|

دولت از پرداخت مدل جدیدی از تسهیلات بانکی خبر داد

وام خرید شب عید

ابتدا از وام خرید مسکن و خودرو به وام ودیعه مسکن و خرید لوازم خانگی رسیدیم، کمی بعد ماجرا به خرید گوشت و مرغ و حتی لباس قسطی رسید و امروز باید وام بگیریم تا بتوانیم آجیل و میوه شب عیدمان را بخریم. روایت تلخ کاهش قدرت خرید به نقطه‌ای رسیده که درست در همان روزی که بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور خط فقر برای یک خانواده چهار‌نفره را حداقل 25 میلیون تومان اعلام می‌کند، در آن سو مدیرکل دفتر خدمات عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت از اختصاص وام به خریداران شب عید خبر می‌دهد؛ آن‌هم فقط 20 میلیون تومان! این در حالی است که همین چند سال پیش زمانی که ایده وام ودیعه مسکن مطرح شد، مردم آن را رویدادی ناگوار خواندند که نشان می‌داد امید و انتظار در جامعه به چه سطحی رسیده که مردم دیگر نه‌تنها توان خرید خانه ندارند، بلکه در اجاره یک سرپناه حداقلی هم با مشکل مواجه هستند. اما امروز انگار دیگر چشم‌ها به دیدن تابلوها و بیلبوردهایی با عبارت «فروش اقساطی» سردر قصابی، لباس‌فروشی، خشکبارفروشی و حتی لوازم آرایشی و بهداشتی عادت کرده است. با این حساب به نظر می‌رسد فاصله چندانی با دریافت وام خرید موز، آرد یا شیر نداشته باشیم. اما بدتر این است که کاهش قدرت خرید تنها یک سوی ماجراست؛ سوی دیگر فشار این دست وام‌های دستوری به سیستم بانکی ناتراز ماست که دست‌کم در سال‌‌ها اخیر نتیجه‌ای جز اضافه برداشت و نهایتا افزایش تورم نداشته است. حالا وام 20میلیونی اقلام شب عید هم قرار است صرفا از طریق اعتبارسنجی و بدون ضامن، بدون سود و بدون وثیقه پرداخت شود.

وام خرید شب عید

ابتدا از وام خرید مسکن و خودرو به وام ودیعه مسکن و خرید لوازم خانگی رسیدیم، کمی بعد ماجرا به خرید گوشت و مرغ و حتی لباس قسطی رسید و امروز باید وام بگیریم تا بتوانیم آجیل و میوه شب عیدمان را بخریم. روایت تلخ کاهش قدرت خرید به نقطه‌ای رسیده که درست در همان روزی که بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور خط فقر برای یک خانواده چهار‌نفره را حداقل 25 میلیون تومان اعلام می‌کند، در آن سو مدیرکل دفتر خدمات عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت از اختصاص وام به خریداران شب عید خبر می‌دهد؛ آن‌هم فقط 20 میلیون تومان! این در حالی است که همین چند سال پیش زمانی که ایده وام ودیعه مسکن مطرح شد، مردم آن را رویدادی ناگوار خواندند که نشان می‌داد امید و انتظار در جامعه به چه سطحی رسیده که مردم دیگر نه‌تنها توان خرید خانه ندارند، بلکه در اجاره یک سرپناه حداقلی هم با مشکل مواجه هستند. اما امروز انگار دیگر چشم‌ها به دیدن تابلوها و بیلبوردهایی با عبارت «فروش اقساطی» سردر قصابی، لباس‌فروشی، خشکبارفروشی و حتی لوازم آرایشی و بهداشتی عادت کرده است. با این حساب به نظر می‌رسد فاصله چندانی با دریافت وام خرید موز، آرد یا شیر نداشته باشیم. اما بدتر این است که کاهش قدرت خرید تنها یک سوی ماجراست؛ سوی دیگر فشار این دست وام‌های دستوری به سیستم بانکی ناتراز ماست که دست‌کم در سال‌‌ها اخیر نتیجه‌ای جز اضافه برداشت و نهایتا افزایش تورم نداشته است. حالا وام 20میلیونی اقلام شب عید هم قرار است صرفا از طریق اعتبارسنجی و بدون ضامن، بدون سود و بدون وثیقه پرداخت شود.

