غم یک ملت فراتر از داغ فرزند
در پی حادثه جانسوز واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان مدرسه تیزهوشان کرمان و آسمانیشدن تعدادی از نوجوانان نخبه و آیندهساز ایران، در اقدامی پسندیده خانم زهرا پزشکیان به نمایندگی از رئیسجمهور برای عرض تسلیت و دلجویی به دیدار خانوادههای بهسوگنشسته رفت.
در پی حادثه جانسوز واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان مدرسه تیزهوشان کرمان و آسمانیشدن تعدادی از نوجوانان نخبه و آیندهساز ایران، در اقدامی پسندیده خانم زهرا پزشکیان به نمایندگی از رئیسجمهور برای عرض تسلیت و دلجویی به دیدار خانوادههای بهسوگنشسته رفت. در فیلم کوتاهی که از آن دیدار در رسانهها پخش شده است، صحبتها و پیامهای یکی، دو نفر از مادران داغدیده برای آقای پزشکیان واجد اهمیت فراوان و نشاندهنده بلوغ فکری و فرهنگی مردمی است که سرنوشت ایران و ملت برایشان مهمتر از غم و اندوه هجرت جانگداز و نابهنگام فرزندان دلبندشان است. بخشی از سخنان یکی از مادران فهیم چنین است:
«این مملکت خیلی نخبه دارد، خیلی آدم فهمیده دارد، میزها را از آدمهای بیسواد بگیرید. خواهش میکنم فرمان را به دست آدمهای کاربلد بدهید تا مملکت را به مقصد برسانند، ما داریم سقوط میکنیم، چرا این را نمیفهمند. کسانی بر سر میزها نشستهاند که نه فهم آن را دارند، نه مسئولیت دارند و نه سواد. من واهمهای ندارم که شغلم را از دست بدهم؛ من پزشک هستم و شغل من در مغز من است. این مردم خیلی ارزششان بیشتر از اینهاست. این مردم سواد دارند، وفا دارند، این کشور ثروت دارد، اندیشه دارد، فکر دارد، نابغه دارد و... ما به این امید به پزشکیان رأی دادیم که از اینها استفاده کند».
این سخنان دردمندانه که از شهری دور از پایتخت و مرکز حکمرانی کشور بیان میشود، حاوی چند نکته مهم، ارزشمند و قابل توجه است:
1- در این پیام غرورآفرین، مادری که در ماتم و اندوه لباس عزا بر تن دارد، هیچ سخن و گلایهای برای ازدستدادن فرزندش بر زبان نمیآورد تا بتواند شجاعانه دغدغهها و نگرانیهای یک ملت و آینده ایران را بازگو کند. حتی نگران آینده شغلی خود نیست تا به مسئولان بگوید که جبران خسارت و اندوه بیپایان او در ازدستدادن پاره تنش فقط بهروزی و نیکبختی ملت ایران و عبور کشور از حکمرانی ناکارآمد است.
2- سخنان دلسوزانه آن بانوی ارجمند بیانگر آن است که مردم بهخوبی از شرایط اداره کشور آگاهاند و از رئیسجمهور و دولت درخواست غیرمتعارف ندارند. تقاضای آنها نه به روابط خارجی و تحریمها ارتباط دارد و نه به مشکلات و بحرانهای اقتصادی و ناترازیهای متعدد در کشور، بلکه صرفا تجدیدنظر در بهکارگماری نیروهای شایسته به جای مدیرانی است که با توصیه افراد ذینفوذ و نهادهای خارج از دولت بر مناصب و تیترهای حکمرانی نشسته و از سواد و تجارب و صلاحیتهای کافی برخوردار نیستند. درخواستی ممکن و تقاضایی منطقی و پیامی رسا و روشن که نیازمند اهتمام دولت و دستگاههای نظارتی و بسترسازی مناسب برای حضور نخبگان و شایستگان در مسئولیتهای اداره کشور است.
3- در این مجال مغتنم شایسته است نگاهی گذرا، نقادانه و پندآموز به برگزاری اردوهای گوناگون دانشآموزی و دانشجویی و آزاد در کشور بیندازیم. در سه دهه گذشته اردوهایی مانند راهیان نور یا اردوهای زیارتی، علمی و تفریحی با چالشها و پیامدهای ناگواری همراه بوده است. هر سال اخبار نگرانکنندهای از حوادث دلخراش پیشآمده برای دانشآموزان و دانشجویان عزیز در اجرای اردوهای مذکور منتشر میشود اما عبرتآموز نبوده است. طی سالیان گذشته صدها جوان و نوجوان از دختران و پسران ایران در مسیر اردوها جان خود را از دست داده و خانوادههای زیادی به سوگ نشستهاند اما همچنان مسئولان ذیربط بر اجرای این اردوهای ناامن اصرار دارند.
اینک شایسته و بایسته است که وزرای آموزش و پرورش و علوم با جدیت و مسئولیتپذیری و با اتخاذ سیاستها و تدابیر لازم از اجرای چنین اردوهایی تا زمان فراهمشدن شرایط مطلوب از جمله مدیریت و برنامهریزی علمی و دقیق، تأمین وسیله نقلیه مطمئن (که غالبا حوادث را به گردن معیوببودن خودروها میاندازند) و جادهها و مسیرهای استاندارد و... جلوگیری کنند. بدون تردید غفلت از این مسئولیت در گام نخست متوجه وزرای دولت و سپس مدیران ذیربطی است که با هر انگیزه و نیتی اقدام به برگزاری چنین اردوهایی میکنند و باید در مقابل ملت پاسخگو باشند که پاسدار، امانتدار و نگهبان جان انسانهایی هستند که تحت مدیریت آنها قرار دارند.
اکنون که رئیسجمهور با اقدام ارزشمند خود، علاوه بر ابراز تسلیت حضوری و همدردی با داغدیدگان حادثه از پیام آنها مستقیما آگاه شده است، پاسخی روشن، عملی و سریع به درخواست آنها بدهد و با تجدیدنظر در انتصاباتی که اخبار نگرانکننده آن در سطح وسیع و نقش افراد ناصالح و نالایق بر واگذاری کرسیها و مدیریتهای کلیدی به گوش میرسد، تسلیبخش اندوه خانوادههای سوگوار و ملت ایران باشد.