|

مشارکت سیاسی حلال مشکلات اقتصادی است

حمیدرضا حاج‌بابایی، نایب‌رئیس مجلس شورای اسلامی، چند روز پیش درباره ضرورت هرچه باشکوه‌تر برگزار‌کردن راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن گفته بود برای اینکه بتوانیم تحریم‌ها و حلقه ننگین گرانی و تورم را درهم بشکنیم و مردم ما زندگی بهتری داشته‌ باشند، باید در این مراسم حضوری گسترده داشته‌ باشیم.

حمیدرضا حاج‌بابایی، نایب‌رئیس مجلس شورای اسلامی، چند روز پیش درباره ضرورت هرچه باشکوه‌تر برگزار‌کردن راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن گفته بود برای اینکه بتوانیم تحریم‌ها و حلقه ننگین گرانی و تورم را درهم بشکنیم و مردم ما زندگی بهتری داشته‌ باشند، باید در این مراسم حضوری گسترده داشته‌ باشیم. بی‌تردید حضور مردم در صحنه و نقش‌آفرینی آگاهانه آنان در تحولات اجتماعی، یک سرمایه بزرگ و ارزشمند ملی است. حماسه بزرگ و ماندگار سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر مظلوم و سال‌ها بعد حماسه ماندگار دوم خرداد و حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری که بالاترین نرخ مشارکت سیاسی را از سال ۵۸ تاکنون محقق کرده است، همه و همه در سایه حضور پربرکت مردم در میدان شکل گرفته و خلق شده‌اند. از این‌رو ایرادی بر سخنان حاج‌بابایی وارد نیست. اما در نگاهی عمیق‌تر و به‌ویژه با تأمل در مواضع و رفتار سیاسی ایشان و همفکران‌شان، نکات متعددی درباره همین چند جمله ایشان به ذهن خطور می‌کند که در زیر به چند مورد اشاره می‌کنم:

۱. حاج‌بابایی در شرایطی سه عبارت تحریم، تورم و زندگی مردم را کنار هم می‌گذارد که در ‌سال‌های گذشته همفکرانش بارها و بارها با عباراتی از نوع «تحریم نمنه‌دی» بر بی‌اثر‌بودن تحریم پای فشرده و همواره عامل بروز تورم و دشواری‌های معیشتی را سوء‌تدبیر مسئولان (البته مسئولان دولت قبلی!) معرفی کرده‌‌اند و نیز هر فردی ‌که همفکران او را به دامن‌نزدن بر آتش تحریم توصیه می‌کرد، با اوصافی نظیر ترسو، نفوذی و غرب‌گرا می‌نواختند. اما اینک فحوای سخنان او این است که تحریم عامل تشدید تورم شده‌ و در سایه این دو پدیده شوم، معیشت مردم مختل شده‌ است. پس باید گفت حق با همان افراد دلسوز و دوراندیش بوده‌ است.

۲. حاج‌بابایی به رابطه نزدیک بین میزان حضور مردم و کاهش شدت دشواری‌های معیشتی اشاره می‌کند. مخاطب خواهد پرسید مگر در سال‌های پیش چنین حضوری در کار نبود که این دشواری‌ها بروز کرده‌اند؟ و قطعا نتیجه خواهد گرفت که وی درباره این رابطه اغراق می‌کند. چنین قضاوتی آنان را به سمت این باور هدایت خواهد کرد که دل‌مشغولی امثال ایشان، نه حل مشکلات معیشتی مردم، بلکه بهره‌برداری سیاسی از همراهی مردم است.

۳. سخنان حاج‌بابایی این توقع برحق را برای مردم ایجاد خواهد کرد که اینک که مراسم بزرگداشت روز ۲۲ بهمن با‌شکوه هرچه تمام‌تر برگزار شد‌ و مردم به‌اصطلاح کم‌فروشی نکردند، مسئولان هم کم‌فروشی نکنند‌ و در نتیجه باید مطابق وعده او، دشواری‌های معیشتی رو به کاهش بگذارد‌‌ و تورم دورقمی لجام‌گسیخته گریبان مردم دردمند را رها کند. نکته شایان تأمل این است که گوینده در استدلال خود، نه شرط دیگری مطرح می‌کند‌ و نه به وقفه زمانی طولانی اشاره می‌کند. پس مردم محق خواهند بود ‌مدعی وی شوند. درست مثل سیاست‌مداری که به مردم وعده می‌دهد ‌اگر او را انتخاب ‌کنند، فلان امکانات را برایشان فراهم خواهد کرد. بدیهی است در صورت محقق‌نشدن این وعده، مردم خود را بازی‌خورده خواهند دانست.

۴. حاج‌بابایی می‌گوید حضور مردم مهم است و می‌تواند حلال مشکلاتی بزرگ باشد. درحالی‌که اتفاقا همفکران او در سال‌های گذشته بزرگ‌ترین بی‌اعتنایی‌ها را به حضور مردم داشته‌ و با محدود‌کردن حق انتخاب مردم، حضور آنان در انتخابات را به حداقلی نگران‌کننده رساندند.‌ طرفه اینکه آنان نه‌تنها از این خانه‌نشینی مردم نگران نشده‌اند، بلکه حتی گاه‌و‌بیگاه شادمانی خود را هم ابراز کرده‌اند؛ زیرا این خانه‌نشینی موجب شده‌ همفکران آقای حاج‌بابایی با کمترین رأی عنوان نمایندگی مردم را کسب کرده و راهی خانه ملت ‌شوند.

۵. برخی همفکران حاج‌بابایی، به شهادت مواضعی که در چند سال گذشته گرفته‌اند، تفاوتی جدی بین دو شیوه حضور مردم در صحنه قائل هستند؛ آنان از حضور در راهپیمایی‌ها و تجمع‌ها‌ بیشتر از حضور ‌پای صندوق‌های آرا ذوق‌زده می‌شوند. بهترین شاهد این مدعا، این است که چند سال پیش وقتی رئیس‌جمهوری وقت از امکان برگزاری همه‌پرسی بر اساس اصل ۵۹ قانون اساسی سخن گفت، چنان زبان به طعن و لعن او گشودند که گویی مرتکب ذنب لایغفر کفرگویی شده‌ است! درحالی‌که همان موقع هم حضور شکوهمند مردم پای صندوق همه‌پرسی می‌توانست حلال مشکلات و سرمایه‌ای برای آینده کشور باشد. گفتنی است همان زمان روزنامه‌ای که مواضعی نزدیک به ایشان دارد، به دنبال برگزاری شکوهمند راهپیمایی ۲۲ بهمن آن سال و در جواب رئیس‌جمهوری وقت، تیتر زد که‌ «این هم رفراندوم»!

شاید علت انتخاب این سیاست یک بام و دو هوا از سوی این افراد، قابل‌ مصادره بودن تجمعاتی از نوع راهپیمایی باشد؛ زیرا بسیار دیده‌ می‌شود که آنان نظرات خود را به‌عنوان خواسته‌های مردم بیان می‌کنند، درحالی‌که همان مردم روح‌شان هم خبر ندارد. نگارنده فقط می‌تواند امیدوارانه و صبورانه منتظر روزی باشد که سیاسیون و قدرتمندان کشور به اهمیت حضور آگاهانه مردم در صحنه تحولات اجتماعی پی برده‌ و با صداقت هرچه تمام‌تر، در محضر ولی‌نعمتان خود قدردان پاکی، صفا و صمیمیت آنان بوده و خود را خادم و نه قیم مردم بدانند.