|

تأثیر یارانه سوخت بر فرهنگ کار؛ سفری به سراوان

به شهر سراوان که وارد می‌شوید، تعداد بسیار زیاد دکه‌های فروش بنزین در خیابان‌های اصلی‌ که شهر را زشت کرده، از اولین چیزهایی است که توجه را به خود جلب می‌کند.

به شهر سراوان که وارد می‌شوید، تعداد بسیار زیاد دکه‌های فروش بنزین در خیابان‌های اصلی‌ که شهر را زشت کرده، از اولین چیزهایی است که توجه را به خود جلب می‌کند. یک دبه 20‌لیتری 300 هزار تومان. گفته می‌شود‌ با نزدیک‌شدن به مرز پاکستان، قیمت بالا می‌رود. حضور جوانان در این دکه‌ها نشانه‌ای از درآمد بالای خرید و فروش بنزین است. تعداد گلخانه‌های تولید محصولات جالیزی مانند خیار، گوجه، بادمجان و‌... در شهر سراوان و شهرستان‌های مجاور زیاد است. گفته می‌شود ‌مهم‌ترین انگیزه برای ایجاد گلخانه، دریافت سهمیه سوخت و کسب سود از محل آن است. در جای‌جای شهر اجرای طرح لوله‌کشی گاز در جریان است. کارگران افغان نیروی اصلی در این طرح هستند؛ چون حقوق متعارف ماهانه حول‌و‌حوش 10 میلیون تومان برای جوانانی که به درآمدهای هنگفت در کسب‌وکار بنزین و گازوئیل خو گرفته‌اند هیچ جاذبه‌ای ندارد.

نخلستان و تجارت خرما

نخلستان‌های زیبا و سرفراز جلوه‌ای از زیبایی‌های منطقه هستند که به سراوان و شهرها و روستاهای اطراف سرسبزی و زندگی بخشیده‌اند. هرچند با مراقبت‌های شهرداری سراوان نخل‌های شهر هرس شده و مرتب‌اند و تحسین بیننده را برمی‌انگیزند، ولی از سراوان که به سمت شهرستان گلشن (جالق سابق) یا کلپورگان و... می‌روید، نخل‌های هرس‌نشده با برگ‌های زرد‌شده و حتی نخل‌های سوخته و خشک‌شده سبب افسوس و حسرت می‌شود. مردم این مناطق می‌گویند ‌جوانان به کار در نخلستان‌ها اصلا علاقه‌ای ندارند و صرفا سالخوردگان به نخلستان‌ها رسیدگی می‌کنند و نیروی کار آنها کافی نیست. با وجود این، هنوز صادرات خرما از فعالیت‌های مهم منطقه است که تداوم آن در خطر قرار دارد. در کنار برخی از جوی‌های آبی که از قنات‌ها تغذیه می‌شوند، زباله جمع شده و مشخص است که تداوم این شرایط به سلامت نخلستان‌ها آسیب وارد می‌کند.

ترک تحصیل

برخی از معاملات سوخت، درآمدهای نجومی روزانه ده‌ها میلیون تومانی کسب می‌کنند. این درآمد باد‌آورده آسیبی جدی به فرهنگ کار در مناطق مرزی وارد کرده است. اقشار مختلف جامعه، زن و مرد، کودک، جوان و پیر، بی‌سواد و تحصیل‌کرده، به کسب‌وکار و معاملات بنزین و گازوئیل روی آورده‌اند. حتی گروهی از افراد شاغل و دارای پایگاه اجتماعی خوب نیز در این‌گونه معاملات مشارکت دارند. آموزش و تحصیل بسیار کم‌ارزش شده و ترک تحصیل و افت تحصیلی شدید دانش‌آموزان در مقاطع متوسطه دوم، متوسطه اول و حتی ابتدایی چشمگیر است. متأسفانه آمار ترک تحصیل استان‌ها در دسترس نیست، ولی در سال 1402 میزان ترک تحصیل در مقطع ابتدایی بیش از صد هزار نفر و در مقاطع متوسطه اول و متوسطه دوم به ترتیب بیش از 

200 هزار و 500 هزار نفر بوده است. گرایش جوانان به کارهای آسان‌تر (پر‌خطر) با درآمدهای بالا سبب شده‌ از سنین کودکی به رانندگی وانت‌بار یا حمل‌ونقل بنزین و گازوئیل مشغول شوند‌. در سال‌های اخیر حوادث دلخراش سوختگی و مرگ ناشی از سوخت‌بری و رانندگی خطر‌آفرین در جاده‌ها در میان جوانان افزایش درخور توجهی داشته است. در مقابل، بنگاه‌ها برای یافتن نیروی کار با مشکل جدی مواجه شده‌اند. نیروی کار متخصص به‌شدت کمیاب است. بخش بزرگی از نیروی متخصص استان را ترک می‌کنند. به‌علاوه مهارت و تخصص بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی پایین است. از سوی دیگر، مزد نسبتا پایین بنگاه‌های کوچک و متوسط و حتی بزرگ مانعی جدی برای جذب و حفظ نیروی کار است. بنگاه‌ها عموما با مشکل جابه‌جایی فراوان نیروی کار دست به گریبان هستند. اگر کسی به ناگزیر شغلی را در بنگاهی می‌پذیرد، علاقه‌ای به تداوم کار ندارد و مترصد است که در فرصتی مناسب، با یافتن کاری با درآمد بالاتر، بنگاه را ترک کند.

