تصمیمات یک سفیر و ورود کشور به بحران
عملکرد آقای کاظمیقمی، سفیر ایران در افغانستان، نشان داده است هیچوقت نباید تأثیر یک سفیر را کمتر از وزیر امور خارجه دانست؛
احسان الهیمقدم-کارشناس پژوهشکده کشاورزی پژوهشگاه زابل: عملکرد آقای کاظمیقمی، سفیر ایران در افغانستان، نشان داده است هیچوقت نباید تأثیر یک سفیر را کمتر از وزیر امور خارجه دانست؛ زیرا در لحظات حساس تاریخ، تصمیمات و روش پیشبرد سیاستها و تحلیل درست از آنچه دارد اتفاق میافتد، از طرف یک سفیر در کشور همسایه که اختیارات ویژه هم دارد، میتواند بر سرنوشت کشور و جامعه تأثیر عمیق بگذارد و کشور را بهسادگی وارد بحران کند. به جایی رسیدهایم که روزی نیست که مسئولان دولتی، نظامی و قضائی درباره مهاجران افغان صحبت نکنند. آقای کاظمیقمی کاری کرده است که قطعا در آینده، دوره سفیربودن و عملکردشان و تأثیر آن بر ایران در دانشکدهها در کتابهای تاریخی و روابط بینالملل تدریس خواهد شد.
واقعیت این است که ما در تحلیل درست و شناخت واقعی از دلایل سقوط جمهوریت در افغانستان و تحویل حکومت طی توافق دوحه از طرف آمریکا به طالبان دچار اشتباه شدیم و از ذوق و خوشحالی این سقوط از هول حلیم در دیگ افتادیم و کشور با بحران مهاجران مواجه شد.
در دوره جمهوریت در افغانستان، حامد کرزی و اشرف غنی به جای اینکه تلاش کنند جامعه مدنیای فارغ از قومگرایی تشکیل دهند، خودشان به طرف قومگرایی گرایش پیدا کردند و این اولین تَرَکها را در پایههای جمهوریت ایجاد کرد و در ادامه به جای توسعه کشور به فکر جنگ و جدال و حذف همدیگر بودند و محل زندگی رقیب سیاسی یا نظامی خود را بهعنوان محل قرارگرفتن طالبان و داعش به نیروهای آمریکایی گزارش دادند تا بمباران کنند و رقیبشان حذف شود. پولهایی که به جای توسعه افغانستان صرف هزینههای شخصی میشد، باعث شد همه چیز از هم پاشید و حمایت بینالمللی را هم از دست دادند. شاید تمام کسانی که میتوانستند تلاش کنند دکتر عبدالله به جای اشرف غنی رئیسجمهور شود، حسرت آن روزها را میخورند. گذر زمان نشان داد که دردسرهای افغانستان برای آمریکا ازجمله خودخواهی دولتمردان افغانستان و شخصی مثل اشرف غنی و امتیازدادن به قوم پشتون و عدم اطمینان آمریکاییها به سیاسیون افغانستان و همه اینها در فرارکردن آمریکا از افغانستان نقش داشت.
بخشی از اشتباهات ما درباره افغانستان مربوط به این بود که فکر کردیم چیزی شبیه عراق و خارجشدن آمریکا از آن منتظر ماست و همچنین تحریمهای ایران و تأمین دلار و تجارت در این موضوع نقش داشت و تفکراتی که طالبان را جنبش اصیل منطقه میدانست. هرچه پاکستان درباره طالبان سخت گرفت، ما آسان گرفتیم و امتیازات بدون حساب و کتاب داده شد تا طالبان به طرف ما بیایند؛ درحالیکه آنها با اعتقاد تمام راه خودشان را میروند. نبود شناخت درست از طالبان و ساختار قدرت قومی و قبیلهای در افغانستان و برتری قومی که در حکومت طالبان نیز ادامه دارد و حاضر به امتیازدادن نیست و در رقیبان سیاسی و نظامی طالبان نیز وجود دارد و حاضر به متحدشدن با هم علیه طالبان نیستند، وجه مشترکی است که در همه مردان سیاسی و نظامی در افغانستان وجود دارد و همیشه باعث فروپاشی میشود.
درحالحاضر آنچه بعد از طالبان برای ایران اتفاق افتاده، موضاعاتی مثل بحران مهاجران و هزینههای اجتماعی و اقتصادی، حملات داعش، حملات تروریستی چابهار در فروردین 1403، موضوع حقابه و تکمیل سدهای آبگردان از طرف طالبان در مرز ایران است که آب را به داخل افغانستان برمیگرداند. در واقع پیشبرد سیاستهای حکومت از طرف نماینده ویژه و سفیر باید در کنار تأمین منافع ملی کشور خیلی دقیق اجرا شود، درحالیکه به نظر میرسد در عمل دچار اشتباه شدهایم و در نتیجه دردسرهای افغانستان گریبانگیر ما نیز شده است. باید با انتخاب سیاست و راه درست کمتر از این موضوعات دچار آسیب شویم.