|

در معنا و کارکرد انتصاب استاندار بلوچ

دولت پزشکیان در ابتکاری تاریخی پس از ۴۵ سال، استانداری بلوچ را برای سیستان و بلوچستان منصوب کرد. این انتصاب، نشان از تعهد ایشان به نگاهی شمول‌گرا از هویت ملی دارد که آن را در ایام انتخابات در مقام نقد نگاه‌های تبعیض‌آمیزی که محدودیت‌هایی برای سطح مشارکت سیاسی نخبگان اقوام سنی‌مذهب اعمال می‌کردند، مطرح می‌کرد.

عبدالوهاب شُهلی‌بُر 

 

دولت پزشکیان در ابتکاری تاریخی پس از ۴۵ سال، استانداری بلوچ را برای سیستان و بلوچستان منصوب کرد. این انتصاب، نشان از تعهد ایشان به نگاهی شمول‌گرا از هویت ملی دارد که آن را در ایام انتخابات در مقام نقد نگاه‌های تبعیض‌آمیزی که محدودیت‌هایی برای سطح مشارکت سیاسی نخبگان اقوام سنی‌مذهب اعمال می‌کردند، مطرح می‌کرد. دستگاه رسمی دولت این نگاه را تحت عنوان گفتمان وفاق ملی در حالی صورت‌بندی کرده است که واردکردن مردمی که به هر دلیلی در گذشته در حاشیه سیاست و قدرت رسمی بودند، می‌تواند یکی از مهم‌ترین نمودهای آن باشد. یکی از مصائب شکل‌گیری دولت- ملت شبه‌مدرن در ایران، تعریف برخی اقوام در حاشیه و نه متن هویت ملی است که تأثیرش بر الگوی حکمرانی استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان و...

طی حدود ۹ دهه گذشته این بوده که این استان‌ها ابژه‌ای برای حکومت‌کردن بودند و نه سوژه‌ای که خود بخشی فعال و زایشگر از حکمرانی باشند و برای مردم و نخبگان آنها نقشی برای توسعه کل سرزمین قائل شوند. در چنین پارادایم سیاسی‌ای این استان‌ها به عنوان استان‌هایی امنیتی تعریف می‌شدند که کسانی از بیرون متناسب با گفتمان و نظام ارزشی دولت در موقعیت‌های استاندار منصوب می‌شدند تا به اصطلاح بر مردمی بومی حکمرانی کنند. چنین وضعیت تاریخی‎‌ای مردم این مناطق را هم در ذهنیتی فرودست نگه می‌داشت که قدرت را نه از آن خود بلکه چیزی بیرون از خود تلقی می‌کردند که دنبال کنترل آنهاست. در استان سیستان و بلوچستان دولت‌های خاتمی و روحانی تلاش کردند با انتصاب استانداران غیربومی مردم‌گرا و تا حدودی حامل ارزش‌های دموکراتیک شکاف میان مردم و دولت را کاهش دهند تا فضا در استان تعدیل شود و بستر برای اجرای برنامه‌های توسعه‌گرا فراهم شود که تا حدودی موفق شدند و حس ایران‌گرایی در میان مردم بلوچ تقویت شد. واقعه ۸ مهر ۱۴۰۱، شکاف میان مردم و دولت را در استان افزایش داد و فضای اجتماعی برای جولان و یارگیری گروه‌های خشونت‌گرا فراهم شد. در این میان خون‌های بی‌گناه زیادی از مردم بی‌دفاع و نیز سربازان مظلوم وطن ریخته شد که هر وجدان بیداری را به درد می‌آورد. گفتمان جدیدی که پزشکیان در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح کرد‌، مورد استقبال گرم بخش قابل توجهی از تحصیل‌کردگان و روشنفکران بلوچ قرار گرفت و آن را فرصتی برای عبور استان از شرایط گسست‌‌های سیاسی و نیز اجتماعی یافتند. اینها دعوت فعالی از مردم برای شرکت در انتخابات و رأی به دکتر پزشکیان به عمل آوردند که موفق شدند و سطح مشارکت مردم استان به میانگین کشوری نزدیک شد.

انتصاب مهندس منصور بیجار، از مدیران باسابقه وزارت کشور، به عنوان دومین استاندار بلوچ در طول عمر جمهوری اسلامی، بعد از ۴۵ سال قابل توجه بود. اولین استاندار بلوچ دکتر غلامرضا دانش‌نارویی در دولت موقت بود که حدود شش ماه در این منصب ماندند، اما انتصاب دومین استاندار بلوچ واجد دو معنای مهم است:

۱. سیستان و بلوچستان و مردم بلوچ دیگر ‌ جایی برای حکمرانی‌ نشدند بلکه خود در جایگاه اعمال حکمرانی‌اند.

۲. اعتماد به عاملیت بلوچ در جایگاه عالی‌ترین مقام استانی دولت و به آزمایش گذاشتن توان و ظرفیت حکمرانی‌اش.

مهندس بیجار بهتر از هر کسی می‌داند که سپردن چنین مسئولیتی به ایشان از یک سو، مرهون گفتمان دولت و نیز همراهی برخی از نهادهای حاکمیتی و از سوی دیگر، مطالبه تاریخی مردم بلوچ برای ارتقای سطح مشارکت سیاسی‌شان در قدرت رسمی طی دهه‌های گذشته بوده است. بنابراین خیلی مهم است که ایشان این فرصت تاریخی را که برای خودشان و نیز مردم استان به وجود آمده است، قدر بدانند و تلاش کنند با شکل‌دادن یک تیم مدیریتی توسعه‌گرا از نخبگان بومی و نیز غیربومی، سطح دانش و نیز عملکرد بوروکراسی روزمره و نیز ناکارآمد استان را ارتقا دهند تا جهت‌گیری‌اش به جای اینکه حفظ و تداوم وضعیت موجود باشد، با نوآوری منجر به ارتقای عملکرد نهاد دولت شود. 

البته در این میان خیلی مهم است که نخبگان محلی خرده‌رقابت‌ها را کنار بگذارند و از استانداری که از جنس خودشان است، حمایت کنند تا عملکرد موفقی داشته باشد. همچنین با توجه به دسترسی‌ای که استاندار به اعضای هیئت دولت دارند، تلاش کنند که حضور کمی و نیز کیفی نخبگان استانی در ستاد وزارتخانه ارتقا یابد تا بتوانند نقشی تأثیرگذار در توسعه استانی و نیز ملی ایفا کنند. توسعه سیستان و بلوچستان که تحقق آن مهم‌ترین راه‌حل برای چالش‌های عدیده موجود است، از یک سو منوط به هژمونیک‌شدن طبقه متوسط نوگرای شهری در معادلات استان و از سوی دیگر، اجتماع‌محور شدن برنامه‌های کلان توسعه ملی است که در حال طرح‌ریزی یا اجرا هستند.

امیدوارم با رویکرد بدیعی که دولت پزشکیان در انتصاب نخبگان بلوچ در مناصب سطوح استانی و نیز ملی در پیش گرفتند، ذهنیت جمعی مردم بلوچ و نیز سایر ایرانیان نسبت به آنها از موقعیت حاشیه‌ای‌بودن به مرور گذر کند و مطابق طبع بلند این مردم و اهتمامی که برای ایران و توسعه آن دارند، بتوانند نقشی محوری ایفا کنند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها