مردم بیاعتماد به واکسن
بهرام فارسیجانی
تقریبا از اواخر سال گذشته بود که مسئولان خبر از عرضه عنقریب واکسن ایرانی دادند. اخبار مربوطه حاکی از این بود که بهزودی فرایند واکسیناسیون با واکسن ایرانی آغاز خواهد شد. اما هر بار در سررسید مهلتها، این تاریخها عقب میافتاد.
در این وضعیت، اعداد و ارقام هم دستخوش تغییر میشدند. واقعیت آن است که این اعداد را بههیچوجه نمیتوان راستیآزمایی کرد. اگر جهانپور یا نیکیملکی رقمی درباره تولید واکسن اعلام میکنند، واقعا کسی نمیتواند خلاف آن را ثابت کند! درباره هزینهها و درآمدها نیز هیچکس دسترسی به صورتهای ریز محاسبات یا سیاهه قیمت تمامشده تولید واکسن ایرانی ندارد.
اما مدتی است که جهانپور و نیکیملکی علاقه سابق خود را به آمار از دست دادهاند. همین چند هفته قبل بود که کلی آمار و اعداد درباره تولید واکسن منتشر میکردند، اما مدتی است که این جریان خبری را رها کردهاند. دلیل آن هم مشخص است:
اول اینکه موج پنجم کرونا کل کشور را فراگرفت. هیچ شهر آبی وجود ندارد و شهرهای بزرگ و متوسط قرمز شدهاند. جانهای زیادی به تیغ کرونا از دست رفت و خانوادههای زیادی داغدار شدند. دوم اینکه باوجود سروصدای زیاد، واکسن ایرانی در جلب نظر طبقه متوسط کشور ناموفق بود. طبق نظرسنجیای که در اردیبهشت امسال ازسوی مرکز افکارسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات صورت گرفته است، اکثر مردم (64 درصد) امیدی ندارند که واکسن ایرانی تا پایان تابستان وارد بازار شود. در این نظرسنجی ذکر شده که این امر میتواند ناشی از وعدههای متفاوت و گاه متناقض در تبلیغات واکسن ایرانی باشد. به نظر میرسد که اگر اکنون این بخش از نظرسنجی مجددا اجرا شود، نتایج بهطرز معناداری بدتر از نتایج اردیبهشت خواهد بود.
همچنین در نظرسنجی اردیبهشت، با کاهش سن از میزان تمایل به تزریق واکسن ایرانی کاسته شده و بر تمایل به واکسن خارجی افزوده شده و افراد با تحصیلات دانشگاهی واکسن خارجی را به واکسن ایرانی ترجیح دادهاند. این خود گویای تشتت حاکم بر اطلاعرسانی درباره واکسن ایرانی است.
هنگامی که پدیدهای موفق به جلب نظر طبقه متوسط نشود، باید زنگهای خطر برای مسئولان مبنیبر مقبولیت عام آن پدیده به صدا درآید. چه اتفاقی افتاده که از بهمن ماه پارسال تا اردیبهشت امسال میزان علاقه به واکسن ایرانی از 43 درصد به 30 درصد و مطلوبیت واکسن خارجی از 17 درصد به 24 درصد رسیده، آن هم درحالیکه کل ظرفیت رسانههای رسمی کشور در اختیار تبلیغات به نفع واکسن ایرانی بوده است؟ و بالاخره سوم اینکه نوعی بیتفاوتی عمومی در بین مردم مشاهده میشود. سکوت آماری مسئولان نیز ذیل همین بیتفاوتی قابل درک است. واقع امر اینکه برای شهروندان معمولی تفاوتهای جدی بین واکسن ایرانی و واکسن خارجی وجود دارد. شاید بتوان یک شهروند را با ابزارهای اقتصادی وادار کرد که بین دو برند ایرانخودرو و سایپا دست به انتخاب بزند؛ اما همین شهروند را نمیتوان مجبور کرد که واکسن بدون اخذ تأییدیههای معتبر جهانی را تزریق کند. اینجا بحث جان مردم است.
وقتی با وجود این همه تبلیغات در مورد واکسنهای ایرانی، بهیکباره ردای سیاه کرونا بر کشور سایه میاندازد و مردم را از دم تیغ خود میگذراند، آنگاه کدام چشمانداز امیدبخش میتواند در ذهن مردم عادی به عنوان مفری برای گریز از مصیبت کرونا تلقی شود؟
سال قبل وقتی خبر تولید واکسن کرونا از سوی واکسنسازهای معتبر جهانی منتشر شد، خیلیها در شبکههای اجتماعی هشتگ «واکسن بخرید» را داغ کردند. اما واکسن به تعداد کافی نخریدند. حالا که قرار است واکسن داخلی تولید شود، معلوم نیست که چرا به تعداد کافی عرضه نمیشود و آمار واکسیناسیون همچنان لاکپشتی حرکت میکند.
