|

شلیک نهایی به جام جم

در خبرها بود که معاونت سیما سرپرست شبکه اینترنتی جام‌ جم را منصوب کرد. این یعنی انحلال و پایان شبکه جهانی جام جم بعد از ۲۷ سال فعالیت که حدود دو دهه آن در اوج بود. اعمال مدیریت ناآشنا به نیازها و ذائقه مخاطب یعنی اینکه شبکه جهانی جام جم تنها رسانه عام، فرهنگی و اجتماعی فارسی‌زبانی را که برای ایرانیان و فارسی‌زبانان خارج از کشور بسیار آشنا و صمیمی بود، به‌جای تقویت مدیریت، برنامه‌ریزی صحیح و برقراری ارتباطات به‌روز، از یک شبکه ماهواره‌ای فراگیر با پوشش کامل مناطق هدف به بستر پخش اینترنتی تبدیل کنند؛ کاری که با مقدماتی سه‌ چهارساله مانند کم‌توجهی و نادیده‌گرفتن مقتضیات مخاطب آن سوی مرزها شروع شد و درست زمانی که دیگران با اهداف و مطامع سیاسی و فرهنگی خاص به دنبال جلب مخاطب ایرانی و فارس‌زبان هستند، به آن جامه عمل پوشاندند.

شلیک نهایی به جام جم

سعید فانیان-مدرس و فعال رسانه: در خبرها بود که معاونت سیما سرپرست شبکه اینترنتی جام‌ جم را منصوب کرد. این یعنی انحلال و پایان شبکه جهانی جام جم بعد از ۲۷ سال فعالیت که حدود دو دهه آن در اوج بود. اعمال مدیریت ناآشنا به نیازها و ذائقه مخاطب یعنی اینکه شبکه جهانی جام جم تنها رسانه عام، فرهنگی و اجتماعی فارسی‌زبانی را که برای ایرانیان و فارسی‌زبانان خارج از کشور بسیار آشنا و صمیمی بود، به‌جای تقویت مدیریت، برنامه‌ریزی صحیح و برقراری ارتباطات به‌روز، از یک شبکه ماهواره‌ای فراگیر با پوشش کامل مناطق هدف به بستر پخش اینترنتی تبدیل کنند؛ کاری که با مقدماتی سه‌ چهارساله مانند کم‌توجهی و نادیده‌گرفتن مقتضیات مخاطب آن سوی مرزها شروع شد و درست زمانی که دیگران با اهداف و مطامع سیاسی و فرهنگی خاص به دنبال جلب مخاطب ایرانی و فارس‌زبان هستند، به آن جامه عمل پوشاندند.

 

این اتفاق در‌حالی در داخل می‌افتد که این روزها خبر از شروع به کار شبکه فارسیجانی تی‌آرتی (TRT) ترکیه و همچنین بازگشت شبکه فارسی من‌و‌تو به صحنه فعالیت و جذب مخاطب در میان است، این تصمیم مدیریتی در زمانی این‌چنینی و با نظر‌داشت جمیع ابعاد قطعا غیرکارشناسی است و بسیار عجیب به نظر می‌رسد.

 

اینکه اعتراضات سال ۱۴۰۱ و تضییقات فراهم‌شده، در آن سوی آب‌ها بر میزان مخاطبان خارج از کشور تأثیر منفی گذاشته است، تردیدی نیست ولی توانمندی‌ها و امتیازات شبکه ایرانی جام جم از ابتدا با دیگر شبکه‌های فارسی‌زبان قابل مقایسه نبوده و نیست. از‌ جمله موارد قابل ذکر اینکه:

 

 فراهم‌بودن پهنه و گستره پخش شبکه در اروپا، آمریکا و آسیا با اختصاص و تفکیک سه شبکه که تلاش داشتند با درکی محیطی و تطبیق زمانی برنامه‌ها (کنداکتور) متناسب با زمان منطقه و محل اقامت مخاطب، تنظیم و پخش شود.

 

 مخاطبان در هرکجای جهان امکان ارتباط زنده در برنامه‌های مختلف را داشتند و ارتباطی نزدیک‌تر و کاربردی‌تر حاصل می‌شد.

 

 دسترسی شبکه به فرهیختگان، اندیشمندان و هنرمندان داخل کشور یک مزیت برای شبکه و رقابت‌ناپذیر برای دیگر شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان بود.

 

 در اختیار داشتن و دسترسی به آرشیو بسیار گسترده صداوسیما و محصول سال‌ها تولیدات شبکه‌های سیما در همه حوزه‌ها امتیازی خاص و انحصاری در اختیار بوده است که سرمایه‌ای بزرگ به شمار می‌رود.

 

 ایرانیان خارج از کشور به دلیل داشتن فرهنگ و اصالت تاریخی و تمدنی ایرانی در هرکجا که باشند، با همه تأثیری که از جغرافیای محیطی می‌پذیرند، همچنان شباهت‌های زیادی با ایرانیان داخل و تفاوت‌های درخور‌ توجهی با مردمان کشورهای محل سکونت خود دارند. خانواده همچنان در میان غالب ایرانیان یک اصل است و هم‌وطنان ما همچنان خانواده‌محور هستند. برای پخش و استفاده از تولیدات فرهنگی، تلویزیون می‌تواند رسانه خوبی برای خانواده‌ها باشد ولی درباره شبکه اینترنتی چنین چیزی نیست.

