در حاشیه رمان «گوبسک رباخوار» بالزاک
روایت گذار به عصر سرمایه
اگر بنا باشد تصویری دقیق، موشکافانه و همراه با جزئیات از قرن نوزدهم و دوره گذار از فئودالیسم به جهان سرمایهداری به دست بیاوریم، رمانهای بالزاک در صدر آثاری قرار میگیرند که چنین تصویری به ما ارائه میکنند. بالزاک نویسندهای پرکار بود و رمانهای زیادی نوشت که با عنوان «کمدی انسانی» شناخته میشوند.
پیام حیدرقزوینی
اگر بنا باشد تصویری دقیق، موشکافانه و همراه با جزئیات از قرن نوزدهم و دوره گذار از فئودالیسم به جهان سرمایهداری به دست بیاوریم، رمانهای بالزاک در صدر آثاری قرار میگیرند که چنین تصویری به ما ارائه میکنند. بالزاک نویسندهای پرکار بود و رمانهای زیادی نوشت که با عنوان «کمدی انسانی» شناخته میشوند. در میان آثار او، رمان «گوبسک رباخوار» اثر شاخصی است که مهمترین ویژگیهای داستاننویسی بالزاک در آن دیده میشود. «گوبسک رباخوار» از آثار دوره اولیه نویسندگی بالزاک به شمار میرود، با این حال اثری برجسته است که بهروشنی جهانبینی و سبک نویسندگی بالزاک را نشان میدهد. «گوبسک رباخوار» در مجموعه «کمدی انسانی» جایگاهی خاص دارد و بسیاری از منتقدان این رمان را اولین و یکی از زبدهترین شاهکارهای بالزاک دانستهاند. بخشی از این رمان در سال 1830 منتشر شد و بالزاک در 1835 اثرش را بازبینی کرد. در سال 1842 بالزاک برای آخرین بار دستی در «گوبسک رباخوار» برد و سپس نسخه نهایی رمان منتشر میشود.
«گوبسک رباخوار» نمونهای درخشان از رئالیسم انسانگرا و سترگ بالزاک است. در این رمان با زندگی پیرمردی رباخوار روبهرو میشویم که سرگذشتی شگفت دارد. اما بالزاک به واسطه شرح زندگی گوبسک رباخوار، تصویری درخشان از یک دوران هم به دست داده است. وقایع این رمان از زبان وکیلی با نام درویل روایت میشود.
در رمان «گوبسک رباخوار» تبعات منفی و ویرانگر جامعهای که از پی انقلاب کبیر فرانسه سر برآورده، دیده میشود. انقلابی جمهوریخواهانه که در پی آرمانهای والای انسانی بود و نوید جهانی آزاد و برابر میداد، و اگرچه تأثیری بلندمدت از خود بر جای گذاشت، اما مثل هر تغییر و تحول اجتماعی دیگری روی تیرهای هم داشت که به قدرتگرفتن طبقه سلطهگر جدیدی منجر شد. محمدجعفر پوینده که سالها پیش این رمان را به فارسی برگردانده بود، در بخشی از پیشگفتارش به زمینه تاریخی این اثر یعنی وضعیت برآمده از انقلاب کبیر فرانسه اشاره کرده است. او نوشته که بالزاک در این داستان در خلال شرح سرگذشت گوبسک، ما را به عمق فاجعه میبرد و تضادها و مصائب نظام اجتماعی زاده انقلاب فرانسه را آشکار میکند؛ اینکه انقلاب فرانسه صرفا فتح زندان باستیل و آزادی از قیدوبندهای فئودالی نبود، بلکه استقرار اربابان و شاهان جدید و قدرتگرفتن رباخواران پولپرستی مانند گوبسک هم بود.
بالزاک در «گوبسک رباخوار» نشان میدهد که جهان کهنه از بین رفته و حالا زمان قدرتگرفتن رباخواران و پولپرستان و صاحبان سرمایه است که قدرت را به دست بگیرند. شخصیت اصلی این داستان، گوبسک، نماینده جهان سرمایهداری تازه به عرصه رسیده است که جایگزین اشراف جهان قدیم شده است.