فشار بیشتر به منابع بانکی با وام‌های دستوری

محمدحسین قمری، مدیرکل دفتر خدمات عمومی وزارت صمت، به مهر خبر داد مردم با اعتبارسنجی از طریق بانک‌ها می‌توانند چه در نمایشگاه‌های بهاره و چه در حدود ۲۷ هزار فروشگاهی که برای فروش شب عید ثبت‌نام کرده‌اند، در اسفندماه خرید کنند و پول آن را در اردیبهشت پرداخت کنند. هرچند او هیچ توضیحی نداده که تا اردیبهشت چه اتفاقی قرار است وضعیت مالی متقاضایان وام را متحول کند که یکباره بتوانند وام دو ماه پیش‌شان را بازپرداخت کنند! اما همچنان گفته که فعلا بانک تجارت، بانک قرض‌الحسنه مهر ایران و یک مجموعه اعتباری آنلاین مسئولیت اعتباردهی به متقاضیان را بر عهده گرفته‌اند. به گفته این مقام مسئول، سود اعتبار این طرح نیز برای مردم صفر درصد است و بانک تجارت ضمانت‌کننده این اعتبار ۲۰‌میلیون‌تومانی پس از اعتبارسنجی معرفی شده، به شکلی که هیچ‌گونه چک و سفته‌ای هم برای ضمانت نیاز نیست. طبق اظهارات او، بانک قرض‌الحسنه مهر ایران هم اعتبار ۱۵۰ میلیون‌تومانی با ضمانت الکترونیکی و به صورت اقساط شش‌ماهه به متقاضیان می‌دهد. ولی با تمام اینها هنوز مشخص نیست منابع مورد نیاز برای این وام از کدام محل قرار است تأمین شود؟ اصلا چرا بانک‌ها باید زیر بار چنین شرایطی بروند؟ و چه تضمینی برای مردم وجود دارد که در عمل و در هنگام مراجعه به سیستم بانکی واقعا با شرایطی که به آنان وعده داده شده، مواجه شوند؟

وام خرید شب عید، دو سرش زیان است

بهاءالدین حسینی‌هاشمی، کارشناس امور بانکی، دراین‌باره به «شرق» می‌گوید: «در مقطعی که هستیم، همه بانک‌ها به علت فشار تقاضا برای پول با کسری منابع روبه‌رو هستند و هیچ بانک ترازی را نمی‌توانید پیدا کنید. مصارف تمام بانک‌ها از منابع آنها بیشتر شده و برای اینکه مشمول جریمه بانک مرکزی نشوند، همه در تلاش هستند حساب‌شان را تا حدی تعدیل کنند. در چنین شرایطی، پرداخت این وام‌های خرد هم اصولا با توجه به ارزش پول و هزینه‌های پیگیری وصول مطالبات اصلا برای بانک‌ها مقرون‌به‌صرفه نیست. بانک‌ها باید مدت‌ها درگیر صادرات کارت در شرکت‌های خدمات کارت و... باشند. ضمن اینکه این وام یک وام مصرفی است و یک‌هفته‌ای خرج می‌شود. اگرچه مبلغ کمی دارد، اما برای گیرندگان آن بازپرداختش آسان نیست؛ چون در بودجه خانوار اثرگذار است؛ بنابراین به احتمال زیاد گیرندگان توان بازپرداخت نداشته باشند و این برای بانک‌ها یک نوع دیگری از هزینه را هم دارد؛ هزینه پیگیری مطالبات. برای بانک با این هزینه مقرون‌‌به‌‌صرفه نیست که به دنبال وصول این مطالبات برود».