 

 اصولا پخش برنامه‌های تلویزیون در بستر وب و از طریق اینترنت به‌جای پخش ماهواره‌ای به هر دلیل که باشد، در یک تراز و قابل مقایسه نیست. شما یک خط را در اختیار دارید که در میان میلیون‌ها مورد محتوایی مشابه، چندان قابل اعتنا نخواهد بود. دست‌کم تا امروز این شیوه پخش نتوانسته که مشابه یک برودکاست ماهواره‌ای عمل کند و مورد پذیرش قرار گیرد و رقیبی در برابر دیگران تلقی شود.

 

 به‌راستی کدام کشور را سراغ داریم که تنها شبکه بین‌المللی به زبان اصلی مردمش را که به قصد هم‌وطنان و هم‌زبانان آن کشور تدارک دیده شده و برای خود سابقه و ارتباطاتی فراهم کرده است، به دلایلی نامعتبر و برداشت‌های غیر‌کارشناس همه سوابق و تجربیات ارتباطات و سرمایه‌های سال‌ها فعالیتش، به این نحو نادیده گرفته شود. شاید گفته شود که این صرفا یک تغییر شکل در پخش است ولی حد‌اقل دانش رسانه‌ای و نیز توجه به سوابق کار و موارد اقدامات مشابه در دیگر کشورها، ناپختگی و غیرحرفه‌ای‌بودن چنین تصمیمی را برملا می‌کند.

 

گاهی برخی مسئولان و دست‌اندرکاران صداوسیما هزینه‌بر‌بودن و کم‌مخاطب‌بودن شبکه را دلیل تبدیل وضعیت و به نوعی تعطیلی غیر‌رسمی آن برشمرده‌اند. خوشبختانه صداوسیما به عنوان یک رسانه عام و فراگیر همواره در معرض دید مخاطبان و نقادان و کارشناسان قرار دارد و مخاطبان شاهد چگونگی کارکرد و میزان مطلوبیت یا عدم مقبولیت کارکرد این دستگاه عظیم و پرهزینه هستند.

اگر بحث بر سر کم‌شدن مخاطب است، باید گفت بنا‌بر اقرار مدیران رسانه و همه کارشناسان سال‌هاست که صداوسیما مرجعیت رسانه‌ای خود را در بسیاری از حوزه‌ها از دست داده است و کم‌شدن مخاطب در مقایسه با سال‌های گذشته درباره شبکه‌های داخلی نیز اتفاق افتاده است، درباره تعدادی از شبکه‌هایی که به زبان‌های خارجی برای خارج از ایران پخش می‌شود، نیز این نکته صدق می‌کند که می‌توانند شبکه یا شبکه‌های موازی و مشابه را تعطیل کنند و بر تنوع و کیفیت چند شبکه دیگر بیفزایند.

 

درباره بالا‌بودن هزینه‌ها در صداوسیما که بحث درستی است، علاوه‌بر حذف شبکه‌های موازی و مشابه با حذف فعالیت‌هایی که اصالتا تکلیف صداوسیما نیستند و نیز تعدیل نیروهای فراوانی که در سال‌های گذشته اغلب بدون امتحان و تخصص لازم به کار گرفته شده‌اند و نیز جلوگیری از ورود بی‌رویه نیروها در این حوزه، خدمت اساسی به سازمان و نیز دولت از بابت بودجه عمومی کرد. سال‌هاست که کارمندان بازنشسته صداوسیما درباره حقوق پایین خود معترض هستند و از این بابت به شیوه‌های مختلف مشکلات خود را به اطلاع مدیریت سازمان رسانده و می‌رسانند، بنابراین اگر پرهزینه‌بودن صداوسیما را یادآور می‌شوم، منظورم تداوم به‌کارگیری و نیز انباشت نیروهای انسانی در سال‌های گذشته است، نه سطح دستمزدها. از طرف دیگر صرف هزینه‌هایی است که به دلیل تعریف رسانه عام و فراگیر صوتی تصویری و انحصاری‌بودن صداوسیما در این وظیفه و رسالت سازمانی نمی‌گنجند.

 

نکته حائز اهمیت و لازم به یادآوری، موقعیت خاص شبکه جهانی جام جم به لحاظ فارسی‌بودن، ایرانی‌بودن و ارتباط مؤثر داشتن با ایرانیان به‌ویژه سال‌های اوج فعالیت این شبکه از تأسیس در سال ۱۳۷۶ تا حدود دو دهه فعالیت است که بدون‌تردید مهم‌ترین راه و امکان ارتباطی کشور با ایرانیان خارج بوده است. متأسفانه در‌حال‌حاضر نهادی مؤثر، سازنده و فعال در ارتباط با ایرانیان خارج از کشور فعال نیست. در مدت بیش از یک دهه گذشته در دولت‌های گذشته نیز ساز‌و‌کار دقیق و درستی در این زمینه فراهم نبوده است. دولت حاضر هم آن‌قدر ناترازی به ارث رسیده را معرفی می‌کند که بعید است گوش شنوایی درباره این ناترازی و ساماندهی ارتباط با ایرانیان خارج از کشور داشته باشد.

 

امیدوارم با توجه به حساسیت موضوع و اهمیت مردم ایران در هرکجای جهان، توجهات به این موضوع نیز جدی‌تر اعمال و برای ساماندهی و عقب‌‌نیفتادن رسانه انحصاری و موظف صداوسیما، همچنین ارتباط نزدیک‌تر با ایرانیان که سرمایه‌های پر‌افتخار و ارزشمند این آب‌و‌خاک هستند، برنامه‌ریزی شود.