اقتصاد ملی و تبعات اعتماد مفرط به نارفیقان
مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم بر روابط بینالملل متأثر از قواعد و فرمولهایی است که بیرحمانه خود را به دولتها و ملتها تحمیل میکنند، و همانگونه که قانون گریزناپذیر جاذبه حاکم بر زندگی مادی انسان شده، این قواعد نیز گریزناپذیر هستند، و نادیده گرفتن آنها درست مثل این است که کودکی با الهام از فیلمهای فانتزی بخواهد با نادیده گرفتن نیروی جاذبه از پنجره اتاقش به پرواز درآید.
مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم بر روابط بینالملل متأثر از قواعد و فرمولهایی است که بیرحمانه خود را به دولتها و ملتها تحمیل میکنند، و همانگونه که قانون گریزناپذیر جاذبه حاکم بر زندگی مادی انسان شده، این قواعد نیز گریزناپذیر هستند، و نادیده گرفتن آنها درست مثل این است که کودکی با الهام از فیلمهای فانتزی بخواهد با نادیده گرفتن نیروی جاذبه از پنجره اتاقش به پرواز درآید.
در دهههای گذشته رقابت گسترده بلوک شرق و غرب بهگونهای مشوق مداخله عوامل غیراقتصادی در تدوین سیاستهای بلندمدت بهویژه برای بلوک شرق بود. اما با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، جهان بیش از پیش در معرض حکومت اقتصاد بر سیاست قرار گرفت و امروزه کشورها خواه بزرگ و خواه کوچک با درنظر گرفتن ملاحظات اقتصادی سیاست خارجی خود را پیش میبرند و در پی هر تحولی در میدان سیاست جهانی، مانند بازرگانی هوشمند و حسابگر بهاصطلاح چرتکه برداشته و منافع و مضرات هر حرکت احتمالی خود را برآورد میکنند. به بیان دقیقتر سیاست خارجی کشورها تحت فرمان اقتصادشان است.
بااینحال سالهاست کشور ما در مسیری متفاوت با بقیه جهان، اقتصاد خود را تحت فرمان سیاست قرار دادهاست. دشواریهایی که در میدان تجارت خارجی برای کشورمان پیش آمده، از دست دادن فرصت نقشآفرینی در اقتصاد منطقه و جهان، کمرنگ شدن حضور در بازار جهانی انرژی، بهرهبرداری نکردن از مزیتهای ارزشمند سرزمینی و ... همه و همه نتایج تسلط سیاست بر اقتصادمان است؛ تسلطی که فرصت رشد شتابان اقتصادی را از کشور گرفته و مهمترین نقش را در تداوم حاکمیت تورم دورقمی داشتهاست.
در دهههای گذشته شرایط خاص سیاسی و اقتصادی که کشورمان با آن روبهرو بود، مسئولان را وادار کرد که با روسیه همراهی و همسویی جدی داشته باشند. این همراهی ظرف دو دهه گذشته پررنگتر و پرمعنیتر شد. از همان ابتدا دو نگاه متفاوت در باره پرونده همکاری سیاسی و اقتصادی با روسیه در بین سیاسیون کشور وجود داشت. گروه اول نگاه خوشبینانه به این همکاری داشت و میگفت این همراهی میتواند ضمن رفع نیازهای کشور به تقویت جبهه مقابله با غرب جهانخوار منتهی شود. اما گروه دوم به این شریک جدید بدبین بود. این گروه میگفت اولا روسها سابقه خوبی در چنین همکاریهایی ندارند و نشان دادهاند که هرگز شریک صادقی نیستند. ثانیا روسها بیشتر از طرف غربی تحت فشار رقابت اقتصادی هستند و درنتیجه تمایل بیشتری به فدا کردن کشورهای اقماری برای نجات اقتصادشان دارند. ثالثا روسیه نمیتواند مکمل خوبی برای رفع نیاز فناوری ما باشد، زیرا فناوری آن فاصله معنیداری با فناوری روز جهان دارد. علاوهبراین قطع رابطه با بقیه جهان و انحصار روابط به یک قطب هرچند توانمند، جز کاهش قدرت چانهزنی و درنتیجه امتیازدهی به آن قطب بهعنوان تنها انتخاب ممکن نتیجهای ندارد.
بااینحال متولیان امر با نادیده گرفتن تذکرات منطقی گروه دوم، با ذوقزدگی مفرط تمام تخممرغها را در سبد همسویی با روسیه چیدند، به نحوی که به خود فرصت استفاده از شانه نگهدارنده تخممرغها را هم ندادند!
اما روسیه همانگونه که انتظار میرفت پاسخ مناسبی به این همسویی صادقانه نداد. از دولاپهنا حساب کردن هزینه راهاندازی نیروگاه بوشهر گرفته تا رأی سخاوتمندانه به همه قطعنامههای ضدایرانی در شورای امنیت و سپس کارشکنی در مسیر امضای توافقنامه نهایی برجام، همه و همه نشان این بود که روسیه بهویژه در شرایطی که سایر شرکای احتمالی را از خود راندهایم، شریک قابلاعتمادی برایمان نیست. اما سیاستمداران گروه اول حاضر به دیدن واقعیتها نبودند و رقبای سیاسی خود را به نداشتن بینش کافی متهم میکردند.
روسیه حتی بیمیل نبود ایران را در جنگ اوکراین گرفتار کند تا سهمی از زیانهای احتمالی این جنگ از دوش روسیه برداشتهشود، که البته درایت تحسینبرانگیز رهبری مانع موفقیت این شریک طمعکار شد.
اینک درحالیکه روسیه با هدف جلب نظر کشورهای پولدار منطقه ادعای همسویی با آنها کرده، و حتی حاضر به امضای بیانیههای ضدایرانی آنان میشود، برخی از مدافعان دیروزی سیاست همسویی با روسیه کمکم به نتایج انتخاب غلط خود پیبردهاند.
نارفیقی روسیه با ایران مایه شگفتی نیست. ایران نمیتواند انتظار داشته باشد طرف مقابل هم مانند او با نادیده گرفتن عوامل اقتصادی، سیاست را بر اقتصاد برتری و سروری ببخشد. طبعا روسیه در شرایطی که با مشکلات اقتصادی دست به گریبان است، دنبال رفقای پولدارتری میگردد که کیف پول فربهتر و توان مالی بالاتری داشته باشند و بیمهاباتر از ایران برایش دستودلبازی کنند.
نارفیقی مکرر روسیه و امضای بیانیه ضدایرانی کام برخی سیاسیون کشورمان را تلخ کرده، اما به باور نگارنده همین اتفاق تلخ میتواند نتایج شیرینی بهدنبال داشته باشد و سیاسیون ما را از توهم امکان غلبه بر نیروی جاذبه خارج کرده و به آنان بفهماند که نباید به رویه نادرست قربانیکردن اقتصاد پیش پای سیاست ادامه بدهند.