|

ضرورت انجام تحولات اساسی در مواجهه با بحران

ایران با مسائل متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ از محیط زیست گرفته تا کسر بودجه، ناترازی انرژی، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، سقوط ارزش پول ملی، تورم کمرشکن و... . برخی علاقه‌مندند که علت بروز اینها را ناشی از عملکرد غلط دولت‌ها در مقاطع مختلف معرفی کنند، ولی اوج‌گیری بحران‌ها در طول زمان با وجود تغییر دولت‌ها با گرایش‌های مختلف و وابستگی آنها به جناح‌های چپ و راست چنین استدلالی را باورناپذیر کرده است.

ایران با مسائل متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ از محیط زیست گرفته تا کسر بودجه، ناترازی انرژی، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، سقوط ارزش پول ملی، تورم کمرشکن و... . برخی علاقه‌مندند که علت بروز اینها را ناشی از عملکرد غلط دولت‌ها در مقاطع مختلف معرفی کنند، ولی اوج‌گیری بحران‌ها در طول زمان با وجود تغییر دولت‌ها با گرایش‌های مختلف و وابستگی آنها به جناح‌های چپ و راست چنین استدلالی را باورناپذیر کرده است. باید برای یافتن ریشه‌ها به انتخاب‌ها و تصمیمات اساسی توجه کرد که در طول دهه‌های اخیر تداوم داشته و عملکرد همه دولت‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده است. در انقلاب اسلامی گرایشی قوی برای ایجاد و تقویت عدالت اجتماعی، حمایت از «مستضعفان جهان» و مقابله با «قدرت‌های استکباری» شکل گرفت که نمود آن استقبال پرشکوه از یاسر عرفات در ایران در بهمن 1358 به‌عنوان اولین میهمان خارجی و پشتیبانی گسترده مردم از اشغال سفارت آمریکا در آبان 1358 بود. پیروزی نسبتا سریع انقلاب اسلامی در ایران احتمالا این باور را ایجاد کرده بود که تحول در نظام جهانی نیز چندان دشوار نیست و مردم در سراسر جهان از اندیشه‌های عدالت‌جویانه انقلاب حمایت خواهند کرد. در داخل کشور اندیشه حمایت از مستضعفان به جای تمرکز بر افزایش سرمایه‌گذاری، به مصادره‌های گسترده و کاهش امنیت صاحبان سرمایه و تأکید بر سیاست‌های توزیعی منجر شد که رشد ظرفیت‌های تولیدی را تضعیف کرد و انتظارات برای بهره‌مندی هر‌چه سریع‌تر از ثمرات اقتصادی انقلاب اسلامی را در میان اقشار کم‌درآمد دامن زد. در عرصه روابط خارجی نیز اعمال تحریم‌های اقتصادی مختلف، علیه ایران از سوی اکثر کشورهای غربی، پس از گروگان‌گرفتن کارکنان سفارت آمریکا و آغاز جنگ ایران و عراق، هزینه فزاینده مقابله با نظم جهانی را بر دوش اقتصاد ایران تحمیل کرد. بحران ناترازی ناشی از رشد ناکافی سرمایه‌گذاری و تولید در مقابل افزایش سریع تقاضا، و هزینه‌های سنگین روابط پر‌تنش منطقه‌ای و بین‌المللی با افت‌و‌خیزهایی پس از انقلاب اسلامی تداوم داشته و با اعمال تحریم‌های بسیار شدید از ابتدای دهه 1390 شتاب گرفته و در سال‌های اخیر به ابربحرانی مبدل شده که تداوم آن بسیار خطرناک است و می‌تواند به چالش‌های بزرگ مبدل شود. هرچند روی‌کار‌آمدن دولت پزشکیان و تشکیل کابینه‌ای متشکل از گروهی متخصص، گام مثبت و شرط لازم در راستای مواجهه با شرایط دشوار کشور است، ولی شرط کافی نیست. انتخابات ریاست‌جمهوری نشان داد که بخش بزرگی از مردم امید به تغییر شرایط سخت زندگی از طریق صندوق‌های رأی را از دست داده‌اند و گروهی نیز با تردید به پزشکیان رأی داده‌اند و معتقدند که رئیس‌جمهور در ایران قدرت چندانی ندارد. حل ابرچالش‌های کشور به کاهش تنش در داخل و در روابط بین‌المللی وابسته است. ایجاد فضای آرام و افق روشن و امیدبخش برای جلب اعتماد ایرانیان برای سرمایه‌گذاری در داخل کشور، توقف فرار سرمایه از ایران و جلب سرمایه‌های فکری و مادی ایرانیان مهاجر ضروری است. ایران برای حمایت از اجرای عدالت در سطح بین‌المللی می‌تواند بدون تحمل هزینه‌های سنگین، از نهادهای موجود استفاده کند. ایران می‌تواند با رعایت مقررات بین‌المللی، از طریق نهادهایی مانند سازمان کنفرانس اسلامی، سازمان ملل و... همراه با دیگر کشورها به صورت مشترک در راستای ساختن دنیایی منصفانه‌تر تلاش کند. محکومیت و صدور حکم بازداشت نخست‌وزیر و وزیر جنگ اسرائیل از سوی دیوان کیفری بین‌المللی به درخواست کشور آفریقای جنوبی اقدام ارزشمندی بود که هیچ‌گاه یک کشور به‌تنهایی قادر به انجام آن نبود. چنین اقدامی مشکل بی‌عدالتی در جهان را حل نمی‌کند، ولی گامی در راستای محدودکردن جنایت‌های جنگی اسرائیل است. مردم ایران زیر بار تورم سنگین کمر خم کرده‌اند. اقتصاد ایران تاب تحمل هزینه‌های جدید را ندارد. چیزی که اوضاع را برای اکثریت مردم کشور وخیم‌تر می‌کند، نداشتن چشم‌اندازی روشن است. هیچ‌کس نمی‌داند که آیا زمانی اقتصاد کشور روی ریل توسعه و رونق قرار خواهد گرفت و با سرعت فاصله با کشورهای همسایه را از میان خواهد برد و به جایگاه مناسبی در اقتصاد جهان دست خواهد یافت؛ یا شکاف میان ما و اکثر کشورهای منطقه عمیق‌تر خواهد شد. این نااطمینانی درباره آینده مهم‌ترین عامل فرار سرمایه فکری و مادی از کشور است؛ و ایران را از نیروی مولد و ارزشمند خود تهی می‌کند. ارکان مختلف کشور در همفکری و هماهنگی، چیزی که پزشکیان آن را وفاق نامیده است، باید اعلام کنند که برای کاهش تنش در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی راهبرد جدیدی اتخاذ شده است و آثار تغییر سیاست‌ها و اتخاذ تصمیمات مناسب باید به نحو ملموسی در زندگی مردم انعکاس داشته باشد.

