|

واکاوی جایگاه ایران در سوریه پسابشار طی گفت‌وگویی با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه

هر دولتی در دمشق باشد، باید بدهی ایران را بدهد

حکومت بشار اسد ارتباطی به محور مقاومت ندارد. محور مقاومت یک جریان اصیل است، ضمن آنکه یک جریان برحق هم هست

به دنبال سقوط حکومت اسد، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده سابق مجلس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ایرانیان خوشحال باشند. دیگر کسی حق ندارد دلار‌های ملت را برای حفظ تار‌های عنکبوت هزینه کند». همین نوشته او کافی بود که شاهد حملات و توهین‌ها به رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم باشیم.

هر دولتی در دمشق باشد، باید بدهی ایران را بدهد

‌عبدالرحمن فتح‌الهی: به دنبال سقوط حکومت اسد، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده سابق مجلس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ایرانیان خوشحال باشند. دیگر کسی حق ندارد دلار‌های ملت را برای حفظ تار‌های عنکبوت هزینه کند». همین نوشته او کافی بود که شاهد حملات و توهین‌ها به رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم باشیم. برای مثال آنجا که امیرحسین ثابتی، نماینده تندرو مجلس، در شبکه ایکس نوشت: «برای فهمیدن معنای نفوذ لازم نیست به دنبال اسناد سری و مخفی باشید، فقط بدانید کسی که سطح فهمش از مقوله امنیت ملی در حدی است که به همین وضوح مواضع اسرائیل را منتشر می‌کند، قبلا رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس جمهوری اسلامی بوده و امروز نیز در دانشگاه تدریس می‌کند». روزنامه کیهان نیز ستون گفت و شنود دیروز دوشنبه خود را به فلاحت‌پیشه اختصاص داده و با اشاره به اینکه «یکی از مدعیان اصلاحات که در میان اصلاحاتی‌ها به بی‌سوادی شهرت دارد و متأسفانه پیش از این نماینده مجلس هم بوده است، درباره سقوط حکومت سوریه توییتی زده که بی‌غیرتی و کاسه‌لیسی از آن می‌بارد!»، نوشت: «اگر رزمندگان اسلام به جنگ داعش نرفته بودند، باید در داخل کشور با آنها رو‌به‌رو می‌شدیم. یعنی این آدم‌نمای بی‌غیرت نمی‌داند که اگر داعشی‌ها آمده بودند علاوه بر قتل‌عام ملت، زنان و دختران مردم و خود او را به اسارت می‌گرفتند؟!». به نظر می‌رسد ادامه همین توهین‌ها بود که باعث شد این نماینده ادوار، بعدازظهر دوشنبه در توییت جدیدش، این‌گونه دست به قلم شود: «بنده خاندان اسد را یک تار عنکبوت می‌دانم، به همین دلیل یک دهه از عمرم را صرف پیگیری طلب‌های ایران از سوریه کردم و آن خاندان را از جریان اصیل و برحق مقاومت جدا می‌دانم. لذا مطلب قبلی را حذف و این‌گونه اصلاح می‌کنم». اما چه شد که فلاحت‌پیشه دست به این اصلاحیه یا تغییر توییت قبلی خود زد‌ و اساسا این تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل، چه نگاه و قرائتی از سوریه «پسابشار» دارد و آیا آن را «تهدید» یا «فرصتی» برای ایران می‌بیند؟ این سؤالاتی بود که محور گفت‌وگو با این استاد دانشگاه را شکل داد. آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل و مشروح این گپ‌و‌گفت است.

