|

ترامپ سابق، ترامپ عاقل؟

‌روز گذشته دونالد ترامپ با گذاشتن پیامی در شبکه اجتماعی خود، ضمن تشکر از مایک پمپئو و نیکی هیلی، به ترتیب وزیر خارجه و سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد در زمان ریاست‌جمهوری او، اعلام کرد هیچ‌یک از آن دو را در کابینه جدید خود به کار نمی‌گیرد.

‌روز گذشته دونالد ترامپ با گذاشتن پیامی در شبکه اجتماعی خود، ضمن تشکر از مایک پمپئو و نیکی هیلی، به ترتیب وزیر خارجه و سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد در زمان ریاست‌جمهوری او، اعلام کرد هیچ‌یک از آن دو را در کابینه جدید خود به کار نمی‌گیرد. این در حالی است که در چند روز اخیر شایع شده بود‌ پمپئو در دولت جدید ترامپ متصدی پست کلیدی وزارت دفاع خواهد شد. درخصوص پیام رئیس‌جمهور منتخب آمریکا مبنی بر مشارکت‌ندادن پمپئو و هیلی، تحلیل‌هایی ارائه شده که شاید برجسته‌ترین آن، این باشد که آن دو مقام برجسته کابینه نخست ترامپ از مهره‌های کلیدی دولت پنهان بوده‌اند که قصد داشتند گفتمان ترامپ مبنی بر «اول آمریکا» و نیز راه‌نینداختن جنگی جدید را به بیراهه ببرند و موجب شکست نهایی آن شوند.

فارغ از هر تحلیلی مبنی بر چیستی و چرایی تصمیم جدید ترامپ‌ که البته جا دارد به‌طور مستقل به آن پرداخته شود، آنچه موضوع این یادداشت است، فرصت‌انگاری تصمیم مزبور و ضروری‌شمردن اغتنام آن است. در مقدمه باید یادآور شویم که پمپئو وقتی به وزارت خارجه ترامپ منصوب شد که قبل از آن ریاست سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) را بر عهده داشت. او که درسش را در دانشگاه خوب خوانده بود، از همان دوران جوانی علاقه به کارهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی داشت و آنچه کم داشت آشنایی عمیق به ظرایف و پیچیدگی‌های روابط بین‌الملل و دیپلماسی بود. این بود که در مقام جدید که الزامات خاص خود را طلب می‌کرد، نتوانست حداقل نقش پلیس خوب را بازی کند. مصداق بارز این ناتوانی قائل‌شدن 12 پیش‌شرط برای مذاکره با ایران بود؛ پیش‌‌شرط‌هایی که تکلیف بما‌لایطاق می‌نمود و طرح آن اگر از سوی کسی غیر از شاگرد اول (پمپئو) نمی‌بود، ناشی از جهل مرکب طرح‌کننده آن ‌بود. این پیش‌شرط‌ها به قدری شاذ و نشدنی (حداقل قبل از انجام هر گفت‌وگویی) بودند که از سوء‌نیت پمپئو هم حکایت می‌کرد. اما آن زمان اگر چنین گفته می‌شد و در تحلیلی عمیق، الهام‌گرفته از منویات دولت پنهان قلمداد می‌شد، تحلیلگر در عداد دایی‌جان‌ ناپلئون‌باوران قرار داده می‌شد.و اما پمپئو تنها کارگزاری نبود که از بی‌تجربگی سیاسی ترامپ نهایت سوءاستفاده را کرد و رئیس خود را در اتخاذ مواضع صحیح در سیاست خارجی به‌ویژه در رابطه با ایران گمراه کرد، بلکه صاحب بالاترین منصب دپپلماتیک، خانم نیکی هیلی نیز با او‌ دست‌کم در این مورد، همدست بود. 

در بیان ضدیت نام‌برده با ایران، همین‌قدر کفایت می‌کند که او با نام‌بردن از ایران کهیر می‌زد و در همین دور هم که نامزد ریاست‌جمهوری از حزب جمهوری‌خواه شده بود، روی ضدیت با ایران به‌عنوان عامل رأی‌آوری حساب خاصی باز کرده بود.

تصمیم ترامپ بر عدم به‌کارگیری دو عنصر افراطی و ضدایرانی به هر دلیل و انگیزه‌ای که باشد فی‌نفسه خبر خوشایندی است.

پیشنهاد نگارنده که عمرش را در حرفه دیپلماسی صرف کرده، این است که مقامات ذی‌صلاح، از‌جمله سخنگوی وزارت خارجه‌ یا در صورت مصلحت سخنگوی دولت، با زبانی دیپلماتیک و از موضع عزت نسبت به تصمیم مزبور اقبال نشان دهند و آن را علامتی دال بر نمایان‌شدن اراده ناظر بر عقلانیت در مدیریت آتی کاخ سفید بدانند که می‌تواند بعضی موانع انسانی را از سر راه گفت‌وگوهای سازنده ایران و آمریکا بردارد و راه را برای برداشتن قدم‌های بعدی هموار کند.