دکتر ناصر تکمیل همایون تاریخنگار و جامعهشناسِ مطرح درگذشت
وفادار به مصدق
نادر تکمیلهمایون: با پدرم مفهوم علامهبودن را درک کردم
دکتر ناصر تکمیلهمایون، تاریخنگار و جامعهشناسِ مطرح در 85 سالگی درگذشت و جامعه فرهنگی ما یکی دیگر از چهرههای طرفدار مصدق و ملیگرایان خود را از دست داد. تکمیلهمایون، همین اواخر کتابی با عنوانِ «دکتر محمد مصدق در دوران سلطنت قاجار» منتشر کرده بود که ماحصلِ سالها زحمت و پژوهشِ او درباره ادوار مختلفِ زندگی این چهره شاخص سیاسی بود که تکمیلهمایون علاقه بسیاری به او داشت.
دکتر ناصر تکمیلهمایون، تاریخنگار و جامعهشناسِ مطرح در 85 سالگی درگذشت و جامعه فرهنگی ما یکی دیگر از چهرههای طرفدار مصدق و ملیگرایان خود را از دست داد. تکمیلهمایون، همین اواخر کتابی با عنوانِ «دکتر محمد مصدق در دوران سلطنت قاجار» منتشر کرده بود که ماحصلِ سالها زحمت و پژوهشِ او درباره ادوار مختلفِ زندگی این چهره شاخص سیاسی بود که تکمیلهمایون علاقه بسیاری به او داشت.
اوایلِ امسال وقتی بهمناسبت انتشار این کتاب به دیدار دکتر تکمیلهمایون رفتیم، او بیش از هر چیز تمایل داشت از مصدق و روایتش از او سخن بگوید و با شور و شوق وافری از دوران مشروطه و نهضت ملی و مصدق و نقشِ سیاسی و تاریخی او میگفت و درعینحال تمایل چندانی نشان نمیداد تا از روزگاری سخن بگوید که در اوایل انقلاب بر او رفته بود، و تنها اشارهای گذرا کرد که در این دوره به جرمِ پناهدادن به بنیصدر دستگیر شده و پنج سال را در زندان گذرانده بود: «در زمان بنیصدر به جرم پناهدادن به او دستگیر شدم. بعد که از زندان خارج شدم، یارانی که ما را میشناختند، از ما برحذر بودند که نکند در زندان ساختوپاخت کرده باشد.
دشمنانم هم فکر میکردند این با کاری که کرده باید اعدام میشد، چرا نشده است؟! آنجا فهمیدم نباید درباره آدمها زود قضاوت کرد. علت آزادی من حمایت دکتر محمود بروجردی، داماد امام (ره) بود که از قدیم مرا میشناخت. او واسطه خیر شد و من را به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برد که من استخدام آزمایشی شدم. قبلا دانشیار بودم و آن زمان درجهام شد زیر استادیاری. دوباره بعد از پنج سال آموزشی استادیار شدم. آنجا درس تاریخ معاصر ایران میدادم». ناصر تکمیلهمایون، دانشآموخته فلسفه و علوم اجتماعی، دوره دکترای تاریخ و جامعهشناسی را در دانشگاه پاریس گذراند. به روایت خودش، همهچیز از کلمه «مدرنیزاسیون» آغاز شده بود که نخستین بار حوالی سالهای 1341، 1342 از دکتر هوشنگ نهاوندی و احسان نراقی شنیده بود و همان وقتها به ذهنش رسید روی طرحی با عنوان مدرنیزاسیون در دوره قاجار کار کند؛ چراکه این بزرگان معتقد بودند روند مدرنیزاسیون ایران از دوره قاجار آغاز شده و از همینرو این دوره از تاریخ معاصر ما اهمیتِ بسیاری در شناخت مدرنیته و تبعات آن دارد. «در خارج یکسره به مرحله دکترا رفتم و قرار شد روی طرحی با عنوان مدرنیزاسیون در دوره قاجار کار کنم. آن زمان بهاندازه امروز کتاب درباره قاجار نبود ولی تقریبا همه کتابهای قدیمی و جدید را خواندم. نه در آنها development بود و نه مدرنیزاسیون. از طرف دیگر، من جامعهشناسی خوانده بودم تاریخ نمیدانستم، برای همین رفتم در سوربن پاریس، تاریخ ایران معاصر و قاجار خواندم. چهار پنج سال کار کردم تا دکترای تاریخ گرفتم».
