|

آنچه «سیاست» را می‌سازد

«هیچ‌کس نمی‌دانست میزان تولید چقدر بوده است‌... آنچه آدم می‌دانست، این بود که در هر فصل تعداد افزون از شماری پوتین بر روی کاغذ در حال تولید بود، اما نیمی از جمعیت اقیانوسیه پابرهنه بودند».

«هیچ‌کس نمی‌دانست میزان تولید چقدر بوده است‌... آنچه آدم می‌دانست، این بود که در هر فصل تعداد افزون از شماری پوتین بر روی کاغذ در حال تولید بود، اما نیمی از جمعیت اقیانوسیه پابرهنه بودند».

 (1984– جورج اورول)

آقای پزشکیان در بازدید از شهر کتاب در حاشیه کتاب «1984» نوشت: «قول می‌دهم با مردم صادق باشم و وعده دروغ ندهم» و ظاهرا نیز تاکنون چنین کرده است. چنان‌که مثلا در همین روزها درباره صرفه‌جویی در مصرف گاز صادقانه به مردم می‌گوید: «من در خانه لباس گرم می‌پوشم، دیگران هم می‌توانند این کار را انجام دهند». اما آیا این وجه مثبت از رفتار مسئولان دولتی به‌عنوان کارویژه نظام حکمرانی کفایت می‌کند؟‌ همین دو سال قبل بود که آقای اوجی، وزیر نفت دولت سیزدهم، گفته بود: «دمای خانه خودم را بیشتر از 21 تا 22 درجه نمی‌کنم. وارد منزل که می‌شوم سریع لباس گرم می‌پوشم و نمی‌گذارم اسراف شود» (1401‌/10/21). صداقت و راست‌گویی بدون آن صفات ضروری دیگر کاربدستان نظام حکمرانی یعنی دانش، اراده و توانایی، امکان بهروزی و سعادت شهروندان را بعید و ناملایمات زندگی آنان را تشدید می‌کند. چنان‌که مثلا در صورت تداوم این روند، سال آینده دولتمردان با کمال صداقت و بی‌رودربایستی، توصیه به گذاشتن کرسی و استفاده بیشتر از پتو و لحاف برای مقابله با سرما و چراغ گردسوز و علا‌‌الدین برای روشنایی و پخت غذا و... خواهند کرد. اما آیا این روش حکمرانی اقتصادی قابل دوام است و در جهان هوش مصنوعی و ابر‌شهرهای دیجیتالی، دهشتناک نیست؟! 

اگر مشکل یک امر تکنیکی و تکنولوژیک مثلا افت فشار فلان نیروگاه یا کمبود موقتی انرژی و... باشد، می‌توان از مردم خواست چند هفته و چند ماه را تحمل و با صرفه‌جویی گذران کنند تا مشکل مرتفع شود. اما اگر معضلات عمیق و ساختاری است که چنین است (عدم سرمایه‌گذاری و منفی‌شدن رشد موجودی سرمایه بخش نفت و گاز از سال 1389 و قیمت‌گذاری دستوری و افزایش مصرف و...)، از توصیه و خواهش آبی گرم نمی‌شود.

اکنون سؤالی که ستاد هماهنگی اقتصادی دولت باید به آن پاسخ دهد، این است که چرا به اینجا رسیده‌ایم و به این سرعت به دوران زیر «کرسی»نشینی و استفاده از منقل و زغال نزدیک می‌شویم؟‌ گام اول رفع ابر‌چالش ناترازی حامل‌های انرژی و سایر ناترازی‌ها، پاسخ به چرایی این وضعیت و آسیب‌شناسی آن است؛ اینکه کدام راهبردها و سیاست‌ها کشور را به اینجا کشانده است‌ و این صرفه‌جویی و امساک و خوابیدن با ژاکت در زمستان و احتمالا باد‌زدن با باد‌بزن در تابستان تا کی ادامه خواهد داشت و زمان «زندگی معمولی» کی فرا‌می‌رسد؟‌ بدون پاسخ به این پرسش‌ها و ارائه راهکار مشخص و ملموس، نمی‌توان با توصیه‌های صادقانه، امید به کسب اعتماد جامعه و همراه‌شدنش با دولت در مسیر صرفه‌جویی را داشت.

