|

سفر به سر زمین عجایب (بخش پایانی)

جای خالی مدیریت عالمانه

در بخش اول از سفر به چابهار که هفته گذشته منتشر شد، نگاهی داشتم به سفر از بندرعباس به سمت چابهار و آشنایی با عجایب مغفول‌مانده جنوب ایران که کمتر سرمایه‌گذاری به آن توجه کرده و متأسفانه سیستم اجرائی نیز از وظایف ذاتی خود بازمانده است.

پژمان جوزی رئیس انجمن صنعت ساختمان

در بخش اول از سفر به چابهار که هفته گذشته منتشر شد، نگاهی داشتم به سفر از بندرعباس به سمت چابهار و آشنایی با عجایب مغفول‌مانده جنوب ایران که کمتر سرمایه‌گذاری به آن توجه کرده و متأسفانه سیستم اجرائی نیز از وظایف ذاتی خود بازمانده است.

در این بخش می‌خواهم سفر را از انتها به ابتدا بیایم. جایی که بندر گواتر و زیبایی‌هایش را برای نخستین‌بار می‌دیدم. این بندر در بخش مرکزی شهرستان دشتیاری در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. گواتر آخرین موقعیت جغرافیایی ایران در خط ساحلی جنوب است و با پاکستان دارای مرز مشترک است.

گواتر در منطقه دشتیاری چند ویژگی منحصر به فرد دارد که گردشگران را از شهر چابهار که بیش از صد کیلومتر دورتر قرار دارد به سمت خود می‌کشد.

یکی از جذابیت‌های منطقه جنگل‌های حرایی هستند که در مجاورت روستایی کوچک در آن منطقه واقع شده‌اند و قایق‌های صیادی گردشگران را به داخل و میانه‌های آن می‌برند.

ویژگی دیگر، دلفین‌هایی هستند که در آب‌های اقیانوسی وجود دارند، محلی‌های منطقه می‌گویند این دلفین‌ها را با چشم غیرمسلح در اطرف قایق‌ها می‌توان دید و صبح‌ها برای شکار گونه‌هایی از ماهی به ساحل و سطح آب نزدیک می‌شوند و به‌راحتی در جوار قایق می‌توان دیدشان که بالا و پایین می‌پرند. پرندگان دریایی فراوان در کنار دریا و ماسه‌های نرم و روان از دیگر جذابیت‌های منطقه هستند. ما هم در این سفر با قایق به دل دریای عمان که به اقیانوس پیوسته زدیم. زمانی که ما در قایق بودیم چند پرش دوردست از دلفین‌ها را دیدیم، اما زمانی نبود که آنها به ساحل نزدیک باشند. با همان قایق به دل جنگل‌های حرا رفتیم و خود را به زیبایی‌های آن سپردیم. از دوردست به سواحل زیبای گواتر می‌نگریستم که جز یک پاسگاه مرزی در نزدیکی روستای کوچک آن چیز دیگری نبود. روستا تشکیل شده بود از اجتماعی کوچک از مردم محلی که از طریق ماهیگیری و رفت و آمد به مناطق مرزی پاکستان کسب روزی می‌کردند.

 اغراق نیست اگر بگوییم بارها با خود گفتم ای کاش اینجا ده‌ها هتل و ریزورت بود و فوج‌فوج گردشگران ایرانی لابه‌لای ماسه‌های روان آن که در دنیا بی‌نظیر یا کم‌نظیر است آفتاب می‌گرفتند و از شناکردن در آب لذت می‌بردند. چرخه اقتصادی در گردش بود و زندگی در میان مردم منطقه رونق می‌گرفت. شکوفایی اقتصاد و رفت و آمد گردشگران می‌توانست وضعیت امنیت منطقه را متحول کند، چراکه رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال پایدار حتما موجب می‌شود که مردم منطقه خودشان به دنبال ایجاد ثبات و آرامش باشند. هرجا که جمعیت هست، آرامش و امنیت هست. این جمله را باید بالای سر مسئولان اجرائی و تصمیم‌گیران در اتاق‌هایشان چسباند تا بدانند که چرا رهبری دائم از توجه به منطقه مکران و چابهار سخن می‌گویند. توجه به این مناطق و ایجاد زیرساخت‌های مناسب و برقراری خطوط هوایی به گسترش رفت و آمد‌ها و به تبع آن رشد جمعیت و ایجاد امنیت می‌انجامد. آنچه که در قشم و کیش به وجود آمده، آموزه خوبی برای سایر مناطق جنوبی ایران است. آبادانی و ایجاد هتل‌ها و تفریحگاه‌های مناسب، هرساله موجب رفت و آمد و رونق فراوان در این دو منطقه و برقراری امنیت مطلوب در آنها شده است.

پربیراه نیست اگر بگویم، نگاه من به‌عنوان یک توسعه‌گر (DEVELOPER) در خصوصا سراسر منطقه جنوب ایران پس از این سفر دگرگون شد و به هر منطقه‌ای که قدم می‌گذاشتم، آنجا را مستعد و مناسب برای توسعه می‌دیدم.

مگر می‌توان گفت خلیج گواتر برای سرمایه‌گذاری مناسب است اما از سواحل «بریس» نگفت و ننوشت، مگر می‌توان از سواحل زیبای بریس نوشت و از ارتفاعات و «کوه‌های مریخی» ننوشت، یا از «دریا بزرگ» و «راس راشدی» با آن شگفتی‌های بسیار حرفی نزد. اما جای تأسف آنجاست که حتی در چابهار یک هتل مناسب و در شأن مردم ایران نبود. نه آنکه هتل‌های موجود و خدمه‌اش به کار مسلط نبودند خیر! اتفاقا بودند، اما انگیزه‌ای در آنها نمی‌توانستی بیابی. انگیزه زمانی هست که گردشگران بسیاری با اهدف گوناگون، از علاقه‌مندان به تفریح آبی تا عاشقان خرید و بازدید و گردشگران جویای آرامش یا طبیعت‌گردها همه با اهداف گوناگون و سلایق متفاوت جای مناسب خود را داشته باشند.

آنچه در جنوب ایران عزیزمان رخ می‌نماید، حکمرانی نامناسب است که موجب برهم‌خوردن عدالت و تقسیم نابرابر ثروت و عدم تأمین زیرساخت‌های لازم در این منطقه شده است و تأکیدات رهبری نیز آن‌گونه که باید و لازم است برای توسعه این مناطق مورد توجه قرار نگرفته است. ازاین‌رو ترکیب جمعیتی در این مناطق مطابق استاندارهای جهانی نیست. اگر به‌طور متوسط 70 تا 80 درصد جمعیت در کنار سواحل زندگی می‌کنند، این ترکیب در جنوب ایران به زیر دو درصد از کل جمعیت کشور می‌رسد و همین امر نشان‌دهنده آن است که امکانات مناسب و زیرساخت‌های کافی برای رشد جمعیت در این مناطق شکل نگرفته است.

اینکه چرا دستگاه‌های اجرایی آن‌گونه که باید به وظایف خود عمل نکرده‌اند، حتما خودشان پاسخ خواهند داد. شاید کمبود بودجه و سرمایه لازم از مهم‌ترین دلایل آن باشد. البته برای جذب سرمایه‌گذار بخش خصوصی هم به امنیت، سیستم حمل‌ونقل و زیرساخت مناسب نیاز است، این چرخه به‌گونه‌ای‌ است که نمی‌توان یکی را بر دیگری ترجیح داد. برقراری آن نیازمند مدیریت عالمانه است که من نشانه‌های پررنگی از آن در منطقه ندیده‌ام.