«گوبسک رباخوار» از نظر ادبی جذابیتهای رمانهای کلاسیکی را دارد که عمرشان هیچگاه به سر نمیرسد. از وجهی دیگر، «گوبسک رباخوار» اهمیتی تاریخی هم دارد؛ چراکه پیشگام رمانهایی است که سرخوردگیهای ویرانگر و مسائل نظم جهان جدید یعنی بورژوازی را نشان میدهد. «گوبسک رباخوار» نقد بیپردهای است به بورژوازی و سلطه سرمایه و از درخشانترین نمونههای کلاسیک این نوع نقد به شمار میرود.
شخصیت محوری «گوبسک رباخوار»، پیرمرد رباخواری است که زندگی غریبی دارد. در دوران تازهای که گوبسک به آن تعلق دارد، هیچ ارزشی بالاتر از پول و انباشت مدام سرمایه وجود ندارد. گوبسک یکی از بیشمار آدمهای رباخواری است که به هیچ چیزی جز پول روی پول گذاشتن فکر نمیکند. اما او یک ویژگی متمایز هم دارد که در میان امثال خودش برجستهاش میکند. گوبسک نهفقط در پی مالاندوزی به قصد انباشت پول است، بلکه با رباخواری به نوعی لذت ذهنی هم میرسد. ازاینرو گوبسک را میتوانیم خاصترین و بزرگترین رباخوار تاریخ ادبیات هم به شمار بیاوریم. در این رمان با نمونهای از شخصیتهایی روبهروییم که همچنان در جهان کنونی ما نیز دیده میشوند. گوبسک، پولپرست و مالاندوز خسیسی است که قوانین خاص خودش را در زندگی دارد. برای او، رباخواری یک آیین یا یک هنر با ظرایف و جزئیات متعدد است.
بالزاک در کتاب «گوبسک رباخوار» و به طور کلی در مجموعه «کمدی انسانی»، به تصویر دقیق جامعه بورژوازی پرداخته که از پی بحرانهای حاد در حال تثبیت موقعیتش است. بالزاک روایتی از جهان کهنهای که رو به زوال دارد و عصر جدیدی که در حال سر برآوردن است، به دست میدهد. سرمایهداری نوپای فرانسه به گونهای در داستانهای بالزاک، مثل همین رمان «گوبسک رباخوار»، به تصویر کشیده شده که مهمترین مخالف جهان سرمایهداری یعنی کارل مارکس بارها در آثار مختلفش به بالزاک و آثارش اشاره کرده است. بالزاک با وجود آنکه از نظر سیاسی سلطنتطلب بود، که در آن دوره تفکری ارتجاعی به شمار میرفت، اما به دلیل تصویری که از زمانهاش در داستانهایش به دست داده، نویسنده محبوب مارکس به شمار میرفت.
بالزاک در رمان «گوبسک رباخوار» انسان و اجتماع را نه از منظری انتزاعی و ذهنی، بلکه در تمامیت پویا و عینیاش به تصویر کشیده است. رئالیسم بالزاک در این رمان و دیگر آثارش، نمونهای برجسته از رئالیسم کلاسیک است که مورد توجه بسیاری از منتقدان و نویسندگان بعدی بوده است. در آثار نویسندگان بزرگ رئالیست مانند بالزاک، با صداقت نویسنده روبهروییم، تا حدی که میتوان گفت پیروزی رئالیسم وجه برجسته آثار بالزاک است.
در «گوبسک رباخوار»، بالزاک وفادارانه واقعیت را شرح میدهد، حتی اگر واقعیت با عقاید سیاسی و اجتماعیاش در تضاد باشد. بالزاک در این داستان باورهای پیشینیاش را رها میکند تا واقعیت را عریان و آشکار نشان دهد. در این رمان بالزاک از مسائل بزرگ زندگی اجتماعی میگوید و رنج و دردهای وضعیت اجتماعی جدید را توصیف میکند. از بین رئالیستهای بزرگی مانند بالزاک، تولستوی و استاندال هیچکس به اندازه بالزاک بحرانها و تلاطمهای گذار به جهان سرمایهداری را شرح نداده است. بالزاک عذابهایی که سرمایهداری برای طبقات مختلف اجتماعی به همراه داشته و تباهی اخلاقی و اجتماعی جامعه را به گونهای درخشان روایت کرده است.