نتایج جستجو :
-
افسر و نیما به آغوش هم نیاز دارند
خودش میگوید درباره غم آدمها نباید زیادهروی کرد. چون غم آدم را آبدیده میکند و من هنوز غرق نشدهام. نامش افسر است.…
-
این فراخوانی فوری برای نجات یک زندگی است
۱۰ساله بود که به خانه شوهر رفت و در ۱۵سالگی خودسوزی کرد و بعد از ۱۰ روز جنگیدن با مرگ، با بدنی تکه و پاره و صورتی که…
-
این یک فراخوان فوری برای نجات جان فرید است
مادری، با پایان دوران کودکی پسرش تمام نشده و او همچنان تلاش میکند رنج پسر بیمارش را که حالا جوانی بلندبالا شده است…
-
رنج زهرا، رنج همه ماست
از کارگری، مسافرکشی، نظافت منازل و پرستاری از سالمند تا تکدیگری و... . هر کاری که میتوانست کرد تا دو دخترش را بعد…
-
لیدا زیر آوار بیاعتمادی
زندگی لیدا همیشه خدا سخت بود. هیچوقت کسی به او ساده نگرفته بود، برای همین عادت کرده بود همه چیز سخت و غیرممکن باشد.…
-
مرهمی برای رنج نورین
آدمهای به آخر خط رسیده زیادی ما را پیدا میکنند و دست یاری به سوی خوانندگان «شرق» دراز میکنند. نورین از ایلام است؛…
-
میخواهم زنده بمانم
این روایت رنج زندگی میناست؛ ۲۵ساله. یک پسر سهساله دارد و در اتاق کوچکی در گاراژی خارج از شهر زندگی میکند. حالا چهار…
-
زندگی الهه به مویی بند است
زندگی پر از فرازونشیب الهه در آستانه فروپاشی است. ۱۰ساله بود که پدرش اعدام شد و در ۱۲سالگی مادرش را بر اثر اوردوز از…
-
سمیه؛ از رنج تا تنهایی
این روزها زندگیکردن کار سادهای نیست؛ بهخصوص برای آدمهای تنها. آدمهایی که کسی را ندارند تا سر روی زانویشان…
-
درخواست نجات فوری یک مادر از زندان
مریم زنی است که برای زندگی بهتر فرزندش به همراه شوهرش تلاش زیادی کرد، اما اعتماد این زوج به مردی کلاهبردار یک تراژدی…