 

‌ جناب فلاحت‌پیشه، می‌دانم طی چند روز گذشته و به‌خصوص پس از سقوط حکومت بشار و خروجش از سوریه، گفت‌وگوهای مفصلی را با رسانه‌ها درخصوص نگاه و مواضع تهران درباره آنچه در سوریه گذشته است، داشته‌اید. اما می‌خواهم در این گپ‌و‌گفت با شما از موضع شخصی‌تری به مسائل ورود کنم و اولین پرسش من هم ناظر به چرایی تغییر یا اصلاح توییت قبلی‌تان است. واقعا چه شد که حشمت‌الله فلاحت‌پیشه دیروز (دوشنبه) توییتش را تغییر داد. چون درخصوص توییت قبلی‌تان از ثابتی به عنوان نماینده مجلس دوازدهم گرفته تا روزنامه کیهان با شما برخورد کردند. آیا موضوع به فشار یا تهدید و مسائلی از این دست بازمی‌گردد؟

ببینید، آنچه در توییت قبلی و همچنین در توییت جدیدم به آن اشاره کردم، همان چیزی بود که در تمام سال‌ها به آن باور داشتم. هم در دوره کاری‌ام و هم در تمام مصاحبه‌ها با شما و دیگر رسانه‌ها، بارها و بارها تأکید کرده‌ام که حکومت بشار اسد ارتباطی به محور مقاومت ندارد.

‌ به چه دلیل چنین باوری دارید؟

دلیلم این است که تا روز آخر برای حکومت و خاندان بشار اسد چیزی به‌جز حفظ قدرت اهمیت نداشت. اما محور مقاومت یک جریان اصیل است. ضمن آنکه جریان مقاومت یک جریان برحق هم هست. با این حال من در توییت خودم مشخصا به کلمه «سوریه» اشاره کردم. ولی همان‌طور که شما هم گفتید در طول این روزها به من بسیار ظلم و اجحاف شد و هم توهین و تحقیر و تخریب صورت گرفت. این در حالی است که بسیاری از افراد هم در همین مدت در تماس با من به شکل محترمانه‌ای، گلایه و انتقاد دوستانه خود را داشتند.

‌ چه شد که توییت جدیدی نوشتید؟

در کل به نظر می‌رسید که بسیاری دچار سوءتفاهم شدند و نوعی سوء‌برداشت از توییت اول من داشتند. به همین دلیل برای رفع این سوءتفاهم و سوء‌برداشت‌ها بود که من توییت جدیدی را نوشتم. واقع امر این بود که در این مدت برخی از روی شیطنت و بعضی هم از روی سوء‌تفاهم و سوء‌برداشت چنین مطرح کردند که حشمت‌الله فلاحت‌پیشه مخالف محور مقاومت است، در حالی که چنین نیست. من همان‌طور که گفتم، معتقدم که محور مقاومت یک محور اصیل و برحق است.

‌ اما چرا باور داشتید که تهران نباید در معادلات جدید سوریه ورود کند. منظورم همان توییت شما در میانه تحولات دو هفته اخیر بود؟

بله. چند روز قبل از این هم من توییت دیگری نوشتم و گفتم جنگ جدید در سوریه، جنگی است که به ما ارتباط ندارد و نباید ایران در آن دخالت کند.

‌ چرا؟ چطور ایران سال ۲۰۱۱ ورود کرد اما اکنون نباید ورود می‌کرد؟

چون اتفاقاتی که طی دو هفته گذشته در سوریه روی داد، کاملا متفاوت از رویدادهای سال ۲۰۱۱ میلادی بود و ایران نباید در آن دخالت می‌کرد. در سال ۲۰۱۱ داعش به وجود آمده بود و داعیه‌هایی برای حکومت و خلافت در سوریه و عراق که می‌توانست امنیت کل منطقه خاورمیانه و حتی ایران را هم درگیر کند. لذا مقابله با داعش و ورود ایران در تحولات سال ۲۰۱۱ سوریه یک اقدام درست بود. اما این بار نباید ایران نیروها و توان خود را صرف حفظ حکومت بشار اسد و تارهای عنکبوتی به نام خاندان اسد می‌کرد که خوشبختانه ایران هم تصمیم درستی گرفت و در این معادلات جدید سوریه ورود نکرد.

