تاریخ شکست
«افسار یابوها را روی تکیهگاه درشکه بند کرد. فاق تنبانش را جلو کشید و همه سکههایی را که در جیبش بود روی آن خالی کرد. یابوهای خوابآلود و خسته که سرهایشان رو به پایین خم شده بود، به آرامی قدم برمیداشتند. پاهایشان را روی گردوخاکهای جاده میکشیدند. گردوخاک سرتاپای یابوها، درشکه و درشکهچی را پوشانده بود.
شرق: «افسار یابوها را روی تکیهگاه درشکه بند کرد. فاق تنبانش را جلو کشید و همه سکههایی را که در جیبش بود روی آن خالی کرد. یابوهای خوابآلود و خسته که سرهایشان رو به پایین خم شده بود، به آرامی قدم برمیداشتند. پاهایشان را روی گردوخاکهای جاده میکشیدند. گردوخاک سرتاپای یابوها، درشکه و درشکهچی را پوشانده بود. از اینرو رنگ درشکه و یابوها پیدا نبود و از پشت این گردوخاک، تنها چشمها و دندانهای درشکهچی بود که برق میزد». این آغاز داستان «در جاده» از یاشار کمال است که در کتاب «تفتان زرد» منتشر شده است. یاشار کمال از مشهورترین نویسندگان ترکیه است و مجموعه داستان «تفتان زرد» از آثار اولیه او به شمار میرود. این کتاب اخیرا با ترجمه عارف جمشیدی در نشر رایبد منتشر شده است.
مترجم در ابتدای اثر، یادداشتی مختصر درباره زندگی و جایگاه یاشار کمال در ادبیات ترکیه نوشته است. کمال، نویسنده کُرد اهل ترکیه است که بهخصوص با رمان «اینجه ممد» شناخته میشود. او با نوشتن بیش از سی رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه از مهمترین نویسندگان ادبیات ترکیه محسوب میشود و بسیاری از آثارش به زبانهای متعددی ترجمه شدهاند. کمال نویسندهای است که در داستانهایش به وضعیت اجتماعی و سیاسی پیرامونش توجه دارد. او نیز همچون تمام نویسندگان ادبیات رئالیستی، به اجتماع توجه زیادی داشت و به دلیل نوشتهها و سخنرانیهایش با سرکوب حکومت ترکیه هم مواجه شده بود. یاشار کمال بهعنوان یک نویسنده کُرد، از مخالفان سرسخت حکومت ترکیه بود و آشکارا از نحوه رفتار حکومت ترکیه با کردها انتقاد میکرد و به همین خاطر چندین بار دستگیر و زندانی شده بود. نام اصلی یاشار کمال، کمال صادق گوگچلی است. او در سال 1932 متولد شد و اولین نویسنده ترکیه بود که نامزد جایزه نوبل ادبی شد و جوایز متعددی در ترکیه و کشورهای دیگر به دست آورد.
