مروری بر «آخرین غول» اسکات فیتزجرالد
در قلب هالیوود
«آخرین غول» رمانی است که اسکات فیتزجرالد یک روز پس از نوشتن اپیزود اول فصل ششم آن، در روز 12 دسامبر 1940 بر اثر سکته قلبی جان سپرد. این رمان نیز ناتمام ماند و درواقع پیشنویسی است که نویسنده پس از بازنویسیهای مکرر فراهم آورد اما متن پرداخته و نهایی او محسوب نمیشود. حاشیههایی که فیتزجرالد در کنار اپیزودهای کتاب نوشته است از قصد او برای بازنویسی حکایت دارد.
![در قلب هالیوود](https://cdn.sharghdaily.com/thumbnail/Cvs9eD34tqK1/f3RIJfgnyU4T0Uu3o7ve-VbT9FKRjpcKI1vgfm4pfv__5FnUbUVuHI1x6a9YMGSvC-4UOxG1c-sX_Np2WV4AG9c54qCsllJjWoO2vfSlzgh7Zk5lGDR61FKfZAWRG6vKZh5VnMiky3cyBsxV0TE_5g,,/Capture.jpg)
![روزنامه شرق](/images/Logo-newspaper.jpg)
«آخرین غول» رمانی است که اسکات فیتزجرالد یک روز پس از نوشتن اپیزود اول فصل ششم آن، در روز 12 دسامبر 1940 بر اثر سکته قلبی جان سپرد. این رمان نیز ناتمام ماند و درواقع پیشنویسی است که نویسنده پس از بازنویسیهای مکرر فراهم آورد اما متن پرداخته و نهایی او محسوب نمیشود. حاشیههایی که فیتزجرالد در کنار اپیزودهای کتاب نوشته است از قصد او برای بازنویسی حکایت دارد.
چنانکه در پیشگفتار کتاب هم آمده است قصد او این بوده که رمانی به همان ایجاز و خوشساختیِ «گتسبی بزرگ» بنویسد که اجل امانش نداد. به این ترتیب، در پیشنویس آخرین غول، نویسنده را در مرحلهای مییابیم که تمام مصالح داستان را گردآوری و ساماندهی کرده و به زیر و بم مضمون اصلی اثر تسلط کامل یافته اما هنوز فرصت تنظیم و هماهنگی نهایی را پیدا نکرده است. عجیب اینجاست که بهرغم تمامی کاستیها، این رمان چنین قدرتمند و شخصیت استار چنین پرشور، منسجم و باورپذیر از کار درآمده است.
استار، تهیهکننده هالیوودی در عین نگونبختی شکوهمند، بیتردید یکی از محوریترین و کاملترین شخصیتهایی است که فیتزجرالد ساخته و پرداخته و همزمان عمیقا درک کرده است. آنطور که در یادداشتهایش مینویسد سه سال آزگار، یا بیشتر را با کاراکتر استار به سر برده تا بتواند تمامی ویژگیهایش را کشف و شبکه پیچیده ارتباطاتش را با بخشهای مختلف صنعت سینما ردیابی کند.
بر این اساس، میتوان «آخرین غولِ» اسکات فیتزجرالد را حتی به شکل ناتمام هم، پختهترین اثر او به حساب آورد. وجهِ تمایز این اثر از دیگر آثار فیتزجرالد این است که مونرو استار شباهتی به دیگر شخصیتهای او ندارد. استار جزء جداییناپذیر صنعتی است که خود از بنیانگذارانش بوده و سرنوشت و تراژدیاش نیز با آن گره خورده است؛ تا حدی که رمان با این جمله آغاز میشود: «هرچند هیچوقت توی هیچ فیلمی بازی نکردهام، اما نافم را با سینما بریدهاند». از اینرو استار میتواند شبکه درهم و پیچیده صنعت هالیوود را نشان دهد. ادموند ویلسن، منتقد و نویسنده سرشناس آمریکایی، معتقد است که «آخرین غول» بهترین و برترین رمانی است که تاکنون درباره هالیوود نوشته شده و تنها رمانی است که ما را با خود به قلب هالیوود میبرد. ویلسن همچنین مینویسد: «مطالعه گتسبی بزرگ در کنار آخرین غول چشمانداز وسیعتری از این رمان و هدف نویسنده به دست میدهد. در این رمان نیز وحدت و انسجام هدف، و چیردهدستی در شیوه نگارش بهوضوح به چشم میخورد. با واکاوی و بررسی انبوه یادداشتها و چرکنویسهای نویسنده میتوان به جرأت ادعا کرد که فیتزجرالد در ردیف نویسندگان آمریکایی درجه یک معاصر خود قرار دارد. برگهای پایانی گتسبی بزرگ، هم از دیدگاه دراماتیک و هم از نظر شیوه و سبک نگارش، ازجمله ماندگارترین آثار قصهنویسی نسل ما
محسوب میشود.
تی.اس. الیوت معتقد است که فیتزجرالد اولین گام مهم را در تاریخ ادبیات آمریکا از زمان هنری جیمز به این سو برداشته است. و البته، آخرین غول هم، بهرغم تحققنیافتن منظور اصلی نویسنده در زمره آثاری به شمار میرود که استانداردی را در قصهنویسی پایهگذاری کردهاند».