‌ طیفی از ناظران معتقدند ایران زمانی در سال ۲۰۱۱ وارد معادلات سوریه شد که چیزی به نام داعش وجود نداشت؟

ببینید تا جایی که من اطلاع دارم در سال ۲۰۱۱، اعتراضات و شورش‌ها، بخش‌هایی از سوریه مانند استان ادلب را در بر گرفته بود. اما هم‌زمان، در بخش‌ها و استان‌های دیگر سوریه نیروهای رادیکال مسلح و مشخصا داعش پا به عرصه گذاشته بود. پس این‌گونه نبود که داعشی وجود نداشته باشد. خاطرم هست که آن زمان به خاطر همین حرکت‌های مسلحانه بود که دولت اسد نمی‌توانست و توان لازم را هم برای کنترل اوضاع نداشت. نقشه میدانی تحولات آن سال را هم که به خاطر می‌آورم در بخش‌هایی از سوریه نیروهای مسلح رادیکال و داعش حضور داشت. ضمن آنکه اتفاقا جنگ اصلی ایران در سوریه هم با داعش بود. بله ما یک وقفه جنگ در ادلب هم داشتیم، اما محور اصلی جنگ ایران در سوریه به مبارزه با داعش به فرماندهی شهید سلیمانی باز می‌گشت که در آن سال به عراق هم کشیده شد. همان زمان بود که حتی آمریکا هم ائتلاف مبارزه با داعش با حضور بیش از ۴۰ کشور جهان را شکل داد.

‌ دوباره به حوزه شخصی‌تر شما درباره تحولات سوریه بازگردیم و دوست دارم که پافشاری‌تان بر موضوع بدهی ۲۰ تا ۳۰‌میلیاردی که همواره بر آن تأکید داشته‌اید را پیش بکشیم. چه می‌شود که حشمت‌الله فلاحت‌پیشه در طول این سال‌ها مدام بر این بدهی تأکید کرده و می‌کند؟

آن چیزی که واقعیت قضیه است و من در همین توییت جدیدم به آن اشاره داشتم این است که من ۱۰ سال از عمر کاری و حرفه‌ای خودم را برای پیگیری طلب ایران از حکومت بشار اسد صرف کردم و باز هم پیگیر وصول این طلب ایران از سوریه خواهم بود.

‌ اینکه درست و حرفی هم در آن ندارم. گفته شما کاملا برحق است. اما می‌خواهم بدانم که چرا حشمت‌الله فلاحت‌پیشه بیش از هر چهره سیاسی و حتی دیپلماتیک دیگری در ایران طی این سال‌ها همیشه این بدهی سوریه را یادآوری می‌کند؟

‌زیرا باور دارم که این حق ملت ایران است که باید بازگردانده شود. اتفاقا آن زمان هم نتیجه همین پیگیری‌های من و دیگر دوستان بود؛ من نمی‌گویم ‌فقط من پیگیر بودم، در آن زمان دوستان دیگری هم مانند من به جد پیگیر موضوع طلب ایران از سوریه بودند و خوشبختانه در نتیجه همین ممارست و جدیت در پیگیری طلب‌مان از سوریه بود که همان زمان دولت و مجلس وقت سوریه تصویب و امضا کرد که ایران چنین طلبی از سوریه دارد. این طلب حق ملت ایران و تا آخر هم بر آن اصرار دارم.

‌ باز هم از جنبه شخصی‌تر همیشه می‌خواستم این سؤال را از شما بپرسم، آن چیزی که شما به‌عنوان طلب ۲۰ تا ۳۰‌میلیارد دلاری ایران از سوریه در این سال‌ها مطرح کردید، دو سؤال جدی‌تر را در ذهنم شکل داد که اولا چرا همیشه می‌گویید ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار و یک بازه رقمی ۱۰‌میلیاردی را در این بین می‌گنجانید؟ چرا یک رقم مشخص و دقیق‌ را مطرح نمی‌کنید و دوم اینکه آن زمان که شما مسئله بدهی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری را مطرح کردید، در مجلس دهم بود. اگر از پایان مجلس دهم در سال ۹۸ را تا‌کنون در نظر بگیریم، یعنی پنج سال از حضورتان در بهارستان می‌گذرد. آیا حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، هزینه‌های احتمالی ایران در سوریه در این بازه زمانی بعد از مجلس دهم را هم حساب می‌کند و به رقمی بالاتر از ۳۰ میلیارد دلار می‌رسد؟

