فرایندهای صلح و نزاع مسلحانه
کتاب «در میانه جنگ و صلح؛ فرایند صلح و درگیری مسلحانه» که از سوی اِکاترینا اِستپانووا نگارش یافته، به این مسئله میپردازد که تلاش برای حلوفصل درگیریهای مسلحانه، ازجمله به واسطه مذاکرات صلحآمیز، توافقنامهها و فرایندها را تا حد زیادی ماهیت خود درگیریها و جهتهای اصلی تحول آنها تعیین میکند. از روندهای اصلی ربع اول قرن بیستویکم در این زمینه، غلبه درگیریهای دروندولتی، ازجمله آنهایی است که با مداخله خارجی به نفع یک یا چند نفر از طرفین آنها مواجه هستند. جنگهای داخلی بینالمللی در دولتهای ضعیف از نظر شدت درگیری پدیدار میشوند؛ در برابر این زمینه، هنوز بازگشت محدودی از درگیریهای بیندولتی وجود دارد، اما درحالحاضر در شرایط جهانیسازی در اشکال جدید، همزمان با فناوری پیشرفته، جبهههای مبهم و مناطق درگیری و فراملیشدن خشونت، منطقهایشدن درگیریها، ازسرگیری مکرر آنها در زمینه غلبه ضمنی، نتایج بیاننشده، رشد بیسابقه تعداد درگیریهای غیردولتی و نقش بازیگران مسلح غیردولتی است.


کتاب «در میانه جنگ و صلح؛ فرایند صلح و درگیری مسلحانه» که از سوی اِکاترینا اِستپانووا نگارش یافته، به این مسئله میپردازد که تلاش برای حلوفصل درگیریهای مسلحانه، ازجمله به واسطه مذاکرات صلحآمیز، توافقنامهها و فرایندها را تا حد زیادی ماهیت خود درگیریها و جهتهای اصلی تحول آنها تعیین میکند. از روندهای اصلی ربع اول قرن بیستویکم در این زمینه، غلبه درگیریهای دروندولتی، ازجمله آنهایی است که با مداخله خارجی به نفع یک یا چند نفر از طرفین آنها مواجه هستند. جنگهای داخلی بینالمللی در دولتهای ضعیف از نظر شدت درگیری پدیدار میشوند؛ در برابر این زمینه، هنوز بازگشت محدودی از درگیریهای بیندولتی وجود دارد، اما درحالحاضر در شرایط جهانیسازی در اشکال جدید، همزمان با فناوری پیشرفته، جبهههای مبهم و مناطق درگیری و فراملیشدن خشونت، منطقهایشدن درگیریها، ازسرگیری مکرر آنها در زمینه غلبه ضمنی، نتایج بیاننشده، رشد بیسابقه تعداد درگیریهای غیردولتی و نقش بازیگران مسلح غیردولتی است.
تعجبآور نیست که در درگیریهای مدرن، اصولا موافقتنامههای صلح همهجانبه کمتر و کمتر رایج میشود؛ در مقابل، آتشبسها و توافقهای جزئی و محلی گستردهتر میشود. علاوهبراین همانطور که نمونههایی از درگیریها و فرایندهای صلح قرن بیستویکم از سوریه تا دونباس بهوضوح نشان میدهد، در بسیاری از موارد، رویارویی مسلحانه بههیچوجه، چه در آغاز و چه در طول فرایند صلح، متوقف نمیشود. رویارویی مسلحانه ممکن است فرایند صلح را تقریبا به طور مداوم در تمام مدت همراهی کند.
طیف گستردهای از عوامل در سطوح و انواع مختلف بر فرایندهای صلح مؤثر هستند. از بین این عوامل، بیشتر مطالعات، عامل خشونت مسلحانه را بهعنوان عامل اصلی تعیینکننده موفقیت یا شکست فرایند صلح، همراه با پیشرفت در حل سیاسی تضادهای اصلی بین طرفین، برجسته میکنند.
یکی از اثرات خشونت مسلحانه بر فرایند صلح، بیثباتکردن حلوفصل مذاکرات صلح است. کمترین تهدیدش این است که گاه برای مدت نامعلوم، مذاکرات را تعلیق و حداکثر آن، نهفقط ازسرگیری مجدد آن، بلکه تشدید خصومتهاست. حتی اگر خود را به درگیریهای نسبتا اخیر محدود کنیم و فقط به درگیریهایی که روسیه به طور فعال در تنظیم آنها در مراحل مختلف مشارکت داشته است، اکتفا کنیم، میتوان گفت که درگیریهای مسلحانه در خلال یا پس از شکست فرایند صلح از شیوع پراکنده (در کوزوو در دهه ۲۰۰۰ - اوایل دهه ۲۰۲۰) و درگیریهای کمشدت (در اوستیای جنوبی در آگوست ۲۰۰۸) تا جنگهای همهجانبه (در بحبوحه جنگ در سوریه و پس از شکست فرایند صلح ژنو در میانه دهه ۲۰۱۰)، تشدید جنگ در افغانستان در اواخر دهه ۲۰۱۰ به موازات تشدید فرایند صلح، درگیریها در اطراف قرهباغ کوهستانی در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳، ازجمله با یک مؤلفه قوی بیندولتی (مقابله مسلحانه در اوکراین از پایان فوریه ۲۰۲۲ بهعنوان بخشی از یک عملیات نظامی ویژه فدراسیون روسیه) متفاوت است.