تکمیلهمایون دوره دکترای تاریخ خود را زیر نظر استادان بنامی همچون ژان اوبن و ژیلبر لازار در سوربن میگذراند و بعد با اتکا بر دانشِ خود در حوزه جامعهشناسی نزد اساتیدش، بالاندیه و برک بازمیگردد تا به توصیه احساس نراقی درمورد مدرنیزاسیون در ایران پژوهش کند. تکمیلهمایون معتقد بود: «مدرنیزاسیون نهضت و جنبشی است که از درون جامعه میجوشد و با اشکال ظاهری مدرنیزاسیون مانند تأسیس راهآهن و آسفالت کردن خیابانها مدرنیته رخ نمیدهد». او پس از چند سال پژوهش در این زمینه درمییابد که در دوره قاجاریه مدرنیزاسیونی اتفاق نیفتاده و بهجای آن شاید بتوان از دگرگونی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی سخن گفت که از آن میان، تکمیلهمایون برحسب علاقه خود تصمیم میگیرد درباره وجهِ سیاسی این دگرگونی تحقیق کند و بیدرنگ کار را با مقرریِ 750 فرانک ماهانه آغاز میکند و دستآخر در سال 1351 دکترای تاریخ خود را دریافت میکند و چند سال بعد در 1355 دکترای جامعهشناسی میگیرد و به قولِ خودش همه این عوامل موجب شد «متخصص تاریخ قاجاریه و ایران مدرن» بشود و «کسی که درباره تاریخ قاجاریه و بعد از آن کار کند، حتما با چهرههای برجسته آن زمان مانند محمد مصدق، مستوفیالممالک، مشیرالدوله و مؤتمنالملک که در بازیهای سیاسی و مدرنیزاسیون یا دگرگونی نقش عمدهای داشتند، بهخوبی آشنا خواهد شد». علاوه بر اینها، او به محمد مصدق علاقه شخصی داشت و همه یادداشتهایش درباره مصدق را جمع میکرد تا روزگاری که به فکر نوشتن زندگی مصدق افتاد. تکمیلهمایون بعد از بازگشت به ایران، مدت یک ماه در دانشگاه تدریس کرد اما «به دلیل بعضی فعالیتهای مضره در خارج» از تدریس در دانشگاه منع شد و به تعبیر خودش «دانشگاه را از او گرفتند». بعد از آن، مدتی در دانشگاه غزالی قزوین و مدرسه خدمات اجتماعی ستاره فرمانفرماییان مشغول به کار شد و علاوه بر تدریس دوره قاجار به دوره سلطنت رضاشاه نیز پرداخت و به این ترتیب آشنایی او با دوران سرنوشتساز تاریخ معاصر به نوشتن آثاری منتهی شد که ازجمله آنها میتوان به این عناوین اشاره کرد: «تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران: دارالخلافه ناصری»، «مرزهای ایران در دوره معاصر»، «آبسکون، یا جزیره آشوراده»، «مشروطهخواهی ایرانیان»، «انقلاب مشروطیت»، «مسائل و چشماندازهای فرهنگ»، (مجموعه مقالات)، «گستره فرهنگی و مرزهای تاریخی ایرانزمین»، «تاریخ ایران در یک نگاه»، «آموزشوپرورش در ایران»، «دانشگاه گندیشاپور» و «دکتر محمد مصدق در دوران سلطنت قاجار». او از این میان، علاقه بسیاری به کتابِ اخیرش در مورد دکتر محمد مصدق داشت و شاید این میزان علاقه و شیفتگی به مصدق به این دلیل بود که او را چهرهای مردمگرا میدانست که طرفدار سیاست مردمی برمبنای مشروطیت بود و از معدود کسانی که عمیقا به قانون و مشروطیت اعتقاد داشت و این بهزعمِ دکتر تکمیلهمایون، امتیاز بسیار بالایی برای مصدق بود که او را در تاریخ معاصر ما به یک اسطوره ملی و استقلالطلب و مؤمن به دموکراسی واقعی تبدیل کرد. و شاید از اینروست که تکمیلهمایون باور داشت مردمِ دوران نهضت ملی خیلی جلوتر از مردمِ دوران نهضت مشروطه بودند.