بخشی از کسانی که از وضعیت نابسامان کنونی منافع عظیمی کسب می‌کنند، با انجام تحولات اساسی و اتخاذ راهبردی جدید مخالفند و سعی دارند راه شکل‌گیری توافقی گسترده در میان ارکان سیاسی کشور را مسدود سازند. در چنین شرایط دشواری تأکید بر سخت‌گیری در امور فرهنگی، به جز ایجاد انسداد در مسیر همکاری و جلوگیری از کاهش شکاف میان دولت و ملت و به حاشیه راندن اولویت‌های اقتصادی مانند مهار تورم، افزایش سرمایه‌گذاری، تولید و اشتغال معنایی ندارد. بی‌ تردید این گروه می‌دانند که به تأخیر افتادن انجام تحولات اساسی در عرصه‌های اقتصادی و باز نشدن راه‌های تجارت خارجی، کشور را به لبه پرتگاه ناکارآمدی و افول اقتصادی می‌کشاند. به همین جهت خیرخواهان نظام که بر چنین تحولاتی تأکید دارند باید از شکل‌گیری مسیر انحرافی مورد علاقه گروه مخالف ممانعت به عمل آورند و هرچه سریع‌تر راهبرد جدید مبتنی بر تنش‌زدایی و ایجاد ثبات در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی را به صورت منسجم و هماهنگ به اجرا گذارند.