نکات شما درست است. اولا این رقمی که من می‌گویم قابل استعلام است تا به عدد دقیق‌تر میزان طلب‌مان از سوریه دست پیدا کنیم.‌

‌ می‌توان به عدد دقیق میزان بدهی‌ها رسید؟

به دلیل مسائل امنیتی شاید به شکل دقیق نتوان مشخص کرد که بدهی سوریه به ایران چقدر است. اما بر‌اساس کلیاتی که در آن زمان که من در مجلس شورای اسلامی حضور داشتم به یک رقم کلی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار رسیدم؛ چون در مورد این ۱۰ میلیارد، اخبار متفاوتی وجود داشت. ولی در کل باید کف طلب ایران از سوریه را ۲۰ میلیارد و سقفش را ۳۰ میلیارد در نظر بگیریم. اما در مورد بخش دوم سؤال‌تان که بعد از سال ۹۸ تا سال ۱۴۰۳‌ ایران چقدر در سوریه هزینه کرده ‌و این طلب چقدر بیشتر شده است، من اطلاعی از آن ندارم و نمی‌دانم که به این ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار بدهی سوریه چقدر اضافه خواهد شد و بدهی سوریه چقدر سنگین‌تر شده است. من در این مدت در رأس کار و مجلس نبودم و نمی‌دانم که آیا هزینه‌ای در سوریه صرف شده ‌یا پولی داده شده است یا خیر. اما همان‌طور که گفتم رقم این طلب هر‌چقدر که شده باشد، حق ملت ایران و تا آخر هم بر آن اصرار دارم.

‌ و معتقدید با این پافشاری‌ شما‌ روزی این طلب به ملت ایران داده می‌شود؟

بله. من معتقدم که سازوکار لازم برای وصول این طلب در حوزه حقوق بین‌الملل وجود دارد.

‌ ارزیابی‌تان قدری با واقعیت‌های میدانی و تغییر سازوکارها و ساختار سیاسی‌-‌اداری در سوریه فاصله ندارد، چون‌...

اتفاقا بعد از تغییر دولت، مسئولیت وصول این طلب از سوری‌ها ساقط نمی‌شود. اکنون که دولت در سوریه تغییر پیدا کرده است، جمهوری اسلامی ایران باید برای همه این طلب خود مستندسازی کند و طبق حقوق بین‌الملل هم ساختار جدید سیاسی‌-‌اداری سوریه موظف است که این بدهی خود را به مردم ایران بدهد. چون همان‌طور که گفتم دولت و مجلس وقت سوریه امضا کرد که چنین بدهی به ایران دارد. لذا هر دولتی با هر نگاه سیاسی که در سوریه روی کار بیاید باید این بدهی را به ما بدهد. مصوبه دولت و مصوبه مجلس خود سوریه پشت این بدهی است.

‌ از نظر حقوق بین‌الملل گفته شما درست است، اما رویه‌های دیپلماتیک در ‌سال‌های گذشته نشان داده که اتفاق جدی برای وصول این طلب‌ها صورت نمی‌گیرد. درخصوص جنگ هشت‌ساله ایران و عراق هم به یک روایت حتی یک سنت از آن هزارو 100 میلیارد دلار خسارت به ما داده نشد. این در حالی بود که کویت تا آخرین ریال بدهی خسارت خود را از عراق گرفت. ضمن آنکه نباید فراموش کنیم آیا ساختار جدید سوریه حاضر به وصول‌طلبی خواهد شد که عمده هزینه برای درگیری با خود آنها بوده است؟

مسئله درگیری مطرح نیست. همان‌طور که گفتم ایران در سوریه، محور تحرکات خود را روی مبارزه با داعش گذاشته بود، نه مقابله با مخالفان بشار اسد. از طرف دیگر صرفا مسئله هزینه‌های نظامی مطرح نیست. ایران یک سلسله همکاری‌های نظامی و همچنین اقتصادی و انرژی با سوریه داشته است که یک روند کاملا طبیعی است و همه کشورها با هم این همکاری‌ها را دارند. پس نباید این‌گونه تصور کنیم که این بدهی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری سوریه مختص به هزینه نظامی ما برای سوریه بوده است.

