|

آن پرچم سه‌رنگ بر فراز جزایر سه‌گانه ایرانی

1. زنهار که ندانند ما ایرانیان از تبار شاهنامه‌ایم و با عشق وطن آمیخته‌ایم. از نسل کاوه ضحاک‌کش و نیاکانی وفاپیشه که فردوسی بزرگ می‌گوید: «بدو گفت: گر دشمن آید پدید، تو را تیغ کینه بباید کشید». آنها که تا پای جان پای وطن‌اند؛ «سپارم تو را من شوم ناپدید، جز از تیغ جان را ندارم کلید».

صالح نقره‌کار وکیل دادگستری

1. زنهار که ندانند ما ایرانیان از تبار شاهنامه‌ایم و با عشق وطن آمیخته‌ایم. از نسل کاوه ضحاک‌کش و نیاکانی وفاپیشه که فردوسی بزرگ می‌گوید: «بدو گفت: گر دشمن آید پدید، تو را تیغ کینه بباید کشید». آنها که تا پای جان پای وطن‌اند؛ «سپارم تو را من شوم ناپدید، جز از تیغ جان را ندارم کلید». آنها که آماده برای دفاع از مادر میهن‌اند که «همه بر سپرها نبشتند نام، بجوشید شمشیرها در نیام. باری خوی ایرانی صلح‌دوست و مهرآور و مداراگر است و هماره «به داد تو شد بسته دست بدی، به گرزت گشاده ره ایزدی» اما آنگاه که پای وطن در میان است، تاریخ ایران و ایرانی سندی است که ایرانی پای مام میهن چگونه می‌ایستد و آن جزایر مألوف همیشه پارسی 85 میلیون جمعیت و 85 میلیون جفت چشم دل‌نگران دارد که «چنین گفت با سرفرازان رزم، که ما سر نهادیم یک‌سر به بزم».

2. در کتاب قدرت برتراند راسل مناسبات جهان حول محور قلدری و اقتدارجویی تبیین می‌شود. هر که قلدرتر و از قدرت بهره‌مندتر، موجه‌تر و متشخص‌تر! او تأکید دارد اگر مارکس حرکات جامعه را حول محور ثروت می‌انگارد یا اگر فروید منشأ شهوت را محرک جماعت می‌شناساند، نیروی قدرت به نحوی اقناع‌گر میدان‌دار همه مناسبات است. قدرت از نظر مارکس وبر، اقتدار تحمیل اراده خود بر دیگران است. 

حال باید توجه کرد در جهان نابرابر برخی قدرت‌ها با نزدیک‌شدن به هم و تعریف منافع مشترک سعی در اعمال نظر خود بر دیگران دارند، اما اینکه این مانور چقدر مشروع و اخلاقی و عادلانه و شرافتمندانه است، محل تعلیل و تأمل است.

3. حال تجزیه‌و‌تحلیل وقایع در برهه کنونی کار شگرفی نیست. تراژدی قدرت در منطقه خاورمیانه منشوری چندضلعی است که با وقایع یک سال اخیر بی‌رابطه نیست. ایران پای مظلومیت فلسطین ایستاده و قدرت‌ها هم با هم بسته‌اند. با جمعی از دنباله‌های رسانه‌ای که دروغ و تزویر را سر دست گرفته‌اند، معانی را تغییر می‌دهند و حقایق را در سطحی وسیع دست‌کاری می‌کنند. امروز همه‌چیز مثل روز روشن است، اما به عمد گلوی کسانی بر اختلاف گشوده می‌شود که آشفتگی و تفرقه را راهبرد تأمین منافع نامشروع خود در منطقه می‌دانند.

4. جهان تلخ ما در گیرودار هنگامه‌ای است که هیمه آتش ترور و خشونت و صلح‌ستیزی و سلاخی حقوق بشر به دست یک رژیم اشغالگر علیه مردمی بی‌دفاع اعم از کودک و زن به خاک‌و‌خون کشیده شده است، طرح موضع صلح‌شکن و تنش‌زای مالکیت دروغین جزایر سه‌گانه ایرانی توسط اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس پیام‌های معناداری دارد!

