|

نگاهی فلسفی و آینده‌نگر به سرنوشت پارکینگ‌ها در تهران

پارکینگ؛ مکانِ بی‌مکان

تهران، شهری که همیشه در حرکت است اما برای ایستادن جایی ندارد. در این کلان‌شهر نفس‌گیر، یافتن یک جای پارک شاید پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما در عین حال به یکی از اساسی‌ترین دغدغه‌های روزمره شهروندان تبدیل شده است. پارکینگ‌ها نه‌فقط محل توقف خودروها، بلکه بازتابی از زندگی مدرن هستند. این مقاله نگاهی دارد به پارکینگ، نه به‌ مثابه یک عنصر ترافیکی، بلکه به‌ عنوان یک پدیدار فلسفی در بافت شهری تهران.

 پارکینگ؛ مکانِ بی‌مکان

تهران، شهری که همیشه در حرکت است اما برای ایستادن جایی ندارد. در این کلان‌شهر نفس‌گیر، یافتن یک جای پارک شاید پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما در عین حال به یکی از اساسی‌ترین دغدغه‌های روزمره شهروندان تبدیل شده است. پارکینگ‌ها نه‌فقط محل توقف خودروها، بلکه بازتابی از زندگی مدرن هستند. این مقاله نگاهی دارد به پارکینگ، نه به‌ مثابه یک عنصر ترافیکی، بلکه به‌ عنوان یک پدیدار فلسفی در بافت شهری تهران.

 

پارکینگ؛ جایی برای  بی‌جایی

 

پارکینگ در تعریف ساده فضایی اختصاص‌یافته برای خودروهاست، اما در نگاهی عمیق‌تر، نماد اضطراب انسان مدرن محسوب می‌شود. تهرانی‌ها ساعت‌ها در جست‌وجوی مکان‌هایی هستند که خود در آن حضور ندارند؛ فضایی که تنها میزبان مرکب آهنین آنهاست. این غیاب انسان و حضور ماشین، بازتابی از وضعیت ذهنی بشر معاصر است که همواره به دنبال مکانی برای خود می‌گردد، اما هرگز در آنجا نمی‌ماند. در این معنا، پارکینگ‌ها نه‌فقط به خودروها، بلکه به روان‌شناسی جمعی جامعه شهری مرتبط می‌شوند؛ به میل به تملک، ترس از نداشتن جا و نیاز به ثبات در جهانی دائما متغیر.

 

پارکینگ؛ فضای تعلیق و غیاب

 

از منظر فلسفه فضا، پارکینگ یک فضای بینابینی است؛ نه خیابان است، نه مقصد. جایی برای تعلیق و مکثی بی‌معنا و محلی است که ابژه (خودرو) در آن حضور دارد اما سوژه (انسان) غایب است. اغلب این فضاهای زیرزمینی، تاریک، خنثی و بی‌روح‌اند؛ گویی تهران، ناخودآگاه خود را در دل این پارکینگ‌ها پنهان کرده است، مانند ذهنی که خاطرات فراموش‌شده‌اش را در پستویی تاریک، مخفی می‌کند.

 

پارکینگ و آینده بدون خودرو

 

اما آینده در راه است. شهرهای هوشمند، حمل‌ونقل اشتراکی و پروژه «تهران بدون خودرو» دیگر رؤیا نیستند، بلکه در سیاست‌گذاری شهری مطرح شده‌اند. پرسش اینجاست که با حذف تدریجی مالکیت خودرو، سرنوشت پارکینگ‌ها چه خواهد شد؟ برای پاسخ، دو راه پیش‌رو داریم: یکی تخریب این فضاها و از بین بردن بخشی از حافظه شهری و دیگری بازتولید پارکینگ‌ها و تبدیل آنها به فضاهای فرهنگی، اجتماعی، سبز، یا حتی مراقبه‌گاه‌هایی برای انسان شهری که دیگر نمی‌خواهد فقط بدود و بدود، بلکه می‌خواهد مکث کند، بیندیشد و زندگی را تجربه کند.

 

پارکینگ؛ از عملکرد تا معنا

 

شاید پارکینگ‌ها را بتوان بازتعریف کرد، همان‌طورکه کارگاه‌های صنعتی به نگارخانه، کارخانه‌ها به سالن کنسرت و انبارها به کافه تبدیل شدند. تصور کنید روزی پارکینگ طبقاتی میدان ولی‌عصر(عج) به مرکزی هنری یا سکوت‌خانه‌ای شهری تبدیل شود؛ مکانی برای سکوتی پر از فریادهای بی‌پناه انسان مدرن.

 

نتیجه‌گیری: از توقف تا  تأمل

 

در نهایت، پارکینگ فقط یک قرارگاه ترافیکی نیست، بلکه نمود واقعی چگونگی ایستادن، هراسیدن، چنگ‌زدن و در عین حال بی‌قرار ماندن ماست.

 

تهرانِ آینده، نه شهری با پارکینگ‌های بیشتر، بلکه با پارکینگ‌هایی اندیشیده‌تر خواهد بود؛ مکان‌هایی که اضطراب‌های قرن را در خود جای داده‌اند، اما شاید روزی، تن خسته انسان شهری را آرام در آغوش بگیرند و غبار این زندگی پرشتاب را از جانش بتکانند.

 

آنگاه، پارکینگ‌ها دیگر صرفا محل توقف خودرو نخواهند بود، بلکه مجالی خواهند شد برای ایستادن انسان، تأمل در خویشتن و یافتن سکونی نو در میان ویرانه‌های آهنین گذشته.