جدای از مطالعه مورخان، دانشمندان علوم سیاسی و منطقهگرایان درباره درگیریهای خاص و فرایندهای صلح مرتبط، مطالعات مفهومی، نظری و تجربی همهجانبه در این زمینه هنوز نادر است. تحلیل کیفی نقش خشونت در فرایند صلح به طور سنتی تا حد زیادی به مشکل موسوم به «اخلالگران» محدود شده است. رادیکالترین و بدخواهترین بازیگرانی که در ابتدا با روند صلح دشمنی دارند و بیشتر از خشونت مسلحانه برای آسیبرساندن به آن استفاده میکنند. در سالهای اخیر، گسترش آتشبسها توجه پژوهشگران خارجی را به آنها جلب کرده است، اما همچنان بهعنوان ابزاری کاملا تابع و همراه با فرایند صلح، و نه بهعنوان چارچوب موازی، مستقل یا حتی جایگزین آن است.
ماهیت و هدف این کتاب بررسی عوامل و چارچوبهای رابطه، تعامل و تأثیر متقابل فرایندهای صلح و درگیریهای مسلحانه در دهههای اول قرن بیستویکم است. در این دوره، به نظر نویسنده کتاب، روسیه نقش مهمی در روند حلوفصل مسالمتآمیز درگیریهای مسلحانه داشت و با وجود همه دشواریها همچنان به ایفای این نقش ادامه میدهد. درعینحال، بخش چشمگیری از فعالیتهای آن در این زمینه بر فرایندهای صلح و دیگر شکلهای مذاکره خارج از فضای پس از فروپاشی شوروی با هدف حلوفصل شدیدترین درگیریهای منطقهای در جهان، بهویژه در خاور نزدیک و میانه است. روسیه در این زمینه و در اوراسیا پس از فروپاشی شوروی (ازجمله روند مینسک در سال ۲۰۱۴ تا ابتدای سال ۲۰۲۲ برای حل مناقشه در شرق اوکراین و مذاکرات بر سر مسئله قرهباغ) نقش پیشرو دارد.
مشکل تداوم یا تجدید درگیریهای مسلحانه با انواع و شدتهای مختلف که ویژگی اغلب فرایندهای حل درگیریهای سیاسی است، نهتنها در زمینه تقریبا همه فرایندهای صلح با مشارکت فعال دیپلماتیک روسیه شدید است، بلکه در تعدادی از موارد، در درجه اول، در جایی که فدراسیون روسیه نقش نظامی دارد، مستقیما از نظر امنیتی به آن مربوط میشود. با وجود افزایش ارتباط، این موضوع در عمل در علوم سیاسی و تضادشناسی مطالعه نشده است. این کتاب به منظور نشاندادن آغاز مطالعه نظاممند این موضوع در علوم سیاسی، ازجمله زیرشاخههای آن، تضادشناسی، مطالعات جنگ و صلح و مطالعات امنیتی است.
کتاب، مزایا و معایب نسبی پایگاههای اطلاعاتی خاص را بیان میکند و کاستیها و محدودیتهای رویکرد کمی را درباره مسائل مورد مطالعه نشان میدهد که تنها در ترکیب با روشهای دیگر، بهترین نتایج را به دست میدهد. اولویت تحلیل کیفی نظری و بر مبنای تجربی، برای تعریف، شناسایی ویژگیهای اساسی و گونهشناسی فرایندهای صلح، آتشبس و بازیگرانی است که به مبارزه و استفاده از انواع دیگر خشونتهای مسلحانه در طول فرایند صلح ادامه میدهند. علاوه بر آمار، هم درباره فرایندها و روندهای جهانی و هم درباره درگیریهای خاص، فرایندهای صلح مبنای تجربی اصلی کار، تجزیه و تحلیل (نیمه) ساختاریافته از درگیریهای دهه ۲۰۱۰ و ابتدای دهه ۲۰۲۰ در سوریه و دونباس بود.
از نظر گونهشناختی، جنگ داخلی شدید و گسترده بینالمللی در سوریه در مقیاس ملی که با درجه بالایی از منطقهایشدن و پراکندگی با نقش رهبری اسلامگرایان رادیکال در میان نیروهای مخالف مسلح مشخص میشود. دونباس، ابتدا یک درگیری داخلی محلیتر با عناصر فراملیسازی بود، اما حتی در آن زمان نیز نسبت به سوریه کمتر قطبی شده بود و بیشتر از آن، ساختارمند بود. از اواخر فوریه ۲۰۲۲، این درگیری از نظر کیفی به رویارویی بیندولتی (روسیه-اوکراین) تبدیل شده است. انتخاب برای تحلیل دقیق درگیریها در سوریه و دونباس به دلیل ارتباط شدید هر دو مورد برای روسیه و دخالت مستقیم آن در تنظیم آنها با روشهای مختلف، از مشارکت پیشرو در فرایندهای صلح مرتبط تا مداخله مسلحانه در پیشرفت آنها در یک مرحله دیکته میشود. در بیشتر درگیریها در مناطق خاورمیانه (ازجمله شمال آفریقا)، اروپا و اوراسیا و در مقایسه با درگیریهای دیگر، تعداد بالای نقض آتشبسها با استفاده از خشونت مسلحانه هستند.