|

نگاهی به سخنان اخیر وزیر میراث فرهنگی در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی

نجات دن‌کیشوت‌وار معماری بعد از انقلاب

در مصاحبه تلویزیونی اخیر وزیر محترم میراث فرهنگی جناب آقای ضرغامی، آنچه در فضای عمومی و رسانه‌ای زیر تیغ نقد و قضاوت رفت، این عبارت ایشان بود که «ما بعد از انقلاب معماری نداریم».

در مصاحبه تلویزیونی اخیر وزیر محترم میراث فرهنگی جناب آقای ضرغامی، آنچه در فضای عمومی و رسانه‌ای زیر تیغ نقد و قضاوت رفت، این عبارت ایشان بود که «ما بعد از انقلاب معماری نداریم». به گمان من نکته مهم‌تری در گفته‌های ایشان از دید منتقدان پنهان ماند که نیازمند تحلیل بخشی از محتوا، عبارات و کلیدواژه‌های ایشان است و بیانگر دو بدفهمی، یکی از درک مأموریت‌های وزارت میراث و دیگری در فهم مسائل معماری است.وزیر محترم میراث فرهنگی در همین مصاحبه فرموده‌اند: «این دستور را داده‌ام که معاونت محترم میراث فرهنگی ... طرح‌هایی را دارند آماده می‌کنند، هم در حوزه‌های معماری شهری، هم معماری بناها...». این اظهارنظر در کنار اشاره به بیانیه گام دوم انقلاب در همان بخش از مصاحبه و همچنین انتقاد و در واقع نفی معماری ایران پس از انقلاب، ناشی از دو بدفهمی نزد ایشان است.

بدفهمی اول: درک نادرست از وظایف وزارت میراث

از مجموع عبارات مذکور برمی‌آید که وزیر محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بر‌اساس این تحلیل که «ما بعد از انقلاب معماری نداریم»، با احساس مسئولیت نسبت به پیگیری «بیانیه گام دوم انقلاب»، به معاون خویش در معاونت میراث فرهنگی دستور داده‌اند «طرح‌های معماری» تهیه کنند. به عبارت بهتر، وزیر محترم میراث فرهنگی، گویا رسالت این وزارتخانه را چنین فهم و تعریف کرده است که وزارت میراث، با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب(که یک چشم‌انداز تمدنی را ترسیم می‌کند)، باید متولی خلق میراث معماری برای آیندگان باشد. این فهم و درک و این نوع تعریف مأموریت برای وزارت میراث فرهنگی، زاویه نگاه این وزارتخانه را از مأموریت‌های اصلی خود در حوزه میراث فرهنگی از حفظ و احیای بناها و بافت، ثبت و تعیین حریم آثار و مواردی از این قبیل به امری منتج از کج‌فهمی، یعنی خلق میراث معماری برای آیندگان می‌کشاند. اگر چنین باشد که از شواهد نیز چنین بر‌می‌آید، باید نسبت به روی زمین ماندن وظایف و مأموریت‌های اصلی این وزارتخانه نظیر حفظ، احیا، ثبت و... میراث فرهنگی ابراز نگرانی جدی کرد.

بدفهمی دوم: فهم گلخانه‌ای از معماری

وزیری به درست یا نادرست به نتیجه می‌رسد ما بعد از انقلاب معماری نداریم، بعد به درست یا نادرست احساس می‌کند در حوزه تحت مدیریت خود مأموریت دارد نسبت به جبران این نقیصه اقدام کند و به یک معاونت زیرمجموعه دستور می‌دهد طرح‌های معماری تهیه کند. یک معاونت با تعدادی مدیر و کارمند اداری و بودجه محدود، بر اساس فهم دن‌کیشوت‌وار از نجات معماری بعد از انقلاب، قرار است نسبت به تهیه طرح اقدام کند. نکته اول اینکه معماری در ید یک وزارتخانه نیست. سفارش‌دهنده معماری، نه یک معاونت در یک وزارتخانه، بلکه همه دستگاه‌های دولتی و عمومی و بخش خصوصی هستند. سیاست‌گذار اصلی آن نیز نه وزارت میراث بلکه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران است. در بهترین حالت، اگر هر دستگاهی دغدغه معماری دارد، باید نسبت به ساختمان‌های تحت احداث خود زمینه خلق آثار معماری را فراهم کند. اگر پای درد‌دل مهندسان مشاور در پروژه‌های دولتی نشسته باشید، فرایند طراحی و تأیید اثر معماری از یک سو و اجرای پروژه و اتمام آن از سوی دیگر، یکی داستانی است پر آب چشم. معماران جوان‌تر هم که کمتر جذب شرکت‌های مهندسین مشاور شده‌اند، عمدتا بازار فعالیت خود را ویلاها، آپارتمان‌ها و پروژه‌های کوچک بخش خصوصی انتخاب کرده‌اند. اگر در معماری بعد از انقلاب اشکالی هست که حتما هست، راه‌حل آن ایجاد زمینه فراگیرتری در عرصه طراحی پروژه‌‌های معماری با سیاست‌گذاری درست از سوی نهادهای متولی اصلی آن است و راه‌حل آن سفارش تهیه طرح به یک معاونت وزارتخانه نیست. اگر وزیر محترم میراث فرهنگی دغدغه معماری واجد ارزش‌های تمدنی بر اساس بیانیه گام دوم را دارد، باید به این نکته توجه کرد که معماری متناسب با یک چشم‌انداز تمدنی نمی‌تواند محصول پرورش گلخانه‌ای باشد و بر اساس تعدادی سفارش طرح و لابد بر مبنای دیکته‌کردن یک ویژگی و معیار شکلی و ظاهری پدیدار شود. گیریم تعدادی از معماران هم شاید به امید اینکه فرصت‌های طراحی پروژه‌های جدیدی نصیبشان شود، با شما در وزارت میراث هم‌داستان شوند، اما مقیاس موضوع، مقیاس دیگری است و معماری در گلخانه خلق نمی‌شود.