نادر تکمیلهمایون، سینماگر، منتقد، مترجم و فرزند ناصر تکمیلهمایون میگوید پدرش همواره از اندیشه سیاسی برخوردار بود و از دورانی سخن میگوید که دکتر تکمیلهمایون بهعنوانِ فعال سیاسی در صحنه سیاست حضوری جدی داشت: «پدرم سالهای سال از چهاردهسالگی فعال سیاسی بود و در شانزدهسالگی در زمان شاه به زندان رفت. بعد از آن، فعالیتهای سیاسی خود را از طریق جبهه ملی و حزب ملت ایران در کنار روانشاد داریوش فروهر ادامه داد. در دوره انقلاب بسیار کوشید و قریب به پنج سال در زندان بود. وقتی از زندان بیرون آمد از فعالیت سیاسی دست نکشید اما نوع این فعالیت تغییر کرد؛ چراکه باور داشت برای آگاهی مردم بهتر است به کارهای علمی و فرهنگی خود برسد. سنش هم بیشتر شده بود و درگیر بیماری بود اما همواره در کنار دوستان سیاسیاش ماند، اگرچه تمام همراهان او تکتک از صحنه سیاست خارج شدند یا فوت کردند. بالاخره اینها آدمهای تنهایی بودند. اما پدرم همیشه نگاه سیاسیاش را داشت و در تمام کتابها، مقالات و سخنرانیهایش اندیشه سیاسی خود را ترویج میکرد. شاید دیگر یک کنشگر سیاسی نبود اما اندیشه سیاسی همیشه همراهش بود».
دکتر تکمیلهمایون بهگفته فرزندش، تا همین سه چهار ماه پیش، در حدی که سلامتیاش اجازه میداد کارهای پژوهشی خود را ادامه داد و این اواخر نیز مشغول نگارش جلد دوم کتاب مصدق بود و کتابی هم درباره هویت ایرانیان آماده چاپ داشت که مشغول کار بازخوانی آن بود و متأسفانه اجل مهلتش نداده بود تا آن را تمام کند و به چاپ بسپارد. «چند کتاب پژوهشی هم در مورد محلههای تهران داشت که کارشان تمام شده و در مرحله بازنویسی و بازبینی بود. این اواخر مدام افسوس میخورد و میگفت چقدر کارهای نصفهنیمه دارم و امید داشت زودتر حالش بهتر شود تا آنها را به سرانجام برساند».