در نهایت بنگاه‌ها با مشکل پایین‌بودن بهره‌وری نیروی کار مواجه هستند. صنایع دستی استان نیز از آسیب تجارت سوخت در امان نمانده است. با افزایش درآمد خانوار بر اثر معاملات گازوئیل و بنزین، شمار زنان و دخترانی که به‌طور سنتی به سوزن‌دوزی و کار سفال مشغول بوده‌اند، به‌شدت کاهش یافته است.

طرح رزاق

طرح رزاق که برای قانونی‌کردن صادرات سوخت توسط مرز‌‌نشینان در استان سیستان‌و‌بلوچستان به اجرا گذاشته شده، به خانواده‌های بلوچ که در نوار مرزی ساکن هستند و کارت ملی دارند، اجازه می‌دهد ‌در هر هفته مقدار معینی گازوئیل به پاکستان صادر کنند. اکثر مردم کارت رزاق خود را به واسطه‌ها می‌دهند و در ازای آن پول دریافت می‌کنند. یکی از ساکنان به نویسنده گفت که روز گذشته در ازای یک هفته استفاده از کارت رزاق او، چهار‌میلیون‌و 500 هزار تومان گرفته است. به این ترتیب یک خانوار مرزی از طریق کارت رزاق ماهانه 18 میلیون تومان درآمد دارد. اگر این خانوار پنج عضو داشته باشد، با احتساب یارانه نقدی در ماه، بدون انجام هیچ کاری، در حدود 20 میلیون تومان درآمد دارد. در چنین شرایطی مردان به کارهایی با درآمدهای معمولی حدود 10، 15 میلیون تومان هیچ گرایشی نشان نمی‌دهند.

نرخ بالای بی‌کاری در میان زنان تحصیل‌کرده

در سال 1402 نرخ بی‌کاری زنان با تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در استان سیستان‌و‌بلوچستان نزدیک به صفر بوده است (به ترتیب 0.7 و 0.6 درصد). به عبارت دیگر، کل زنان بی‌سواد و بخش اعظم زنان کم‌سواد، غیر‌فعال هستند. در‌حالی‌که نرخ بی‌کاری در میان زنان دارای تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد و بالاتر که عموما به دنبال مشاغل رسمی در ادارات و مؤسسات بزرگ هستند، بسیار بالا‌ست (به ترتیب 69.3 و 18.9 درصد). نرخ بی‌کاری مردان دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر در استان 1.4 درصد است. این آمار نشان می‌دهد‌ در استان سیستان‌و‌بلوچستان تقاضا برای مردان متخصص بالا‌ست، ولی محدودیت نسبتا شدیدی برای اشتغال زنان تحصیل‌کرده وجود دارد.

کلاف سردرگم و گره‌های کور

بدون تردید معاملات سوخت، منابع مالی درخور توجهی را به منطقه وارد کرده و برخی خانوارها را از فقر نجات داده؛ اما کسب درآمد بالا، گرایش به کار در مشاغل متعارف را به‌شدت ضعیف کرده است. عادت به درآمد بالا آثار منفی بلند‌مدتی بر فرهنگ کار و تلاش در منطقه خواهد داشت و مانعی مهم بر سر راه سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی در فعالیت‌های مختلف اقتصادی ایجاد خواهد کرد.

حل این مشکل، راهکار ساده و فوری ندارد. در صورت تداوم وضع موجود، توقف معاملات سوخت در منطقه به رکود شدید اقتصادی، گسترش فقر و نارضایتی بسیار شدید منجر خواهد شد که ممکن است پیامدهای اجتماعی داشته باشد. اقتصاد منطقه به کسب چنین درآمدی معتاد شده است. اگر در سال‌های آینده رفع تحریم‌ها، بروز رونق اقتصادی و بهبود فضای کسب‌وکار در کشور زمینه مناسبی را برای تعدیل قیمت بنزین و گازوئیل‌‌ و از میان رفتن درآمد حاصل از معاملات سوخت در منطقه ایجاد کند، وابستگی به درآمد حاصل از خرید و فروش سوخت به تدریج کاهش می‌یابد و نیروی کار به سمت مشاغل متعارف در فعالیت‌های مختلف اقتصادی تمایل خواهد داشت.