تقریبا از اواخر سال گذشته بود که مسئولان خبر از عرضه عنقریب واکسن ایرانی دادند. اخبار مربوطه حاکی از این بود که بهزودی فرایند واکسیناسیون با واکسن ایرانی آغاز خواهد شد. اما هر بار در سررسید مهلتها، این تاریخها عقب میافتاد.
در این وضعیت، اعداد و ارقام هم دستخوش تغییر میشدند. واقعیت آن است که این اعداد را بههیچوجه نمیتوان راستیآزمایی کرد. اگر جهانپور یا نیکیملکی رقمی درباره تولید واکسن اعلام میکنند، واقعا کسی نمیتواند خلاف آن را ثابت کند! درباره هزینهها و درآمدها نیز هیچکس دسترسی به صورتهای ریز محاسبات یا سیاهه قیمت تمامشده تولید واکسن ایرانی ندارد.
اما مدتی است که جهانپور و نیکیملکی علاقه سابق خود را به آمار از دست دادهاند. همین چند هفته قبل بود که کلی آمار و اعداد درباره تولید واکسن منتشر میکردند، اما مدتی است که این جریان خبری را رها کردهاند. دلیل آن هم مشخص است:
اول اینکه موج پنجم کرونا کل کشور را فراگرفت. هیچ شهر آبی وجود ندارد و شهرهای بزرگ و متوسط قرمز شدهاند. جانهای زیادی به تیغ کرونا از دست رفت و خانوادههای زیادی داغدار شدند. دوم اینکه باوجود سروصدای زیاد، واکسن ایرانی در جلب نظر طبقه متوسط کشور ناموفق بود. طبق نظرسنجیای که در اردیبهشت امسال ازسوی مرکز افکارسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات صورت گرفته است، اکثر مردم (64 درصد) امیدی ندارند که واکسن ایرانی تا پایان تابستان وارد بازار شود. در این نظرسنجی ذکر شده که این امر میتواند ناشی از وعدههای متفاوت و گاه متناقض در تبلیغات واکسن ایرانی باشد. به نظر میرسد که اگر اکنون این بخش از نظرسنجی مجددا اجرا شود، نتایج بهطرز معناداری بدتر از نتایج اردیبهشت خواهد بود.
همچنین در نظرسنجی اردیبهشت، با کاهش سن از میزان تمایل به تزریق واکسن ایرانی کاسته شده و بر تمایل به واکسن خارجی افزوده شده و افراد با تحصیلات دانشگاهی واکسن خارجی را به واکسن ایرانی ترجیح دادهاند. این خود گویای تشتت حاکم بر اطلاعرسانی درباره واکسن ایرانی است.
هنگامی که پدیدهای موفق به جلب نظر طبقه متوسط نشود، باید زنگهای خطر برای مسئولان مبنیبر مقبولیت عام آن پدیده به صدا درآید. چه اتفاقی افتاده که از بهمن ماه پارسال تا اردیبهشت امسال میزان علاقه به واکسن ایرانی از 43 درصد به 30 درصد و مطلوبیت واکسن خارجی از 17 درصد به 24 درصد رسیده، آن هم درحالیکه کل ظرفیت رسانههای رسمی کشور در اختیار تبلیغات به نفع واکسن ایرانی بوده است؟ و بالاخره سوم اینکه نوعی بیتفاوتی عمومی در بین مردم مشاهده میشود. سکوت آماری مسئولان نیز ذیل همین بیتفاوتی قابل درک است. واقع امر اینکه برای شهروندان معمولی تفاوتهای جدی بین واکسن ایرانی و واکسن خارجی وجود دارد. شاید بتوان یک شهروند را با ابزارهای اقتصادی وادار کرد که بین دو برند ایرانخودرو و سایپا دست به انتخاب بزند؛ اما همین شهروند را نمیتوان مجبور کرد که واکسن بدون اخذ تأییدیههای معتبر جهانی را تزریق کند. اینجا بحث جان مردم است.
وقتی با وجود این همه تبلیغات در مورد واکسنهای ایرانی، بهیکباره ردای سیاه کرونا بر کشور سایه میاندازد و مردم را از دم تیغ خود میگذراند، آنگاه کدام چشمانداز امیدبخش میتواند در ذهن مردم عادی به عنوان مفری برای گریز از مصیبت کرونا تلقی شود؟
سال قبل وقتی خبر تولید واکسن کرونا از سوی واکسنسازهای معتبر جهانی منتشر شد، خیلیها در شبکههای اجتماعی هشتگ «واکسن بخرید» را داغ کردند. اما واکسن به تعداد کافی نخریدند. حالا که قرار است واکسن داخلی تولید شود، معلوم نیست که چرا به تعداد کافی عرضه نمیشود و آمار واکسیناسیون همچنان لاکپشتی حرکت میکند.