یاشار کمال هنوز کودک بود که پدرش به قتل رسید و خودش نیز در همان دوران بر اثر یک حادثه چشم راستش را از دست داد. او در آغاز بهعنوان شاعر وارد عرصه ادبیات شد و شعرهایش را در مجلات منتشر کرد. او خیلی زود هم وارد فعالیتهای سیاسی شد و در هفدهسالگی برای اولین بار دستگیر شد و در نهایت در سال 1950 به زندان محکوم شد. همچنین بهعنوان روزنامهنگار و گزارشگر با مطبوعات هم همکاری داشت. یاشار کمال در آغاز دهه پنجاه میلادی بهعنوان داستاننویس مشهور شد و اتفاقا برخی از آثار مهم آن دورهاش در همین کتاب «تفتان زرد» به چاپ رسیده است. اما آنچه موجب شهرت جهانی کمال شد، رمان «اینجه ممد» بود که در سال 1955 منتشر شد. او کمی پس از این بهصورت تماموقت به نویسندگی پرداخت و تا زمان مرگش آثار زیادی منتشر کرد که برخی از آنها در صحنههای تئاتر هم اجرا شدهاند. همانطور که مترجم «تفتان زرد» هم اشاره کرده، جهتگیریهای سیاسی و حملات یاشار کمال به صاحبان قدرت در آثارش هم دیده میشود و همه اینها سبب شد تا او در سال 1995 نیز به زندان محکوم شود که این حکم به دلیل کهولت سن تعلیق شد. کتاب «تفتان زرد» شامل دوازده داستان است که همگی در اقلیم فلات آناتولی و در میانه قرن بیستم میگذرند. کمال در این داستانها روایتی از محرومیتهای سرزمین محبوبش به دست داده و داستان ناگفته انسانهای گمنام آناتولی را شرح داده است. در بخشی از خود داستان «تفتان زرد» میخوانیم: «خورشید به نوک تپه رسید. همهجا غرق در روشنایی... و آفتاب که بر بندیلها و ساقه کشتها میتابید... هزاران بلکه صدها هزار ساقه گندم درهمتنیده میدرخشیدند. چهره بندیلبندان خاکآلود شده و شرشر عرق از صورتشان جاری است. چهارگوش مزرعه زیر آتش آفتاب میسوزد. چهره عثمان زیر زل آفتاب لاغرتر به نظر میرسد و چشمهای درشتش تنگ شدهاند... عرق از پیراهنش بیرون میزند. سرزندگی صبح! اما اکنون گامهای کوچکش به هم میپیچند. چیزی نمانده که از حال برود و بیفتد زیر سم یابو... عثمان مقاومت میکند. خاک نیز بهسان آهن گداخته است. عثمان با هر قدمی که روی زمین میگذارد از جا میپرد. برای همین کمی عجیب راه میرود. زنان بندیلبند، تا زمان رفت و برگشت یابوها با دهانهای باز رو به آسمان زیر آفتاب روی بندیلها دراز کشیده و خستگی درمیکنند».
«سرود دوبلین و نمایشنامههای دیگر» عنوان کتابی است نوشته کانر مکفرسن که با ترجمه پرستو غفاری در نشر رایبد منتشر شده است. در این کتاب بهجز نمایشنامه «سرود دوبلین»، سه نمایشنامه دیگر با نامهای «به دیدنم بیا»، «سرریز رودخانه» و «اداره بنادر» منتشر شده است. مکفرسن نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان تئاتر و فیلم است که در سال 1971 در دوبلین متولد شد. او در دانشگاه دوبلین تحصل کرد و در همان دوره نخستین نمایشنامههایش را منتشر کرد. او از چهرههای شاخص نمایشنامهنویسی معاصر ایرلند به شمار میرود که آثار و کارهایش با اقبالی گسترده روبهرو شدهاند. در بخشی از توضیحات خود کتاب درباره چهار نمایشنامه این کتاب آمده: «آدمها با گذشتههایی که همواره در فاصله و نزدیکاند و شهر به شهر، خیابان به خیابان، قدم به قدم، لیوان به لیوان و نفس به نفس در پیشان میآیند، چه میکنند؟
آدمهایی که از یک گذشته، یک زندگی و یک تاریخ شکست گریختهاند و باز هم هر آن که سر برمیگردانند یا به پیرامونشان نظر میکنند، همه آنچه پشت سر گذاشتهاند را در حال و آیندهشان میبینند، آنقدر بختیار هستند که بتوانند به هر جانکندنی، ویرانیهای سالیان از پس سالیان را بالاخره و برای همیشه بگذارند و درگذرند؟ کانر مکفرسن در سرود دوبلین و نمایشنامههای دیگر، در مسیر سنت درامنویسی ایرلندیهای معاصر، زندگی همین آدمها را برابر ما گذاشته و نمایشنامههایش را بر مبنای همین پرسشها شکل و قوام داده است. مردم آثار مکفرسن، ناقهرمانان دورانی هستند که غرق در تباهی سعی داشتهاند فرار کنند، درحالیکه نمیدانند هر بار که میگویی این آخرین بار است، گویی در نقطه آغاز همان اولین بار ایستادهای، با این تفاوت که در گذر عمر تن و جان، مرگ ایستاده در میزند».