این کارشناس می‌افزاید: «در واقع با این کار هم درآمدهای آینده مردم را از آنان می‌گیرند، هم باری روی دوش سیستم بانکی می‌گذارند. دست بانک‌ها را هم برای تأمین مالی واحدهای مولد اقتصادی می‌بندند. این کارها هم دو سر زیان است؛ هم برای متقاضی این وام و هم برای بانکی که آن را پرداخت می‌کند». جعفر خیرخواهان، کارشناس حوزه فقر و توسعه نیز دیگر کارشناسی است که درباره وام خرید شب عید با «شرق» به گفت‌وگو می‌نشیند. او ماجرا را از زاویه کاهش شدید قدرت خرید مردم بررسی و ماجرای «کشور کاسه به دستان» را روایت می‌کند.

بازخوانی یک تجربه

به گفته خیرخواهان، کشور بنگلادش زمانی که از هند جدا شد و ایران آن را پاکستان شرقی می‌خواند، چندین برابر ایران جمعیت و یک طبیعت ناسازگار داشته است. وضع آن‌قدر بد بوده که 

30، 40 سال پیش مردم این کشور به فقر شهره شده بودند. او ادامه می‌دهد: «همان زمان یک اقتصاددان به نام محمد یونس‌ شروع کرد و در این کشور وام‌هایی با مبالغ خرد داد؛ مثلا وام‌هایی در حد یک دلار تا افراد بسیار فقیر بتوانند خوراکی تهیه کنند یا با پس‌انداز چند وام بتوانند یک چرخ‌دستی برای کار فراهم کنند.اما همین کشور هم توانست خودش را از این وضع نجات دهد و حالا وضعیت درآمدش هر روز بهتر از روز قبل می‌شود. آن روزها و آن دوران حالا برایشان به تاریخ پیوسته و به سمت قدرت اقتصادی‌ شدن می‌روند. در مقابل ما زمانی سفره نفت و پول خوبی داشتیم و یک اقلیت دلسوز هم بودند که می‌گفتند به جای حیف‌ومیل این پول آن را سرمایه‌گذاری و پس‌‌انداز کنید. با این حال متأسفانه حرف‌هایشان خریدار نداشت و به جای سرمایه‌گذاری تا توانستیم پا را از گلیم‌مان درازتر کردیم و امروز مجبور هستیم سفره‌ای که با پول نفت و بدون پشتوانه تولید و اقتصاد سالم پر کرده بودیم، به زور کوچک و کوچک‌تر کنیم. 

سفره نفت جمع شد و توهماتش باقی ماند

به گفته خیرخواهان، زمانی با پول نفتی که داشتیم، می‌توانستیم این شعارها و حرف‌ها را پوشش دهیم، حالا خبری از آن پول نیست ولی هنوز همان رفتار سیاست‌گذاران اجرائی با مردم حفظ شده است. به اعتقاد این کارشناس نگرش سیاست‌مداران ما عوض نشده که وضعیت‌مان عوض شود. همان آدم‌های اجرائی قدیمی که پیش‌تر هم بلد نبودند اقتصاد را بدون نفت اداره کنند، امروز سر کار هستند و ما همچنان در آشفتگی و درهم‌ریختگی اقتصاد نفتی سابق‌مان هستیم؛ تا آنجا که دولت آن‌قدر سردرگم است که کار را به وام خرید آجیل و میوه شب عید رسانده است. او می‌افزاید: «در کشور ما زمانی فرد قدرت خرید خودرو داشته و حالا قدرت تعویض لاستیک همان خودرو را هم ندارد. هم‌زمان با این افولی که در مقایسه با گذشته خودش داشته، باید گسل تند اقتصادی ایجاد‌شده و رقم درآمدهای نجومی را هم بشنود و بپذیرد. عملکرد آقای رئیسی به درد همان دوران پول‌های نفتی ایران می‌خورد، نه امروز. امروز پول‌ها ته کشیده، ولی همچنان افرادی با همان طرز تفکر بر سر کار هستند».