نادر تکمیلهمایون از علاقه وافر پدرش به علم و آموختن نیز میگوید: «من با پدرم مفهومِ علامهبودن را درک کردم، علامه به این معنا که عاشق علم بود و در حوزههای مختلف مطالعه و تحقیق و تولید محتوا میکرد؛ از تاریخ قاجار و تاریخ تهران گرفته تا مفاهیمی همچون تمدن و فرهنگ، در مورد مورخان قدیمی و طبری و در مورد جاده ابریشم کار میکرد و دنبال موضوعاتی که به آنها علاقهمند بود، میرفت و آدمی نبود که فقط در حوزه تخصصی خودش بماند. این رویکرد از کتابهایش هم معلوم است که هم در مورد خلیجفارس و آبسکون نوشته، هم تاریخ ایران را در یک نگاه خلاصه کرده و هم در مورد محله سنگلج تحقیق کرده است. اینهمه علاقه به علم و تولید برای من عجیب بود اما امروزه متأسفانه آدمها کمتر فرصت دارند از ایندست کارها کنند. بهخاطر همین علاقه به علم بود که پدرم دکترای جامعهشناسی گرفت و بعد دکترای تاریخ و میخواست دکترای علوم سیاسی هم بگیرد که منتفی شد. او از ابتدا تا آخر عمر دنبال تحصیل علم بود». دکتر تکمیلهمایون که در تاریخ معاصر ایران تبحر داشت و به زوایای پنهان و تاریکِ شخصیتهای مختلف تاریخی آگاه بود، دکتر مصدق را نوعی الگوی سیاسی میدید که در ایران معاصر یکه و بیتکرار بود. نادر تکمیلهمایون میگوید: «مصدق و نهضت ملی ایران شاید مهمترین پدیده سیاسی و تاریخی ایران بودند برای راهاندازی مردمسالاری در ایران و این برای نسل پدرم ارزش بود. آنها از نزدیک این پدیده اجتماعی- سیاسی را دیدند؛ پدرم چهارده پانزده سال داشت که دکتر مصدق نخستوزیر شد. آنها دیدند که کشور ایران چگونه میتواند وارد مردمسالاری شود. بعد، شکستِ نهضت ملی و کودتای 28 مرداد را دیدند، اینکه چطور ورق برگشت و نگذاشتند ملت ایران به سعادت خود برسد. سعادت را از زبان دکتر مصدق میگویم که وقتی نفت ملی شد، سخنرانی خود را با این جمله شروع کرد: به نام سعادت ملت ایران. اینها تمام عمر در تلاش بودند تا سعادت ملت ایران تأمین شود و دیدند چطور این سعادت با کودتا بر باد رفت». او معتقد است مصدق بهدرستی برای آن نسل مردی بود که فاسد و بیگانه و وابسته نبود و برای سعادت ملت ایران کار میکرد و به همین دلیل الگوی این نسل شده بود. «آنها مصدق را الگوی خود میدانستند و اعتقاد داشتند مصدق باید الگو بماند. این یک اصل درست است که من هم به آن اعتقاد دارم. مصدق را نباید بهعنوان یک پدیده تاریخی خاکخورده در نظر گرفت، هر کشوری برای خودش شخصیت سیاسی مهم دارد که باید به او استناد کند و الگوی خودش قرار دهد، و برای ما مصدق الگو است».
دکتر تکمیلهمایون سالها بود که باوجود وضعیت جسمی نامساعد، دست از تحقیق و مطالعه و نوشتن برنداشته و کتابهایی در حوزههای مختلفِ فرهنگ و تاریخ منتشر کرده بود. نادر تکمیلهمایون میگوید: «پدرم هیچوقت وضع جسمی مساعدی نداشت و حقیقت این است که بعد پنج سال زندان، وقتی آزاد شد بیماریهای بسیاری با خودش آورد و به قولِ خودش کلکسیون بیماری شده بود. فشار خون و قند داشت، سکته مغزی و قلبی کرده بود و خلاصه در این سالها وضع مساعدی نداشت اما بههرترتیب به کارهایش ادامه میداد. تا اینکه متأسفانه در یک سال اخیر عفونتهای مکرر پیدا کرد و سرانجام به دلیل عفونت خونی و کهولت سن کاری از دست کسی برنیامد و بهرغم تلاشهای بسیار پزشکان بیمارستان طالقانی از دنیا رفت».
مراسم وداع با دکتر ناصر تکمیلهمایون، ساعت ۱۰:00 صبح امروز از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میشود؛ آخرین محل کار تکمیلهمایون که بهگفته فرزند او، تنها جایی بود که بعد از آزادیاش از زندان استخدامش کرده و در آنجا کارهای پژوهشی بسیاری به انجام رسانده بود. همچنین طبق وصیتِ دکتر تکمیلهمایون، مراسم خاکسپاری صبح روز جمعه در زادگاهش قزوین برگزار خواهد شد.