مهلت هم بسیار اندک است، چنان‌که وزیر امور خارجه به‌صراحت عنوان می‌کند ‌در مهر سال آتی و پایان زمان قطع‌نامه 2231، «اگر توافق جدیدی حاصل نشود، ما با یک شرایط بحرانی مواجه خواهیم شد» (27/8). زودتر از آن اما به نظر‌ شروع به کار دولت تندرو‌ جدید آمریکاست و فشارهای شدیدی که به احتمال زیاد بر اقتصاد کشورمان به‌ویژه درحوزه تولید و صدور نفت و گاز وارد می‌شود و افزایش ناترازی‌ها و کمبودها را در پی خواهد داشت. در‌واقع یکی از علل ناترازی‌های حوزه‌های مختلف اقتصادی، اعم از ناترازی تجاری، بانکی، بودجه‌ای و...، فشارهای تحریمی است که از اواخر دهه 80 خورشیدی آغاز و با وقفه‌ای یکی‌ دو‌ساله دوباره از سال 97 ادامه یافته و در آینده نزدیک باید انتظار تشدید آنها را داشت.

ساختار اقتصادی که به‌شدت به نفت گره خورده و تولید و صادرات غیر‌نفتی آن هم آغشته به رانت انرژی ارزان است (پتروشیمی، محصولات شیمیایی، فولاد، سیمان و...) و منبع دیگر درآمدی آن یعنی «مالیات» نیز متکی به طبقات حقوق‌بگیر و کسب‌وکارهای کوچک و بنگاه‌های صنعتی متوسط بخش خصوصی و نه بنیادها، نهادها و... است، می‌بایست قاعده و قابلیت «انعطاف» در سیاست خارجی و مناسبات داخلی بر آن حاکم و اصل در آن کاهش تنش‌ها و رفتار متعارف بین‌المللی و رضایت اجتماعی باشد. در غیر این صورت، علاوه‌بر تشدید ناترازی‌های اقتصادی که مثلا خود را در کسری بودجه هزارو ‌800 هزار میلیارد تومانی سال آتی که یک‌سوم رقم بودجه است‌ نشان خواهد داد (نایب‌رئیس کمیسیون تلفیق بودجه مجلس- 24/8)، در روابط داخلی و بین‌المللی نیز می‌تواند به تضعیف هر‌چه بیشتر سرمایه اجتماعی و منافع ملی منجر شود. این ضرورتی است که در دو گفتار وزیر اقتصاد و رئیس سازمان امور مالیاتی در همین دو‌ سه روز اخیر به‌خوبی نمایانگر است. چنان‌که وزیر اقتصاد عنوان می‌کند که برای غلبه بر رشد اقتصادی پایین و تورم بالا، به‌ عنوان دو معضل اصلی اقتصاد کشور، «تنها نباید به درآمدهای نفتی اتکا کرد و باید به ابزارهای دیگری مانند تقویت سرمایه فیزیکی، نهادی و اجتماعی روی آوریم» (همتی- 26/8 ). ‌یا رئیس سازمان امور مالیاتی که می‌گوید: «برای افزایش سهم مالیات در درآمدهای دولت، نه‌تنها همراهی بدنه اجرائی لازم است، بلکه همراهی و هماهنگی اقشار مختلف مردم نیز حیاتی است» (27/8). آنچه اکنون بسیار ضروری است، ارائه یک تحلیل جامع از اوضاع کشور و مسائل و مشکلات آن و تعریف سیاست‌ها و راهکارهای اضطراری با زمان‌بندی حتی‌الامکان مشخص و مورد توافق سطوح حاکمیتی است. راست‌گویی و پرهیز از «دروغ» اگر‌چه اصل اخلاقی بسیار ارزشمندی است، اما آنچه خروج از جهان 1984 اورولی را ممکن می‌کند، گریز از تنفر و دشمن‌سازی و فقر و عقب‌ماندگی است. در‌واقع صداقت در صورت عجین‌شدن با دو مؤلفه دیگر یعنی ممانعت از شر دشمنان (امنیت سرزمینی) و خشک‌سالی (توسعه اقتصادی) است که قدرت و «سیاست» را در معنای بهروزی و سعادت آدمیان می‌سازد (سیاست همان اخلاق در سطح جمعی و اخلاق نیز سیاست در سطح فردی است. احیای علوم سیاسی، حسین بشیریه). دوام و بقای این تمدن چندهزارساله مرهون این هم‌آمیزی است: «اهورامزدا! این کشور را از دشمن، خشک‌سالی و دروغ دور بدار» (دعای داریوش اول، کتیبه تخت جمشید).