم میتوانیم زمان را بخریم، درحالیکه نقشه راه ما اصلا مشخص نیست. در گذشته اگر فراموش نکرده باشیم، هر روز گزارش میدادیم که در حال جهش هستیم، گرچه زندگی مردم چیز دیگری را نشان میداد اما نمیخواستیم یا نمیدانستیم، باید بپذیرند که معضلات و مشکلات کشور فراتر از چندین مورد است. واقعیت آن است که ابتدا باید نظم نوین جدیدی بر فضای سرد بینالمللی خود تعریف کنیم، جهان دیپلماسی را از جهان ایدئولوژی خود جدا کنیم، این به معنای نادیدهگرفتن دنیا و فلسفه فکری و دنیای ایدئولوژی ما نیست، همین کشورهای غربی را نگاه کنیم، هیچ کشوری نیست که در سیاست خارجی خود ایدئولوژیزده نباشد. در حمایت از رژیم صهیونیستی تا چه اندازه آمریکا آبرو و حیثیتش را گذاشته و ایدئولوژی امپریالیستی را در خدمت رژیم آپارتاید صهیونیستی گرفته است. از طرف دیگر برای تأمین منافع ملی تا چه اندازه دستوپا میزند تا دنیا را با خود متحد کند. پس سیاست خارجی ممزوجی از ایدئولوژی و منافع ملی است. منافع ملی ما گسترش روابط و چانهزنی با اتحادیه اروپا و آمریکاست. حتی اگر روابط مستقیم خارجی نداشته باشیم، برای منتفعشدن از نظام بینالملل چارهای نداریم جز بهکارگیری سیاست چندجانبهگرایی. اصل مهمی که باید همواره لحاظ شود، گسترش روابط با همسایگان و شرق و برقراری سیاست خارجی آرام و پیوسته با غرب است. ما نیاز به سرمایهگذاری عمیق و مداوم داریم، این ثروتها کجا به دست میآید، باید کنکاش و پیدا کرد.