5. دیرینگی و ریشه‌داری ایران درباره جزایر سه‌گانه پاره تن وطن از دوران هخامنشی تاکنون بر هیچ محقق بی‌طرف و اندیشه‌ورز دوراندیشی پوشیده نیست. پیشینه تاریخی تعلق جزایر سه‌گانه به دولت ایران و اعلام اقتدار و حاکمیت ایران بر این جزایر از دیرباز تعلق این جزایر را نه‌فقط در نقشه‌های چاپ‌شده از سال ۱۸۸۷ به بعد بریتانیا که جزیره ابوموسی و دو تنب با رنگ پرچم ایران مشخص شده است، بلکه در همه اسناد و مدارک پیشینی نیز محرز است و با وجود موضع غلط و جعلی فعلی، انگلستان نیز همواره تا ابتدای قرن بیستم میلادی جزایر سه‌گانه را متعلق به ایران می‌دانسته است.

6. از سوی دیگر، نزدیکی جزایر مورد اختلاف به ساحل و سایر جزایر ایرانی نیز با عنوان اصل تجارت سرزمینی قابل طرح است همان‌گونه که دیوان بین‌المللی دادگستری این مبنا را در اختلاف میان فرانسه و انگلستان درباره جزایر Uminqires و uecrehou که نزدیک ساحل فرانسه واقع شده‌اند، مورد تأیید قرار داده است.

7. اظهار‌نظر و حمایت اتحادیه اروپا در مسئله حاکمیت جزایر سه‌گانه مصداق بارز دخالت در تمامیت ارضی ایران و برخلاف بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد است. همچنان که در اصول مختلفی همچون ماده ۸ کنوانسیون مونت ویدئور درباره حقوق و وظایف دولت‌ها و رأی دیوان بین‌الملل دادگستری در قضیه نیکاراگوئه در تاریخ ۲۶ ژوئن ۱۹۸۶ هر نوع مداخله مستقیم یا غیرمستقیم در امور داخلی یا خارجی کشور دیگر را صریحا منع و محکوم کرده است.

8. از سوی دیگر بررسی حقوقی این مواضع نشان می‌دهد که در اصل ادعای انگلستان و امارات مبنی‌بر اشغالگری جزایر از جانب ایران غیرقابل طرح و غیرقابل قبول در مجامع حقوقی است؛ زیرا در حقوق بین‌الملل اصلی با عنوان اصل (اظهارات متناقض، قابل استماع نیست) وجود دارد که طبق آن دولت انگلستان نمی‌تواند از یک سو در تمامی گزارش‌ها و نقشه‌های رسمی خود حاکمیت ایران را تأیید کند، از سوی دیگر آن را بی‌اعتبار جلوه دهد.

9. به قول وزیر محترم خارجه، رویکرد «اختلاف‌ انداز و حکومت کن» مشی تاریکی است که رسوایی آن در عرصه جهانی بارها به اثبات رسیده و سزاوار است کشورهای همسایه ایران با توجه به ریشه‌ها و پیشینه‌ها از افتادن در ورطه سیاست‌های استعماری اجتناب کنند و با هوشمندی و موقع‌شناسی دوست و دشمن واقعی در منطقه را تمایز بخشند.

10. وجدان جامعه آزاد و شرافتمند باید نسبت به یادآوری حقوق و تکالیف و مسئولیت‌های بین‌المللی دلالت کنند و سیاسیون سوداگر را از موضع‌گیری‌های مداخله‌جویانه ناقض حقوق بین‌الملل و برخلاف عدالت بر حذر دارند. جهان با صلح و عدالت و متکی‌ بر احترام به حقوق زیباتر و دوست‌داشتنی‌تر خواهد بود. احترام به حقوق بین‌الملل بر پایه مشروعیت بین‌المللی و توجه به مالکیت و حاکمیت دولت‌ها متکی بر اسناد و مدارک معتبر تاریخی نقطه عزیمت صلح و همگرایی برای جهانی عادلانه‌تر است. توجه کنیم که سلطه‌گر همیشه درصدد توجیه باطل و ظلم خود است، اما خرد جهانی و مطالبه وجدان‌های بیدار است که خوی تعدی و گردن‌کشی را نرم و راهوار می‌سازد. فردوسی یادمان داده که چنین در صلح پایدار باشیم و بر حق و داد استوار که:

«ز ما باد بر جان آن کس درود/ که داد و خرد باشدش تار و پود»