‌ جناب فلاحت‌پیشه این را هم در نظر بگیریم که برخی از نمایندگان مجلس مانند یعقوب رضازاده از اساس وجود بدهی ۲۰ تا ۳۰‌میلیاردی را تکذیب می‌کنند که‌...

من کاری با برخی از نمایندگان مجلس ندارم. اما وقتی بدهی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری سوریه به ملت ایران تکذیب ‌یا حتی کوچک‌نمایی شود فقط در حق ملت ایران اجحاف شده است. اتفاقا در چنین شرایطی با استناد به گفته‌های بنده در ‌این سال‌ها می‌توان این طلب را وصول کرد که می‌تواند به سود ملت ایران باشد و گرهی از مشکلات کشور باز کند.

‌ به دولت جدید در سوریه اشاره کردید. آیا واقعا سوریه «پسابشار» را تهدید برای ایران می‌دانید یا از جنبه ایجابی، این‌گونه بپرسم که آیا ایران می‌تواند با سوریه جدید و حتی جریانی مانند تحریر الشام و ابومحمد جولانی همکاری کند؟ چون اخیرا طیفی از کارشناسان، حتی در صداوسیما هم این موضوع را مطرح کرده‌اند. واقعا جایگاه ایران در سوریه «پسااسد» کجاست؟

این سؤال بسیار خوبی است و پاسخ آن از نگاه من بسته به رفتار دو طرف یعنی ایران و دولت جدید در سوریه دارد. باید این را در نظر بگیریم که بعد از سقوط داعش، ایران تنها کشوری بود که بیشترین سرمایه‌گذاری را برای بازسازی این کشور و برقراری مناسبات تجاری با سوری‌ها کرد. علاوه‌بر بخش دولتی، حتی بخش خصوصی ایران هم کمک‌های شایانی برای احداث کارخانه‌های تولید آرد و همچنین بازسازی نیروگاه‌های تولید برق کرد. بسیاری از کمک‌های ایران به توسعه و همچنین ارتقای زیرساخت‌های سوریه غیرقابل کتمان است. اما برخی بازیگران حاضر در سوریه مانند خود ترکیه، اسرائیل و آمریکا به‌ عنوان محوری که اکنون نیروهای نیابتی آنها در سوریه حضور دارند، هیچ‌کدام یک اقدام کوچک برای بهبود وضعیت عمرانی یا ساخت‌وساز و حوزه تجاری و اقتصادی در سوریه انجام نداده‌اند. اکنون که بشار رفته و ساختار سیاسی و دولت در سوریه عوض شده است باز هم اسرائیل، ترکیه و آمریکایی‌ها به‌جای کمک به بازسازی، شکل‌گیری دولت قانونی و بهبود وضعیت مردم سوریه بر جنگ، تنش و درگیری در این کشور (سوریه) اصرار دارند. اسرائیل در ۴۸ ساعت گذشته بیش از صد نقطه سوریه را بمباران کرد و بخشی از سوریه را هم اشغال کرده است. یک درگیری و دوقطبی جدیدی هم بین نیروهای نیابتی ترکیه و نیروهای کردی که آمریکا حامی آنهاست در سوریه شکل گرفته است. بنابراین من تصورم این است که بهترین گزینه برای دولت جدید در سوریه آن است که به اشتراکات و همکاری‌های اقتصادی و تجاری با ایران نگاه جدی داشته باشد. هم‌زمان هم باید یک نگاه منطقی در ایران شکل بگیرد. همین که تهران ورود جدی در معادلات دو هفته گذشته سوریه نکرد، یک اقدام کاملا مثبت بود و همین نگاه منطقی باید ادامه پیدا کند. اینکه برخی رسانه‌های رادیکال داخلی تیتر می‌زنند و دولت جدید سوریه را با رژیم صهیونیستی یکسان می‌دانند، صرفا فرصت‌سوزی می‌کنند. در کل معتقدم ایران و دولت جدید سوریه هم می‌تواند به همکاری‌های خود ادامه دهند، منتها به شرطی که دو طرف با یک نگاه عقلانی‌ روی اشتراکات تمرکز کنند.